گرمابه پردسر لاهیجان؛ یادگاری از خاندان محصص

گرمابه «نور» بخوانیمش یا حمام «پُردسر»، تفاوت چندانی ندارد. نکته اینجاست که گرمابه تاریخی به‌جامانده در محله پردسر لاهیجان، نه حمام عمومی بلکه گرمابه اختصاصی خاندان «محصص» بود که بعدها مورد استفاده عموم مردم قرار گرفت.

شهر لاهیجان که وجه تسمیه‌اش با «لاهه» و «ابریشم» گره خورده، از قرن هشتم و با حکومت کیائیان، به شهری آباد و ثروتمند بدل شد. از اواخر دوره قاجار با تلاش «کاشف السلطنه»، تولید چای بر ابریشم پیشی گرفت و خاندان محصص که بیشترشان در کار تجارت ابریشم و چای بودند، با توسعه باغ‌های خود، در محله «پردسر» ساکن شدند. محله‌ای که هرچند شهرداری به‌نام «کاشف» نامگذاری کرده، ولی اهالی، همچنان محله «پُردسر» می‌نامند؛ آن هم به واسطه پل خشتی که در قرن نهم هجری فرمانروایان محلی شرق گیلان، بر «شیم رود» ساختند.

با اینکه لاهیجان به‌واسطه تولید ابریشم، محل آمد و شد تُجّار مختلف بود، ولی جمعیت و ثروتش به واسطه بلایای طبیعی و انسانی بارها تغییر کرده است. لوئی رابینو (نایب کنسول انگلیس در رشت) در سال ۱۳۳۳ ه. ق از لاهیجان دیدن کرده و متذکر می‌شود که این شهر حمام‌های متعددی دارد(ص: ۲۹۳).

پیش از وی، میرزا حسین فراهانی در سفرنامه‌اش (۱۲۶۳ ه.ق ) تعداد گرمابه‌های لاهیجان را هفت باب ذکر کرده بود: «در تمام لاهیجان هفت حمام است که حمام‌های آن به‌واسطه رطوبت زمین گود نیست و محاذی با زمین کوچه است. اما غالب آن حمام‌ها در کمال خوبی و استحکام ساخته شده و خیلی با سنگ مرمر و کاشی ممتاز کرده‌اند.» (سفرنامه فراهانی، ۱۳۴۲، ص: ۳۴۲)

چالرز فرانسیس مکنزی، نخستین قنسول انگلیس در گیلان (۱۸۵۸ تا ۱۸۶۰م)، اگرچه در «سفرنامه شمال» می‌نالد که مردم محلی داده‌های صحیحی به او نمی‌دهند، اشاره دارد که برای هشت هزار نفر جمعیت لاهیجان، ۱۰ باب گرمابه و ۱۱ مسجد ساخته شده و تقریبا تعداد این دو سازه‌ عمومی باهم برابر بوده است.(ص: ۲۵)

اما از ۱۰ گرمابه مورد اشاره تنها نیمی از حمام تاریخی« گلشن» از دوره کیائیان به‌جامانده که در سال ۱۳۳۴ خورشیدی در فهرست آثار ملی ثبت شد. همچنین، گرمابه کوچک محله پردسر که به‌نظر می‌رسد ابتدا مختص خاندان محصص بوده است.

همجواری این گرمابه به خانه تاریخی «بهرام محصص» و «تکیه پردسر» که در منتهی‌علیه حیاط این خانه تاریخی و درست در مرکز محله ساخته شده، تنها شاهد این ادعا نیست. برخی اهالی نیز اذعان دارند این گرمابه تنها برای خاندانی بود که همگی نزدیک به هم و در محله پردسر و کوچه پس کوچه‌های فعلی کاشف غربی زندگی می‌کردند. ادعایی که البته در پرونده ثبتی این گرمابه به آن اشاره نشده و امید است این گزارش صحت و سقم این ادعا را اثبات کند.

بنابر داده‌های ناچیز موجود در پرونده ثبتی این گرمابه حمام نور معروف به حمام پردسر با قدمت قاجار، به شماره ۳۱۷۸۹ و به تاریخ ۱۳۹۶.۶.۲ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. وجه تسمیه این بنا، به علت مجاورت با پل خشتی است که قبل از ورود به محل قرار دارد و به حمام پردسر مشهور گشته است.

حمام در زمان تشکیل پرونده ثبتی، در اختیار «رمضان زکریای لنگرودی» قرار داشت. مالکیت نامبرده به صورت مستاجر مادام العمر با حق الاجاره ماهیانه ۲۰۰ریال وجه رایج می‌باشد. مالکیت بنای مزبور از سال ۱۳۴۱ در اختیار نام برده بوده است.

