ششم دی، سالن ورزشی پهلوان مهدی حاجیزاده جویبار در ششمین سالگرد شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی میزبان «کاروان سرباز» بود که با عنوان ویژه برنامه «روایت حبیب» با اجرای برنامههای متنوع فرهنگی، هنری با رویکرد حماسی و پهلوانی به اجرا درآمد. این مجموعهبرنامه ملی، پس از شهادت سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی طراحی شده و در پنج سال اخیر در سطح کشور اجرا شد.
این رویداد فرهنگی به بیان رشادتها، پهلوانیها و ایثارگریهای سردار سلیمانی با زبان هنر میپردازد تا بتواند برای نسل جوان بازخوانی شود.
اجرای آیین کشتی لوچو
کشتی لوچو، این نمایش سنتی بیش از آنکه جنبه ورزشی داشته باشد، تجلی مرامنامه پهلوانی منطقه است. حرکات و زورآزماییها در این آیین، نمادی از ایستادگی، شجاعت و وفاداری بود که به صورت بصری، صفات سردار سلیمانی را در قالب فرهنگ بومی بازنمایی کرد.
نقالی حماسی
در این آیین، مرشد میرزاعلی با استفاده از لحن آهنگین و حرکات نمادین به نقالی پرداخت. فضایی از روایتگری حماسی ایجاد کرد. این نقال داستانهای دفاع مقدس و رشادتهای فرماندهان را در چارچوب روایتهای کهن ایرانی به گوش مخاطب رساند و مرز میان اسطوره و تاریخ معاصر را کمرنگ کرد.
حجتالاسلام سید مصطفی محمدی، امام جمعه شهرستان جویبار ضمن خیرمقدم به مدعوین با اشاره به ویژگیهای سردار سلیمانی در راهبرد دفاع از حرم و حریم جمهوری اسلامی و منطقه، اظهار کرد: سردار سلیمانی در خدمت به کشور استراحت نداشت به تعبیری «پهلوان بیخواب» وارث راستین ارزشهای اصحاب وفادار اهل بیت (ع) معرفی میشود.
وی افزود: شهادت شهید سلیمانی در ایران، عراق و جهان جنبشی ایجاد کرد که این به مکتب سلیمانی تعبیر شده است.
امام جمعه جویبار خاطرنشان کرد: شهید سلیمانی، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار یاسر، مقداد بن اسود و مالک اشتر قهرمانان تاریخی محسوب میشوند.
محمد مدانلو فرماندار شهرستان جویبار هم در این رویداد اظهار کرد: سردار سلیمانی، نماد اخلاص، ایثار و مقاومت در برابر زورگویان بود که امروز بیش از پیش در جهان شناخته شده است.
وی افزود: شهید حاج قاسم سلیمانی، افتخار ایران اسلامی و همه آزادیخواهان جهان است و ما باید قدردان چنین شهیدانی باشیم.
فرماندار جویبار، شهید سلیمانی و دیگر شهیدان را مصداق انسانهای صالح و فداکار در راه ولایت و آرمانهای مکتب حسینی خواند.
شعرخوانی ناصر فیض و موسیقی آیینی با اجرای غلامرضا صنعتگر و خاطرهگویی همرزم سردار شهید سلیمانی توسط سردار سیدجواد حسینی بخشهای دیگری از این رویداد فرهنگی و هنری بود که در ادامه مسیر «کاروان سرباز» در سالن پهلوان حاجیزاده جویبار به اجرا درآمد.
همسنگری با سردار دلها
سردار سید جواد حسینی همرزم شهید سردار حاج قاسم سلیمانی نیز در این رویداد به بیان خاطرات پرداخت و گفت: شهید سلیمانی الگویی فراتر از یک فرمانده نظامی، پدری مهربان و مدیری دلسوز برای همه رزمندگان اسلام بود.
وی اظهار کرد: ما به اتفاق تیپ نیروی مخصوص مالک اشتر، مأمور شدیم به سیستان و بلوچستان؛ به خدمت حاج قاسم سلیمانی رسیدیم. ویژگی این فرمانده نظامی برگرفته از همه سرداران دفاع مقدس و همه شهیدان بود. حاج قاسم خود شهید زندهای بود، همچون سرداران بزرگ مقاومت؛ او ذخیرهای بود که خداوند قرار داده بود تا یاریگر رهبر عزیزمان باشد و تا پای جان خدمت کرد.
این جانباز دوران دفاع مقدس افزود: شناخت شهید حاج قاسم کاری است عمیق. مشغله کاری او به قدری زیاد بود که گاهی حتی فرصت نمیکرد نامهها را در دفتر بخواند و در مسیر و داخل ماشین این کار را انجام میداد. وقتی به سرکار میآمد، جلسات پشت سرهم او آغاز میشد. او تنها فرمانده نیروی قدس یک کشور نبود، بلکه فرماندهی برای کل امت اسلامی بود. مأموریتی سنگین داشت و ارتباطات، جلسات و پیگیریهایش بسیار گسترده بود.
سردار حسینی در بیان خاطرهای دیگر از سردار شهید قاسم سلیمانی خاطر نشان کرد: در سوریه، درگیری سختی پیش آمده بود سرداری از نیروی زمینی (از سرداران ما نبود) که برای تبادل تجربه به پایگاه ما آمده بود، مجروح شد. حاج قاسم داوطلب شد تا فرماندهی آن پایگاه در یکی از محورهای حساس منطقه را شخصاً بر عهده بگیرد. در شرایطی که داعش قصد تصرف پایگاه را داشت، او با همان لباس ساده همچون سایرین حاضر شد و فرماندهی کرد. در آن اردو، اگر او را نمیشناختی، در میان جمع تشخیصاش نمیدادی.
