این واقعیت، نه صرفاً یک ویژگی طبیعی، بلکه بخشی از زیستجهان این استان است؛ بستری که هر حرکت در زیر آن میتواند ساختارهای انسانی، اقتصادی و فرهنگی را دگرگون کند. چنانکه پوسته زمین در این پهنه شرقی ایران، تحت فشار دو نیرو از جنوب غرب و شمال شرق در حالت تنش دائمی قرار دارد؛ نیروی رانشی زاگرس از جنوب غرب و گسلهای امتداد لغز شمال شرق، چون هریرود و بینالود، سبب شدهاند تا پهنه خراسان رضوی پیوسته در وضعیت ناپایداری تکتونیکی باشد.
در چنین شرایطی، خراسان رضوی نه تنها بازتاب پویایی زمین است، بلکه تصویر روشنی از پیچیدگی رابطه انسان و طبیعت در سرزمینهای لرزهخیز ایران را بازنمایی میکند. گسلها در این منطقه همچون خطوط زندگی زمین، تنفس میکنند و سکون ظاهریشان، بازتابی از انباشت انرژی نهفته در اعماق است. هنگامی که این سکون به پایان برسد، آزادسازی انرژی میتواند شهری را در چند ثانیه دگرگون سازد همانطور که تاریخ لرزهای ایران بارها هشدار داده است.
یادآوری این هشدار، در پنجم دیماه هر سال معنا مییابد؛ سالروز زمینلرزه بم، فاجعهای که در ساعت ۵ و ۲۶ دقیقه بامداد جمعه، پنجم دی ۱۳۸۲، استان کرمان را لرزاند. زمینلرزهای با بزرگی ۶.۶ ریشتر که تنها ۱۲ ثانیه طول کشید، اما یکی از مرگبارترین حوادث طبیعی تاریخ ایران را رقم زد. شهری با حدود ۹۰ هزار نفر جمعیت در چند لحظه فرو ریخت و تنها یکسوم از ساکنان آن زنده ماندند. در آمار رسمی، بیش از ۲۶ هزار نفر جان باختند، حدود ۳۰ هزار نفر مجروح شدند و بیش از ۱۰ هزار نفر بیخانمان باقی ماندند؛ اما بررسیهای میدانی، رقم قربانیان واقعی را به مراتب بیشتر نشان داد. فاجعه بم نه فقط یادآور قدرت زمین، بلکه شاهدی تلخ بر ضعف آمادهسازی و غفلت سیستمهای شهری در برابر تهدیدی شناخته شده بود.
زمین در بم انسانی را از خواب زمستانی بیدار کرد، اما سؤال بنیادین آن است که آیا کشور، از آن بیدارباش جمعی درس گرفت؟ پاسخ این پرسش، وقتی در سیمای کلانشهرهایی مانند مشهد، سبزوار، تربت حیدریه، کاشمر، خواف، بردسکن و... جستوجو شود، نگرانکننده خواهد بود. شهرهایی که بر لایههای نرم و آبرفتی بنا شدهاند، در مجاورت گسلهای فعال چون توس و کشفرود و درونه دومین گسل بزرگ کشور قرار گرفتهاند و رشد شتابان ساختوساز در آنها اغلب بدون توجه به اصول مقاومسازی و نقشههای خطر انجام شده است. درست همان ضعفهایی که پیش از بم نیز وجود داشت و هنوز در بسیاری از نقاط تکرار میشود.
یک کارشناس ارشد مخاطرات محیطی در گفت و گو با ایسنا گفت: در مقیاس زمینشناسی، گسلها مرزهای زنده پوسته زمیناند؛ ساختارهایی که در اثر تنشهای طولانیمدت، انرژی کشسانی را ذخیره کرده و در زمان مشخص آزاد میسازند.
احمد رضاپور افزود: خراسان رضوی بر بستری قرار دارد که از شمال تا جنوب، مجموعهای از این ساختارها امتداد یافتهاند. هرچند سالهاست زلزله بزرگی در سطح ویرانگر در این استان رخ نداده، اما همین دوره آرامش نسبی میتواند نشانه یک چرخه انرژی در حال تکمیل باشد.
