مریم مشرّف از «مدرنیسم در شعر فارسی» می‌گوید

مریم مشرّف با ارائه توضیحاتی درباره کتاب «مدرنیسم در شعر فارسی: نیما یوشیج و شاگردانش» می‌گوید: فردیت ویژگی مدرن مهمی در شعر ما است و سیال بودن مفاهیم و بروز ناخودآگاهی جلوه‌هایی از شعر مدرن هستند.

مریم مشرّف، نویسنده، مصحح و استاد دانشگاه که کتاب جدیدش «مدرنیسم در شعر فارسی: نیما یوشیج و شاگردانش» در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است، در گفت‌وگو با ایسنا درباره ضرورت پرداختن به مسئله مدرنیسم در ادبیات گفت: ما از یک دوره تاریخی عبور کرده‌ایم اما بعضی از مسائل این دوره تاریخی را برای خودمان حل نکرده‌ایم. به‌ لحاظ اقتصادی نتوانسته‌ایم از مدرنیسم عبور کنیم زیرا زیرساخت‌های آن شکل نگرفت. شاید بشود گفت در ادبیات از این لحاظ جلوتر از اقتصاد بودیم و ادبیات پیش افتاده است که دلیل آن ترجمه‌ها هستند؛ جریانی بعد از دوره مشروطیت و مقارن همان ایام در ایران به‌وجود آمد که به ادبیات کشورهای دیگر به ویژه مغرب‌زمین توجه نشان داد و به‌تدریج نوع نگاه را در مضمون‌های ادبیات تغییر داد.

او با بیان اینکه در این دوره نگاه متفاوتی در ادبیات ایران حاکم شد، افزود: نوعی نگاه فردگریانه و انسان‌محور در برابر نگاه‌های اجتماعی که بر ادبیات کلاسیک کشورمان حاکم است، پیدا شد. منظور از نگاه اجتماعی این است که معمولا یک خرد جمعی و مصالح اجتماعی عمومی در ادبیات کلاسیک داریم و کل را در نظر می‌گیریم یعنی خوبی و زیبایی مفاهیم  کلی هستند و صبغه و رنگ فردیت در آن‌ها کمرنگ است در حالی که در دوره جدید فردیت به ادبیات می‌آید.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی از تحولات جهانی در نگاه‌های روشنفکران ایرانی اثر گذاشت، توضیح داد: در قرن نوزدهم و بیستم اندیشمندانی مانند داروین، نیچه و فروید مبانی اندیشه اجتماعی و مبانی اندیشه هنری را متحول ساختند. برای مثال زمانی که داروین اصل تکامل را مطرح کرد، این اصل با باور دیرین که انسان را تصویری از آینه صفات الهی می‌دانست، در تعارض قرار گرفت زیرا ثابت کرد یک منشأ پست و غرایز حیوانی  در انسان اصالت دارد و این با آن نگاه الهی در تعارض است. این دیدگاه به نوبه خود منجر به پیدایش مکتب ناتورالیسم در داستان فارسی شد.

مشرّف ادامه داد: در «انتری که لوطی‌اش مرده بود» اثر صادق چوبک یا برخی از داستان‌های کوتاه صادق هدایت تکیه بر دنائت و پستی در بشر برجسته شده است، و ما این‌ها را درک نمی‌کنیم مگر اینکه آن‌ها را در سایه روح زمانه‌اش بررسی کنیم که پیدایش اندیشه‌ها و افکار نوین است. یا فرض کنید باورهای کلی درباره زیبایی و قداست عشق با پیدا شدن مفهوم لیبیدو که مفهوم فرویدی است متزلزل شد و عشق معنای تازه‌ای یافت که با امیال و آرزوهای کاملا غریزی درآمیخته است، درحالی که در متون کلاسیک و عرفانی عشق صفت الهی است که انسان هم از آن بهره‌ای برده است. این‌ دیدگاه‌ها در تعارض با هم قرار دارند.

او افزود: دیگر دغدغه فروید درباره ناخودآگاهی است یعنی  واقعیتی که ما می‌بینیم تمام واقعیت نیست و بخشی از واقعیت، پنهان است و آن در نهاد نهفته بشر ریشه دارد. این دیدگاه هم در ادبیات فارسی کاملاَ نمود پیدا کرده است؛ یعنی بازتاب ناخودآگاهی در شعر. شعرهایی متأثر از مکتب سورئالیسم هستند به ویژه‌ «زندگی خواب‌ها»ی سهراب سپهری متأثر از این اندیشه است.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: زمانی که ادبیات معاصر را در دانشگاه تدریس می‌کردم متوجه خلأ نظری در این حوزه شدم؛ یعنی کتابی که تبیین کند این اندیشه‌ها چطور شکل گرفته و از کجا آمده است و ارتباط آن را با ادبیات روشن کند، نداشتیم. کتاب‌هایی هست که مربوط به جهان غرب است و مربوط به ادبیات ما نیست، آثاری هم در ادبیات فارسی وجود دارد که مبنای نظری ندارد. من سعی کردم این خلأ را تا جایی که در توانم هست ببینم و با توجه به آنچه مشاهده‌ کرده‌ام در برطرف کردن‌ آن بکوشم.

