به گزارش ایسنا، ر وزنامه همشهری نوشت:
رهگذران بازار تاریخی اراک وقتی صدای نقال را میشنوند، پا سست میکنند و میخکوب ابیات شاهنامه میشوند. در خلال پیچ و تاب دست نقال و فراز و فرود صدایش، داستان گردآفرید را در ذهن میسازند و برای شنیدن ادامه قصه میپرسند: خانم! دوباره کی به چهارسو بازار میآیید؟ سرمه سلامیزاده بعد از سالها نقالی دست به تجربه جدیدی زده و بازار را برای نقل داستانهای شاهنامه انتخاب کردهاست. او که ساکن اراک است، پیش از این در بازار بزرگ تهران هم نقالی کردهاست.
مسیر نقالی
نقال، نگهبان فرهنگ عامیانه است که داستانهای حماسی و قومی را روایت میکند. نقالها پیشتر در قهوهخانهها و کاروانسراها، قصههای شاهنامه را برای مردم بازگو میکردند. ماجرای نقالی سرمه سلامیزاده هم به زمانی برمیگردد که در جشنواره قصهگویی شرکت کرد و یکی از مربیان سبک قصهگویی او را همسو با شاهنامه دانست و نقالی را به او پیشنهاد کرد، با اجرایی از مرحوم مرشد ولیالله ترابی. دنیای ناشناخته شاهنامه و نقالی حالا برای او زمزمه هر روز و شب است. سلامیزاده که فارغالتحصیل ادبیات نمایشی است. به سبب سالها فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تجربه حضور در تئاتر و نمایش دارد، درباره انتخاب مسیر نقالی به همشهری میگوید: «شاهنامه خواندن برای مردم کار سختی شده. دوست داشتم از قصههایی بگویم که در این روزگار کمتر فرصت خواندنش برای مردم پیش میآید.» او جزئیات قصه را چاشنی نقالی میکند تا برای مخاطب جذاب باشد و میگوید: «داستان یکخطی رستم و سهراب را میدانیم ولی جذابیت در بازگویی ریزهکاریهای داستان برای مخاطب است.» قصههای زال، رودابه، آرش کمانگیر و دیگر داستانهای شاهنامه هم با شنیدنیهایی روایت میکند که مخاطب متوجه گذر زمان نمیشود. او فنون نقالی را در محضر بزرگان این هنرآموختهاست.
چرا بازار؟
سلامیزاده چندبار در بازار تهران و اراک نقالی کرده و بازخوردهای گوناگونی از عابران گرفته است؛ بازخوردهایی که به بهتر شدن کارش کمک کرد. او میگوید: «برخی تعجب میکردند که یک دختر جوان نقالی میکند، برخی قصهها را شنیده بودند و از دوبارهشنیدنش لذت میبردند. متوجه شدم که بازار محل خوبی برای قصهگویی به شیوه نقالی است.» او ادامه میدهد: «من در بافت تاریخی اراک زندگی میکنم. معماری بینظیر بازار تاریخی اراک با آن طاقی سقف و گذرگاههایش، تقارن آجرکاری و گچبریهایش زیباترین و ارزشمندترین میراثی است که به ما رسیده. همیشه آرزوی من این بود که همینجا درست وسط همین چهارسوی بازار، نقالی کنم؛ جایی که رفتوآمدها به یک نقطه اتصال میرسد. در این نقطه مردم را به شنیدن قصههای کهن دعوت میکنم که در روزگار ما هم کارآمد است. اگر گردشگر خارجی هم به بازار آمد و پرسید ایرانی کیست؟ با نقالی، ایرانی بودن را برایش تعریف کنیم. امیدوارم روزی جای ثابتی برای نقالی در بازار اراک داشته باشم و ببینم که این بازار ثبت جهانی شدهاست.» او که تجربه نقالی در آرامگاه فردوسی، رشت، کاشان و نقاط مختلف کشور را دارد، قصههای دیگری مثل لیلی و مجنون حکیم نظامی، اشعار سعدی و حافظ، داستان سیمرغ عطار نیشابوری، اشعار شعرای معاصر ازجمله شاملو و فروغ فرخزاد را هم به شیوههای نمایشی اجرا میکند، اما نقالی داستانهای شاهنامه را بیشتر دوست دارد.
شیرینیهای یک کتاب هزارساله
سرمه سلامیزاده که قصههای شاهنامه را برای بچهها میخواند، معتقد است نباید به بهانه سخت بودن شاهنامه، از خواندنش منصرف شویم و ادامه میدهد: «مادربزرگهای ما قصههای شاهنامه را میدانستند و تعریف میکردند. پس کتاب خیلی شیرینی است. درست مثل زندگی؛ هم از جنگاوری و شجاعت میگوید، هم از عشق و هم از سوگ.»
انتهای پیام