دادههای لرزهنگاری اخیر از فعالیت کمدامنه اما پیوسته گسلها حکایت دارد حرکاتی آرام که زمینشناسان آن را «خزش لرزهای» مینامند و مرحلهای مقدم بر وقوع زلزلههای بزرگتر محسوب میشود.
وی خاطرنشان کرد: تغییرات اقلیمی، برداشت بیرویه از آب زیرزمینی و فرونشست زمین نیز به این زنجیره پرتنش اضافه شدهاند. کاهش سطح سفرههای زیرزمینی باعث تهی شدن لایههای آبرفتی و کاهش پایداری خاک میشود.
این کارشناس ارشد مخاطرات محیطی بیان کرد: بسیاری از نواحی جنوب و غرب مشهد، دشت نیشابور، کاشمر، بجستان اکنون دچار نرخ فرونشست قابل توجهی هستند که مقاومت ژئومکانیکی سازهها را کاهش داده و در صورت وقوع زلزله، خسارات را چند برابر میکند. این همافزایی میان خشکسالی، فشار تکتونیکی و توسعه غیرمنسجم، ریسکهای محیطی استان را به مراتب پیچیدهتر کرده است.
درس زمینلرزه بم، امروز باید در سیاستگذاری امنیت شهری خراسان رضوی تبلور یابد. پنجم دی صرفاً یادآور یک واقعه قدیمی نیست؛ بلکه نمادی است از چرخه فراموشی و تکرار در برابر طبیعت. اگر انسان از حافظه زمین نیاموزد، زمین هر بار به زبانی تازه یادش خواهد داد. خراسان رضوی با جمعیتی بیش از ۷ میلیون نفر، در برابر همان زبان خاموش زمین ایستاده است؛ زمینی که شاید امروز آرام است، اما آرامشش فقط فصلی از انتظار است.
رضاپور ادامه داد: این استان از نظر ساختار زمینساختی در موقعیتی واقع شده که امکان بروز زمینلرزههای متوسط تا بزرگ در آن به صورت دائمی وجود دارد و به همین دلیل در زمره سه استان نخست کشور از حیث زلزلهخیزی قرار میگیرد.
وی اعلام کرد: بر پایه آخرین مطالعات لرزهنگاری، ژئودینامیک و دادههای سازمان زمینشناسی، در محدوده خراسان رضوی تاکنون ۹۰ گسل فعال و شناخته شده شناسایی شده است و از میان آنها ۲۱ گسل دارای پویایی بالا و قدرت زلزلهزایی مؤثر هستند.
این کارشناس ارشد مخاطرات محیطی افزود: بخش اعظم شهرها و روستاهای استان در مجاورت یا بر روی واحدهای زمینساختی قرار دارند که از نظر تنش فشاری و کششی در حد متوسط تا زیاد ارزیابی شده و با توجه به تراکم بالای جمعیت، خطر بالقوهای را برای زیرساختهای انسانی، حمل و نقل و سازههای حیاتی ایجاد میکند.
وی با تأکید بر ضرورت بازنگری در نگاه برنامهریزی شهری و منطقهای گفت: وجود چنین تعداد بالای گسل در پهنهای نسبتاً محدود، خراسان رضوی را به یکی از پیچیدهترین استانهای کشور از منظر لرزه زمینساخت تبدیل کرده است.
رضاپور افزود: ساختارهای تکتونیکی فعال از شمال تا جنوب استان امتداد دارند و روند غالب آنها در راستای شمالغرب–جنوبشرق است. گسلهای مهم از جمله بینالود، کشفرود، توس، نیشابور، دشت بیاض، تربتجام، درونه، سبزوار، خواف، کپهداغ، خیرآباد و شاندیز–سنگبست از جمله گسلهایی هستند که هم از نظر طول و هم از منظر سابقه تاریخی در رخداد زمینلرزههای شدید نقش تعیین کنندهای دارند.
