به گزارش ایسنا، هم میهن نوشت: علم غیب ندارم اما بعید است ایران، حالا حالاها هنرمندی به بزرگی شجریان به خودش ببیند. محمدرضا شجریان موسیقیدان و خواننده موسیقی سنتی ایران بود. استادی و بزرگیاش در بین هوادارانش به حدی بود که «خسرو آواز ایران» میخوانندش.
او همچنین خطاط، قاری قرآن، طراح ساز و خیلی چیزهای دیگر هم بود. اینها را نوشتم که بگویم حواسم هست درباره چه کسی مینویسم. شجریان اینقدر بزرگ بود و به گردن این مملکت حق داشت که اگر همه شهر را با عکسهایش پر میکردند به جایی و به کسی بر نمیخورد...
یکی دو روز پیش به بهانه و به ضمیمه رونمایی از آلبوم منتشرنشده استاد، در موزه هنرهای معاصر تعدادی عکس که عکسهای دختر مرحوم شجریان است روی دیوارهای موزه به نمایش درآمده است.
در این سالها از زبان اهل موسیقی بسیار شنیدهایم که شجریان در کارش وسواس زیادی داشته است. در همین نمونه آخر «همایون» دلیل انتشار دیر هنگام آلبوم را وسواس بیش از حد بابت کیفیت صدا اعلام کرده است.
وسواس برای یک هنرمند عین صواب است بر منکرش لعنت. نکته اینکه ایکاش دست اندرکاران برگزاری این نمایشگاه به قاعده «آنچه برای خود میپسندی، برای دیگران هم بپسند» یکدهم وسواسی که در هنر موسیقی به خرج دادند را در مواجهه با هنر عکاسی به کار میبستند.
واقعیت این است که عکسهای «افسانه» از مرحوم شجریان، چیزی فراتر از یک آلبوم خانوادگی نیست و مهم اینکه جای انتشار آلبوم خانوادگی هم روی دیوارهای موزه نیست.
مشکل اینجاست که در این سالها عکس تبدیل به یک «آبجکت» دمدستی شده است که هر جا فضای خالی بود با آن پر شود.
تاکید دوباره اینکه، موضوع اختصاص دادن دیوارهای موزه به تصویر شجریان نیست، حرف سر سابقه آرتیست، نحوه ارائه، انتخاب عکس، چاپ و لزوم حضور این عکسها در حاشیه رونمایی از آلبوم است.
انتهای پیام