آیا مسئولان آماده‌اند ایران را به نسل Z بسپارند؟

یک پژوهشگر و کارشناس حوزه فرهنگ و هنر گفت: بحران امروز، فاصله میان دیدگاه نظری و عملکرد مدیریتی نسل Z است، اکنون نسل جوان در معرض چهار بحران اصلی گفت‌وگو، اعتماد، فرصت‌های از دست رفته و نگاه ابزاری مدیران قرار دارد.

در میانه قرن بیست‌ویکم و با ورود شتابان جهان به عصر شبکه‌ای و دیجیتال، رابطه کشورها با نسل‌های جدید در حال بازتعریف است. ایران با وجود برخورداری از یکی از جوان‌ترین ساختارهای جمعیتی منطقه، در نقطه‌ای حساس ایستاده؛ جایی که نسل Z نه‌تنها یک موضوع اجتماعی، بلکه یک مسئله‌ ملی با پتانسیل تحول‌آفرینی عظیم یا ایجاد شکاف عمیق نسلی است.

این نسل با ذهن دیجیتال، هویتی چندلایه و حساسیتی بی‌تاب در برابر تناقض‌ها شناخته می‌شود. در این راستا، خدیجه مهدوی، پژوهشگر، کارشناس حوزه فرهنگ و هنر، در گفت‌وگو با ایسنا راهکار شش‌گانه برای بازسازی رابطه با نسل Z را تشریح می‌کند.

با توجه به ورود جهان به عصر دیجیتال و فراملی، ارزیابی شما از وضعیت فعلی جوان ایرانی چیست؟ آیا می‌توان نسل جوان را سرمایه دیده نشده یا مسئله ملی تلقی کرد؟

جوان ایرانی سرمایه‌ای است که نه دیده می‌شود و نه شنیده، اما می‌تواند سرنوشت یک ملت را رقم بزند. ایران بیش از هر زمان دیگری در نقطه‌ای حساس ایستاده است؛ نقطه‌ای که در آن نسل Z نه‌فقط یک موضوع اجتماعی، بلکه یک مسئله‌ ملی است. در ظاهر، ایران یکی از جوان‌ترین کشورهای منطقه است، اما در باطن، جوان ایرانی در میانه‌ تضادی بزرگ گرفتار شده است؛ آرزوهای بلند در برابر ساختارهایی که هنوز آماده شنیدن او نیستند. این تضاد، اگر درست مدیریت نشود، به شکافی عمیق تبدیل خواهد شد که هزینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن بسیار سنگین است؛ اما اگر درست مدیریت شود، می‌تواند بزرگ‌ترین فرصت تاریخی ایران را بسازد.

شما به تضاد میان آرمان‌ها و ساختارها اشاره کردید؛ نگاه فرهنگی و تمدنی ایران به جوان چگونه است و چرا این نگاه عالی، در عمل به یک شکاف مدیریتی تبدیل شده است؟

جوان در نگاه فرهنگی ایران، نقطه آغاز آینده است؛ یک فلسفه‌ تمدنی. جوان حامل انرژی تحول، عدالت‌خواهی و خلاقیت است؛ نیرویی که جامعه را از رکود بیرون می‌کشد و آینده را می‌سازد. رهبر انقلاب سال‌ها پیش فرمودند: «حصار بزرگ تحجر… به وسیله ذهن با نشاط و روح معترض جوان دریده شد» (۱۳ مهر ۱۳۷۸) و تأکید کردند: «جوان مایل است در کشوری که خانه اوست، فقر و عقب‌افتادگی نباشد؛ امنیت و عزت باشد» (یکم آذر ۱۳۷۸). سخنان حکیمانه رهبری، نه توصیه اخلاقی، بلکه نقشه راه عملی برای فهم نسل آینده است. مشکل امروز، نبود نگاه فرهنگی به جوان نیست؛ بلکه فاصله میان دیدگاه نظری و عملکرد مدیریتی است.

مشخصاً این فاصله میان دیدگاه و عملکردها، نسل جوان امروز را در معرض چه بحران‌هایی قرار داده است؟

نسل جوان امروز با ویژگی‌های خاص خود، در معرض چهار بحران اصلی است:

۱. بحران گفت‌وگو: جوان با ذهن دیجیتال و شبکه‌ای فکر می‌کند؛ اما هنوز با زبان سنتی، برهانی و دستوری با او صحبت می‌شود.
۲. بحران اعتماد: جوان باید در متن تصمیم‌سازی باشد، اما در بسیاری از ساختارها در حاشیه قرار دارد. مطالعات داخلی نشان می‌دهد جوانان احساس می‌کنند حضورشان در پروژه‌ها و شوراها جنبه نمایشی دارد و تنها اندکی از ایشان باور دارند حضورشان اثرگذار است.
۳. بحران فرصت‌های از دست رفته: فرصت‌های مدیریتی، علمی و فرهنگی معمولاً به نسل‌های پیشین می‌رسد؛ جوان نقش «منتظر تجربه‌نداشته» را دارد.
۴. بحران منیت مدیریتی و نگاه ابزاری: بسیاری از مدیران و سیاستمداران، جوان را نه شریک، بلکه ابزاری برای رزومه‌سازی و سکوی پرش شخصی خود می‌بینند. برخی حضور در پروژه‌ها و شوراها را تنها برای پر کردن پرونده کاری یا اهداف تبلیغاتی خود استفاده می‌کنند.

پیامدهای این بحران‌ها سرخوردگی، بی‌تفاوتی، مهاجرت ذهنی و فرسایش امید است.