وی یادآور شد: در طول چند دهه گذشته، خراسان رضوی بارها با لرزشهای سطحی و عمقی متعددی مواجه شده که بیشتر آنها ناشی از فعالیت همین گسلها بوده است.
این کارشناس ارشد مخاطرات محیطی گفت: در ارزیابی لرزهخیزی این استان، تنها شهرستانهای سبزوار و سرخس از نظر خطر نسبی در سطح پایینتری قرار دارند، اما سایر مناطق از نیشابور تا مشهد، از تربتحیدریه تا قوچان و از گناباد تا خواف و رشتخوار همگی مستقیماً بر روی ساختارهای فعال قرار دارند.
وی افزود: طبقهبندی پهنه لرزهای استان بر اساس مدلهای زمینساختی مدرن نشان میدهد حدود ۶۵ درصد مساحت خراسان رضوی در کلاس خطر متوسط تا زیاد و حدود ۱۵ درصد در کلاس خطر بسیار زیاد قرار دارد.
رضاپور در تحلیل تاریخی و آماری مخاطرات لرزهای استان اظهار کرد: سوابق وقوع زلزله در خراسان رضوی بسیار قدیمی است و شهرهایی مانند نیشابور، قوچان، مشهد و گناباد از جمله نقاطی هستند که در طول قرون متمادی بارها دچار زمینلرزههای شدید و تخریبکننده شدهاند.
وی به زلزله قوچان در سال ۱۸۹۳ میلادی اشاره کرد که بنا بر دادههای تاریخی، بزرگای آن بیش از ۷ ریشتر بوده و موجب نابودی کامل بخشهایی از منطقه و کشته شدن هزاران نفر شده است. در نیشابور نیز از قرن چهارم تا هفتم هجری زمینلرزههای متعددی رخ داده که ساختار شهری را بارها دگرگون کرده است.
این کارشناس ارشد مخاطرات محیطی تأکید کرد: تحلیل این رخدادهای تاریخی نشان دهنده فعال بودن مستمر گسلهای منطقهای است و سکوت موقت آنها نمیتواند به معنای خاموشی و پایان خطر تلقی شود، زیرا چرخهی آزادسازی انرژی پوسته در این بخش معمولاً طولانی و دورهای است.
در تبیین ویژگیهای زمینساختی استان میتوان گفت که خراسان رضوی در مرز میان دو واحد ساختاری عمده ایران یعنی «رشتهکوه بینالود» و «پهنهی دشت کویر–بلوچستان» قرار دارد. همین مجاورت باعث میشود که فشارهای تکتونیکی ناشی از حرکت ورقهای اوراسیایی و ایرانی در منطقه تمرکز بالایی پیدا کند.
رضاپور افزود: زمین ساخت منطقه تحت تأثیر سیستمهای فشاری از جنوب و شمال و نیز گسلهای امتداد لغز از شرق و غرب قرار دارد. همین ترکیب منجر به شکلگیری الگوی پیچیدهای از توپوگرافی و لرزهزایی شده که آثار آن در رخدادهای محلی و تغییرات کوتاه مدت سطح زمین قابل مشاهده است.
وی با اشاره به وضعیت کلانشهر مشهد به عنوان یکی از آسیبپذیرترین نقاط کشور از نظر زلزله گفت: مشهد بر روی پهنهای از رسوبات نرم و آبرفتی جوان بنا شده است. بخشهای شمال و شمالغرب شهر به گسل بینالود نزدیکاند و نواحی شرقی آن در مجاورت گسل توس قرار دارند. در صورتی که زمینلرزهای بزرگ در یکی از این گسلها رخ دهد، تأثیر آن میتواند بر بخشهای وسیعی از شهر محسوس و مخرب باشد.
این کارشناس ارشد مخاطرات محیطی در ادامه افزود: مشهد به دلیل تراکم جمعیتی بالا، ضعف در کیفیت ساختوسازهای حاشیهای و قرارگیری بسیاری از مراکز حیاتی نظیر مراکز درمانی، بازارهای عمده و شبکههای حملونقل در مجاورت ساختارهای زمینساختی فعال، نیازمند اصلاح فوری طرحهای توسعه و رعایت کامل آییننامه مقاومت ساختمان در برابر زلزله (آییننامه ۲۸۰۰) است.