این بنا مستطیل شکل بوده و در پشت بام آن چند گنبد وجود دارد که بزرگترین آن گنبد رختکن حمام است. مصالح به‌کار رفته در بنا آجر با نماکاری سیمان سفید و نقاشی با رنگ سفید است. از پنج گنبد کوچک و بزرگ موجود در بنا، سه گنبد اصلی بر فراز رختکن و گرمخانه قرار دارد و یک گنبد متوسط بر فراز اتاق کیسه‌کشی واقع است.

در زمان بازدیدم از گرمابه پردسر(آذر ماه ۱۴۰۴)، نمای گنبد بزرگ رختکن از خیابان اصلی قابل رویت بود. گنبد این گرمابه با گنبدِ دیگر گرمابه‌های جلگه گیلان به‌ویژه در شکل گنبد، نوع نورگیر و شیشه‌های گلجام تفاوت دارد و به‌جای شیشه‌های دایره‌ای قرار گرفته در«گلجام»، حفره بزرگی است که چارچوب فلزی برآن قرار گرفته و شیشه‌ها به صورت مخروطی بر آن جانمایی شده است. دورتادور گنبدها و بر بالای کاربندی نیز طاق‌های مخروطی تکرار شونده داریم که در بخش رختکن برخی از آنها را به سمت کوچه بازکرده و پنجره فلزی گذاشته‌اند. حاشیه طاق و قوس‌های کاربندی، آثاری از یک ردیف کاشی هشت ضلعی آبی رنگ، مهمترین تزئینات این بنای تاریخی است. به نظر می‌رسد در ادوار بعدی، روی کاشی‌ها را با ملاط نازکی از آهک پوشانده‌اند، زیرا با فروریختن آهک‌بری‌ها در اثر رطوبت و گذر زمان، برخی از کاشیکاری‌ها دوباره نمایان شده است. بالای طاق و قوس‌ها نیز خطوط هندسی لوزی و کاربندی‌های کوچکتر بر آهک بری مشاهده می‌شود.

همچون تمام گرمابه‌های عمومی، این گرمابه نیز در زمان ابلاغ وزارت بهداشت در دهه ۴۰، دچار تغییرات زیادی شده از جمله تیغه‌بندی بخشی از فضای گرمخانه به منظور ایجاد بخش نمره، کاشیکاری دیوارها برای افزایش بهداشت محیط، مسدود شدن خزینه و تخریب بخش‌هایی از دیوارها و کاربندی‌ها برای عبور لوله‌های گاز و آب. حوض سربینه نیز پرشده و روی آن را کاشی کرده‌اند.

تون تاب گرمابه، در میانه کوچه و نزدیک به خانه تاریخی بهرام محصصی قرار دارد. ترک‌های ‌عمیق تون حمام و تغییر در ساختار آتشدان نشان می‌دهد سوخت حمام، در ادوار مختلف تغییر کرده است.

موقعیت حمام به‌گونه‌ای است که اکنون از چهار جهت در میان معبر عمومی قرار گرفته. معبر ضلع غربی ارتفاع بیشتری دارد و به‌نظر می‌رسد از ابتدا گرمابه به نحوی ساخته شده که با شیب بندی، آب رسانی به گرمابه تسهیل شود. بخش خزینه در ضلع غربی قرار دارد و در همین معبر چاه گرمابه را داریم که اکنون با صفحه‌ای فلزی مسدود شده است. مخزن آب گرمابه بر بام ضلع شمالی و نزدیک به آتشدان قرار دارد. نزدیکی گرمابه به بازارچه محله، اکنون کاربری آن را تغییر داده است‌، انبار میوه و تره بار و بعضا پسماندهای پلاستیکی.

رضا سحرخیز لاهیجی (متولد۱۳۴۰)، سال‌ها خادم مسجد عاقلیه بوده و تغییرات گرمابه را به چشم دیده است. به گفته وی، بخش سربینه دارای کاشیکاری‌های ساده بود و بعدها کاشی‌ها را ریخته و بخش نمره را به آن اضافه کردند. به گفته وی، گرمابه همزمان بخش زنانه و مردانه داشت و درب زنانه از پشت حمام باز می‌شد. او «میرزاعلی حمومی» را به یاد داشت که گرمابه‌دار حمام بود.

بخشی از ورودی گرمابه تبدیل به چایخانه شده، هرچند که رضا رفیع‌پور، اداره کننده چایخانه، می‌گوید: این بخش اصلا جزو زمین حمام نیست.

به گفته رفیع‌پور، گرمابه‌دار فردی به نام «پورزکریایی» بود که بعد از فوت وی در حدود ۱۵ سال پیش، فرزندانش مدتی گرمابه را اداره کردند ولی از ۱۰ سال پیش، گرمابه تعطیل شد.

یکی از کسبه سالخورده بازارچه پردسر، به یاد دارد که آتشدان حمام با هیزم گرم می‌شد و بعدها از مازوت برای سوخت حمام، استفاده کردند.