سردار حسینی همرزم سردار دلها حاج قاسم سلیمانی در بیان خاطرات خود، اظهار کرد: شبی در یکی از مناطق عملیاتی ساعت از یک و نیم گذشته بود و داخل سنگر، به جز نفسهای سنگین و خستگی بچهها، صدایی نبود. تازه خوابمان برده بود که ناگهان، دنیا روی سرمان آوار شد.
صدای مهیب انفجار از همان نزدیکیها بلند شد؛ نه دور بود، نه نزدیک. انگار از داخل خاک سنگر جوششی ایجاد شد. در یک آن همه از جا پریدیم. تاریکی مطلق بود و ترس؛ نفس را در سینه حبس کرده بود. فکر کردم حمله است. با دستهای لرزان اسلحه را چنگ زدم، قلبم چنان میکوبید که صدایش در گوشم طنین میانداخت. چند دقیقه یا شاید چند ثانیه، در سکوت مرگباری گذشت. منتظر بودیم، اما خبر خاصی نبود. گویا آن انفجار، تنها یک فریاد توخالی در دل شب بود.
سردار حسینی در بیان خاطرات خود ادامه داد: در همین حال بود که حس عجیبی پشت چشم چپم شروع شد. گرم و نمناک، دستم را به صورت بردم و وقتی پایین آوردم، در تاریکیِ ملموس سنگر، حس کردم دستم خیس و چسبنده است. خون، با خود گفتم: «چشمم... خون آمده».
در همین حین سعی کردم آرام باشم. یادم آمد آن انفجار، احتمالاً از نوع پدافندی بود. همان گلولههایی که برای زدن هواپیما به آسمان شلیک میشوند و اگر به هدف نخورند، پایین میآیند و منفجر میشوند. به دوستم که کنارم بود گفتم: آقاجان، پارچهای بدهید. سنگر تاریک بود و فانوس هم خاموش. او دستی به کولهاش برد و چیزی لولهشده را به من داد. پرسیدم: «چی دادی؟» گفت: «نمیدانم... هرچه بود، همین بود.»
پرچمی که مرهم زخم میشود
وی ادامه داد: آن پارچه لوله شده را روی چشمم گذاشتم. درد نمیکرد، فقط گرمای خون و ترسی عمیق از نابینا شدن همراهم بود. تا صبح همانگونه نشستم. با اولین نور سحر بود که چشمم را باز کردم و با چشم سالم، آنچه را روی چشمم گذاشته بودم دیدم، یک پرچم سبز کوچک، پرچم جمهوری اسلامی. بندهایش را باز کردم و پهنش کردم. نقشهای روی آن در نور کم صبح، برایم عجیب آشنا بود. انگار سالها با آن زندگی کرده بودم. همان موقع بود که دوستم گفت: دیشب موقع انفجار، بچهها داشتند پرچمهای حضرت زهرا (س) و پرچم سپاه را پخش میکردند یکی افتاد دست من.
سردار سید جواد حسینی تصریح کرد: آن پرچم را تا کردم و در جیب سینهام، نزدیک قلبم گذاشتم. خونی که روی آن خشک شده بود، حالا بخشی از آن شده بود. چشمم هم به مرور خوب شد، اما آن شب و آن پرچم، برای همیشه در خاطرم ماند. گواهی بود بر روزهایی که مرگ، آنقدر نزدیک میشد که میتوانستیم رگ و ریشهاش را لمس کنیم، اما بندگی و ایمان، نزدیکتر بود. همان پرچم، امروز پس از ۴۰ سال، همچنان پیش من است. گاهی آن را باز میکنم و بوی خاک خیس خوزستان و دود باروت و صدای همهمه بچههای سنگر، برایم زنده میشود.
تفسیر مکتب سلیمانی در بستر علوی مازندران
ریشهدار بودن فرهنگ منطقه در «مسیر علوی» و حرکت با «یا علی گفتن»، نشان داد که هدف، نمایش این حقیقت است که مکتب سلیمانی، امتداد منطقی همان جوانمردی و غیرت دینی است که در فرهنگ مازندران جریان دارد.
حجتالاسلام روحالله ترابی نسب از رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم از دیگر راویان «روایت حبیب» در شهرستان جویبار بود که از دوران حضوراش در سوریه روایت کرد.
در بخش پایانی این رویداد فرهنگی و هنری، از خانوادههای چهار شهید کشتیگیر جویبار تجلیل شد این اقدام نشان داد که در این منطقه، پهلوانی نه یک هنر صرف، بلکه یک تعهد خونی است.
«کاروان سرباز» یک رویداد ملی است که علاوه در استان مازندران در استانهای تهران، خوزستان، بوشهر، یزد، فارس، کرمان و حتی شهر بصره عراق نیز برگزار خواهد شد.
برپایی نمایشگاههای آثار تجسمی و کتاب با موضوع دفاع مقدس و ادبیات پایداری بخشی از رویداد فرهنگی و هنری «روایت حبیب» بود که در سالن ورزشی پهلوان مهدی حاجیزاده به نمایش گذاشته شد.
انتهای پیام