وی هشدار داد: سکوت لرزهای چند دهه اخیر در محدودهی بینالود و توس نمیتواند نشانه آرامش زمین باشد؛ این وضعیت معمولاً بیانگر تجمع تدریجی انرژی در پوسته است که در زمان آزاد شدن میتواند به زمینلرزه شدید منجر شود.
ضعف سامانههای هشدار سریع زلزله و فقدان آمادگی عمومی
تحلیل وضعیت زلزلهخیزی خراسان رضوی نیازمند یک نگاه پویا و غیر ایستا است؛ جایی که دادههای تاریخی با پایشهای دقیق ماهوارهای و ژئودتیکی ادغام شوند تا تصویر واقعی و متغیر از جابهجاییهای پوسته در زمان واقعی به دست آید. چالش اصلی این است که چگونه مدیریت توسعه شهری و زیرساختهای حیاتی که بخش قابل توجهی از آنها شریانهای ترانزیتی بینالمللی را تشکیل میدهند، بتواند خود را با این واقعیت زمینشناختی اجتنابناپذیر تطبیق دهد و از انکار مخاطره به سمت همزیستی هوشمندانه و آمادگی دائمی حرکت کند.
یک کارشناس ارشد زمینشناسی با اشاره به ساختمان زمینشناسی شرق و جنوب استان گفت: گسلهای درونه، تربتجام و دشت بیاض در مناطق جنوب و شرق نقش قابل توجهی دارند. این گسلها از نظر فعالیت ژیودینامیکی و ارتباط با حرکت بلوک لوت که یکی از واحدهای پایدار تکتونیکی ایران محسوب میشود، همواره در حال جابهجایی آهسته هستند.
محمود فخرائیان افزود: گسل درونه با درازایی در حدود ۷۰۰ کیلومتر که از بردسکن تا حوالی تربت حیدریه و در ادامه تا مرز افغانستان امتداد دارد، یکی از گسلهای فعال با تاریخچه زمینلرزههای نسبتاً شدید است و فعالیت آن همچنین بر استقرار چشمههای آب گرم و تغییرات سطحی زمین در محورهای جنوبی اثرگذار بوده است.
وی همچنین به گسل هریرود؛ گسلی با امتداد طولی بیش از ۷۳۰ کیلومتر که بخشی از مسیر آن در خاک افغانستان و ادامه آن در نواحی سرخس، تایباد و خواف ایران قرار دارد اشاره کرد و گفت: هریرود از نوع گسلهای راستالغز فعال با مؤلفه فشاری است و توان تولید زلزلههایی با بزرگای بیش از ۷ را دارد.
این کارشناس ارشد زمینشناسی بیان کرد: فعالیت این گسل نه تنها برای مناطق مرزی ایران بلکه برای کل ناحیه شمال شرقی کشور و حتی بخشهایی از آسیای میانه از نظر زلزلهخیزی اهمیت دارد.
وی در ارزیابی اثرات اقتصادی و اجتماعی وقوع زلزله در این استان گفت: بخش بزرگی از زیرساختهای حیاتی، از جمله شبکه راه و راهآهن، خطوط انتقال گاز، مراکز صنعتی و مسیرهای ترانزیتی بینالمللی، در مسیر یا در نزدیکی گسلهای فعال قرار دارند.
فخرائیان اظهار کرد: در صورت بروز زمینلرزه بزرگ در یکی از نواحی مرکزی یا شمالی استان، تبعات اقتصادی آن میتواند فراتر از مرزهای استانی گسترش یابد و شرق کشور را با بحران حملونقل و انرژی مواجه کند.
وی افزود: توقف موقت زیرساختهای ترانزیتی در بینالود یا مشهد حتی برای چند روز، ممکن است زیانهای غیرمستقیمی در حد میلیاردها تومان ایجاد کند، زیرا مسیرهای اصلی ارتباط با افغانستان و آسیای میانه از این منطقه عبور میکنند.