علیرضا صفری (متولد ۱۳۳۶)، هیات امنای محله پرسر است و با اشاره به گردش‌پذیر بودن این محله قدیمی، می‌گوید: مالک این گرمابه نامعلوم است و بهره‌برداران فعلی، اجاره‌دار هستند.

او می‌گوید: بخش سربینه حمام، مدتی به عنوان قهوه خانه تغییرکاربری یافت، ولی بعد از مدتی آن هم تعطیل شد.

صفری، با اشاره به میراثی بودن گرمابه پردسر افزود: هیات امنا آمادگی دارد مرمت و احیای گرمابه را به بخش خصوصی واگذار کند. ولی چون ساختمان آن میراثی است، اداره میراث فرهنگی اجازه نمی‌دهد و تاکید دارد که هرگونه واگذاری و یا مرمت باید با نظارت اداره میراث فرهنگی انجام شود.

مسعود پورنوادریان(متولد ۱۳۴۴)، یکی از معتمدین محله پردسر، به یاد دارد که در کودکی همراه پدر و چهار برادر دیگر به گرمابه پردسر می‌آمدند، از سحر تا پیش از ظهر گرمابه مردانه بود و سپس زنانه و تا آن زمان، هنوز سوخت گرمابه هیزم بوده است.

وی به ارتفاع سقف حمام اشاره کرده و یادآور می‌شود، به خاطر مرتفع نبودن سقف، حمام در زمستان‌ها بسیار گرم می‌شد.

از خاطرات جالب توجه پورنوادریان، قرق حمام، برای برگزاری جشن تولد نوزاد بود که مادر و نوزاد به همراهی دیگر زنان فامیل به گرمابه می‌آمدند. معمولا برای شب ششم و یا چهلمین روز پس از تولد جشن زنانه در حمام برپا می‌شد و صاحب مجلس با آوردن شیرینی و هندوانه و شربت و... از مهمانان پذیرایی می‌کرد.

وی همچنین از پورزکریایی به عنوان گرمابه دار به نیکی یاد می‌کند و یادآور می‌شود که او اصالتا لنگرودی بوده و گرمابه را از مالکان اصلی اجاره کرده بود. پورنوادریان که خود از خادمان تکیه پردسر است، یادآور می‌شود: در گذشته جوانانی که قرار بود در دسته‌های عزاداری دهه محرم «علم کشی» کنند، پیش از مراسم با آمدن به گرمابه، سنت طهارت را به‌جا می‌آوردند.

به گفته وی، بیشتر کوچه‌های پردسر به نام‌های منسوبین خاندان محصصی نامگذاری شده است. او همچنین خلیل خان محصصی، یکی از خان‌های بانفوذ محصص و از مالکین پردسر را به‌یاد دارد که دو دختر به نام‌های؛ «ماری و شعری» داشت و باغ‌های چای پردسر متعلق به آنها بود.

چندسالی است عمارت تاریخی بهرام محصصی، از سوی میراث فرهنگی خریداری و در حال مرمت است. بازدید از این بنا، نشان داد که بخشی از حیاط از عمارت اصلی جدا و تبدیل به تکیه شده و اکنون نیز تکیه پردسر متصل به حیاط اصلی است.

بنابراین، می‌توان حدس زد، گرمابه که دقیقا در مرکز محله قرار گرفته مختص خاندان محصصی بوده است. هرچند پورنوادریان و صفری، در پاسخ به این پرسش، اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند، ولی فرهاد نصرتی(متولد ۱۳۵۲) یکی از کسبه بازارچه موضوع را تایید و اضافه می‌کند: خلیل محصصی، ارباب این منطقه بود و من از قدیمی‌ها شنیده بودم که گرمابه در ابتدا مختص خاندان محصصی بود. بیشتر اعضای خاندان محصصی در همین محدوده کاشف و پردسر ساکن بودند و بعدها حمام برای استفاده عموم آزاد شد.

به گفته وی مزار خلیل محصصی نزدیک به پل خشتی و در گورستان عاقلیه قرار دارد.

خانواده‌های محصصی ۱۵ خانواده اسم و رسم دار بودند که بسیاری از آنها در کار تجارت چای و ابریشم بودند. برخی از نامداران این خاندان، نقاش، خطاط و شاعر شدند. شاخص‌ترین هنرمندان از این خاندان بهمن محصص (نقاش و مجسمه ساز شهیر و معروف به پیکاسوی ایران)، اردشیر محصص (طراح و کاریکاتوریست) و مهکامه محصص(معلم و شاعر) بودند.

خبرنگار: مهری شیرمحمدی

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱ دی ۱۴۰۴ / ۱۲:۱۵
  • دسته‌بندی: گیلان
  • کد خبر: 1404100100226
  • خبرنگار :