با این توصیف، ویژگی‌های هویتی نسل Z چیست؟ و بحران اصلی این نسل را در چه می‌بینید؟

نسل Z ایران نسلی است با ذهن دیجیتال و هویتی چندلایه؛ حساس به عدالت، صریح، منتقد و مطالبه‌گر و مستقل از روایت‌های رسمی و بی‌تاب در برابر تناقض‌ها. این نسل، اقتدار را می‌پذیرد، اما اقتدار بی‌پاسخ و بدون منطق را پذیرا نیست. این نسل هویت را می‌پذیرد، اما هویت بی‌تجربه و بی‌روزآمدی را نه! باید به یاد داشته باشیم بحران امروز نسل Z نه اخلاقی، نه ارزشی و نه اعتقادی است؛ بلکه بی‌پاسخ ماندن خواسته‌های مشروع اوست.

با توجه به این ویژگی‌ها، برای مدیریت و بهره‌برداری از پتانسیل نسل Z، چه تغییری باید در نگاه مدیران ایجاد شود؟ آیا راهکار، سکوی پرش ساختن برای جوانان است یا بسترسازی؟

راه‌حل واقعی، تغییر نگاه مدیریتی است. جوان باید به‌عنوان شریک تصمیم و موتور تحول دیده شود، نه ابزار رزومه‌سازی یا سکوی پرش شخصی. برای این نسل، فرصت‌های واقعی برای تصمیم‌گیری، نوآوری و ریسک، با توجه به منویات رهبری، حتماً باید نگاه جدی و محاسبه‌ای دقیق شکل گیرد و حضور و نقش جوانان در سیاستگذاری و مدیریت، اثرگذار و واقعی باشد، نه نمایشی یا تشریفاتی.

مطالعات نشان می‌دهد وقتی نسل جوان ابزار مدیریتی و سیاسی می‌شود، اعتماد و انگیزه او کاهش یافته و شکاف نسلی عمیق‌تر می‌شود؛ اما وقتی ساختارها به گونه‌ای طراحی شود که جوان پتانسیل واقعی خود را تجربه کند، نوآوری، سرمایه اجتماعی و امید به آینده افزایش می‌یابد.

اگر بخواهید یک مدل عملیاتی برای بازسازی رابطه نظام مدیریت کشور با نسل Z ارائه دهید، مهم‌ترین راهکارها در مدل جوان‌محوری کدامند؟

نسل Z تنها زمانی پتانسیل واقعی خود را نشان خواهد داد که سیستم مدیریتی او را شریک واقعی آینده بداند. در این میان، نسخه شش‌گانه برای بازسازی رابطه با نسل Z حائز اهمیت است:

۱.  مشارکت واقعی: نه تشریفاتی و نمایشی، بلکه واقعی، مؤثر و الزام‌آور.
۲.  پاکسازی مدیریت: از منیت‌ها و انحصارها.
۳.  انتخاب‌ها بر اساس شایستگی: نه حلقه‌سالاری یا روابط شخصی.
۴.  اصلاح روایت رسانه‌ای: جوان باید به‌عنوان موتور تحول معرفی شود، نه مسئله اجتماعی یا ابزار تبلیغاتی.
۵.  گشودن میدان علم، فرهنگ و مدیریت و زمینه فرصت: اینکه جوان خودش راه را پیدا می‌کند و ظرفیت‌های تازه را بروز دهد.
۶.  صداقت با نسل Z: این نسل با صداقت آشتی می‌کند، نه نصیحت و شعار.

در پایان، مهم‌ترین پرسشی که مسئولان امروز کشور در قبال نسل جوان باید از خود بپرسند، چیست؟

جوان ایرانی، نسل Z تنها امید آینده نیست؛ خود آینده است. آنچه امروز از او طلب می‌شود، نه مهربانی شعاری، نه وعده‌های سیاسی گذرا و نه نصایح اخلاقی کلیشه‌ای، بلکه جایگاه واقعی او در تصمیم‌گیری‌های راهبردی و مسیر کلان کشور است. اگر نگاه فرهنگی و تمدنی ایران به جوان، در ساختار مدیریت کشور به معنای واقعی کلمه تحقق یابد، جوان ایرانی نه‌تنها بحران نخواهد بود، بلکه بزرگ‌ترین سرمایه ملی و موتور حرکت تمدنی خواهد شد.

مسئولان کشور در برابر یک پرسش تاریخی قرار دارند: آیا آمادگی داریم ایران را به نسلی بسپاریم که قادر است آینده را بهتر از گذشته بسازد؟ یا همچنان با نگاهی رزومه‌محور و ابزارگونه، به این نسل به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف شخصی و منافع جناحی می‌نگریم؟ اگر نگاه ما صرفاً به «نقاط عالی» یا «نمادهای سیاسی-فرهنگی» محدود شود و نسل جوان را در مسیر پرش مدیریتی یا اهداف کوتاه‌مدت سیاسی محصور کنیم، سرمایه‌ای که می‌تواند آینده ایران را رقم بزند، بی‌ترید به ابزاری برای مطامع گذرا تبدیل خواهد شد.

نسل جوان نیازمند اعتماد واقعی، حضور فعال در تصمیم‌گیری‌ها و فرصت برای تأثیرگذاری ملموس است، نه نمایشگاه سیاسی و رزومه‌سازی برای دیگران. آینده کشور، امروز در دستان همین نسل است و زمان آن رسیده که مسئولان، نه با شعار، بلکه با اقدام، مسیر را به او بسپارند و صادقانه برای رشد و بالندگی ایشان در کنارشان باشند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱ دی ۱۴۰۴ / ۱۳:۰۹
  • دسته‌بندی: قزوین
  • کد خبر: 1404100100296
  • خبرنگار : 50060