همچنین درباره وضعیت شهرهای جنوبی استان میتوان گفت که مناطق گناباد، کاشمر، تربت حیدریه و خواف نیز از نظر زمینساخت، در معرض زلزلههای متوسط هستند. این مناطق اگرچه کمتر مرکز شبکههای اصلی گسلهای شمالیاند، اما از نظر تغییرات تنش عمقی و تأثیر ساختارهای فرعی، دارای پتانسیل لرزهزایی محسوب میشوند.
این کارشناس ارشد زمینشناسی یادآور شد: در برخی زمینلرزههای دهههای اخیر، این مناطق نیز لرزشهایی با بزرگای بالاتر از ۵ ریشتر را تجربه کردهاند که بیانگر زنده بودن ساختارهای درونی زمین در این بخشهاست.
وی در تحلیل اجتماعی و مدیریتی، ضعف سامانههای هشدار سریع زلزله و فقدان آمادگی عمومی را یکی از مشکلات اصلی دانست و خاطرنشان کرد: با وجود برگزاری مانورهای مقطعی و آموزشهای عمومی در مدارس و نهادها، استانداردهای واقعی آمادگی در برابر زلزله هنوز در سطح مطلوب نیست.
فخرائیان تأکید کرد: برای کاهش آسیبپذیری باید علاوه بر آموزش، تجهیزات اضطراری و سامانههای پیش هشدار در مراکز پرجمعیت مستقر شود تا در زمان وقوع رویداد، زمان واکنش و تخلیه امن به حداقل برسد.
وی در ادامه افزود: زلزله یک پدیده طبیعی است، اما نحوه برخورد انسان با آن تعیین میکند که به فاجعه تبدیل شود یا به تجربه قابل مدیریت. خراسان رضوی به دلیل موقعیت زمینساختی خود ناگزیر از همزیستی دائمی با خطر زلزله است، بنابراین باید رویکرد مدیریتی از انکار مخاطره به پذیرش و آمادگی تغییر یابد.
کارشناس ارشد زمینشناسی تأکید کرد: مطالعات لایهای لرزهخیزی، نقشههای خطر و مدلهای زمینساختی موجود باید به صورت مستمر بهروزرسانی شوند، زیرا بسیاری از ساختارهای جدید در اثر جابهجاییهای پوسته در طول زمان نمایان میشوند.
وی گفت: خطر زلزله در خراسان رضوی یک مفهوم ایستا نیست؛ پویا و متغیر است و متناسب با دگرگونیهای زمین و فعالیتهای انسانی تغییر میکند.
فخرائیان بر ضرورت تلفیق دادههای ماهوارهای پایش جابهجایی زمین با اطلاعات شبکههای لرزهنگاری منطقهای تأکید کرد تا الگوی واقعی تغییرات پوسته آشکار شود.
یادآوری تجربههای دردناک تاریخی و به ویژه پنجم دی ۱۳۸۲، یعنی زلزله ویرانگر بم، به عنوان نمادی بیدارباش ملی در مدیریت لرزهای ایران، اهمیت دارد؛ چراکه این واقعه نشان داد چگونه تمرکز جمعیتی و زیرساختی در مجاورت گسلهای جوان، میتواند یک پدیده زمینشناسی را به یک فاجعه عظیم اجتماعی-اقتصادی بدل سازد.
بدون شک آینده ایمن استان در گرو تصمیمهای علمی و منسجم است. احترام به قوانین زمینساخت، شناخت رفتار پوسته و ساختوساز بر اساس علم لرزهشناسی باید به عنوان اصل راهبردی توسعه در شرق کشور پذیرفته شود. زلزله را نمیتوان پیشبینی کرد، اما میتوان آثار آن را مدیریت و کاهش داد. خراسان رضوی بر روی زمین زندهای قرار دارد و زنده بودن زمین نیازمند هوشیاری دائمی مدیران و مردم است.
انتهای پیام