مشرّف سپس بیان کرد: بعد دیگر کتاب مدرنیسم، در زمینه صورت و شکل است. یک بعد تحلیل ادبیات مدرن، محتواست که به آن اشاره شد و بعد دیگرش این است که در شکل چطور جلوه‌گر می‌شود. در جهان مدرن، واقعیت‌ها دیگر آن حقایق ازلی و لایتغیری که در اندیشه کلاسیک شاهدش هستیم، نیستند بلکه واقعیت سیال، فرار و متزلزل است و این موضوع باعث پیدایش نوعی از شکل‌ها و صورت‌های خاص در ادبیات می‌شود که بر بی‌ثباتی تکیه دارند نه بر ثبات. مثلا فروغ فرخزاد می‌گوید «در کوچه باد می‌آید/ این ابتدای ویرانی‌ست/ آن روز هم که دست‌های تو ویران شدند باد می‌آمد» این «باد» نوعی حرکت و تزلزل و ویرانی را منعکس می‌کند. درست است که حافظ می‌گوید «زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست» اما زلف آشفته با ویرانی‌ای که فروغ می‌گوید زمین تا آسمان تفاوت دارد.  ما در شعر حافظ با یک سلسله مراتب ثابت در جهان روبه‌رو هستیم و معشوق چهره ازلی دارد در حالی که در  شعر نو اینطور نیست و واقعیت متزلزل شده و فرار و سیال است، واقعیت شیء نیست که بتوان آن را به دام زد بلکه همچون منشوری است که باید در طیف‌های گوناگون آن نگریست.

او در ادامه گفت: سعی کرده‌ام سیال بودن واقعیت و ارتباط آن با فرم‌های جدید در شعر را نشان بدهم. همچنین سعی کرده‌ام از هم گسیختگی صورت‌ها را در شعر  نشان دهم. همه شاعران ما همیشه مدرن نیستند و این عیبی برای آن‌ها نیست بلکه آن‌ها از برخی صورت‌ها که در فضای شعر مدرن و مکتب‌های متأثر از فکر تازه وجود داشته، مانند نسبیت، عدم قطعیت، تزلزل، ازهم گسیختگی صوری و کاربرد بیشتر نماد به‌جای تشبیه و استعاره استفاده کرده‌اند اما هیچ‌کدام مانع نشده که شاعران بزرگ ما از فرم‌های ثابت و قطعی گذشته چشم‌پوشی کنند، همه آن‌ها سنت‌شکنی را با تکیه و آگاهی از سنت انجام داده‌اند و شاید دلیل توفیق آن‌ها هم همین باشد. همانطور که در مقدمه آورده‌ام نام‌های بزرگی از این کتاب افتاده است زیرا قصد من شرح تمام تاریخ ادبیات معاصر نبود و این همه در یک جلد نمی‌گنجید. امیدوارم بتوانم در آینده مطالعه‌ام را ادامه دهم و وسعت ببخشم.

این استاد دانشگاه درباره شاخص‌ترین ویژگی شعر مدرن ایران نیز گفت: فردیت در کنار تعهد اجتماعی؛ فردیت ویژگی مدرن مهمی در شعر ما است و سیال بودن مفاهیم و بروز ناخودآگاهی جلوه‌هایی از شعر مدرن هستند. همچنین شاعران مدرن تعهد اجتماعی داشتند که در کتاب درباره آن بحث شده است.

مریم مشرّف درباره عنوان کتاب «مدرنیسم در شعر فارسی: نیما یوشیج و شاگردانش» نیز توضیح داد: «شاگردان» در اینجا به معنی پیروان سبک نیمایی بوده است وگرنه هر یک از شاعرانی که در این کتاب مطرح شدند، استاد هستند. این عنوان پیشنها ناشر بود و تقریبا با بی‌میلی آن را قبول کردم چون نمی‌خواستم واژه «شاگردان» را به کار ببرم زیرا هرکدام استاد هستند؛ مثلا در شعر، ابتهاج مقام بالایی دارد و یا استاد شفیعی کدکنی و شاملو. شاگرد در اینجا در معنای پیرو است. همچنین ترتیب مقالات براساس تاریخ تولد شاعران بوده و نه ارزش‌گذاری شعرشان که این هم به دلیل اصرار ناشر محترم بود و من هم پذیرفتم.

در نوشته پشت جلد کتاب «مدرنیسم در شعر فارسی: نیما یوشیج و شاگردانش» آمده است: جریان مدرنیسم در ادبیات اروپا و آمریکای شمالی در نیمه نخست قرن بیستم میلادی تأثیر بسزایی بر جای گذاشت و شماری از آثار این دو منطقه، همزمان به تدریج بخش وسیعی از شاعران و نویسندگان آمریکای جنوبی، آسیای دور و خاورمیانه را از خود متأثر کرد. تأکید بر کاربردهای تازه در زبان، شکل و ساختار ادبی برای نیل به جنبه‌های سیال و پیچیده زندگی از جمله دستاوردهای مهم مدرنیسم ادبی محسوب می‌شود.

دکتر مریم مشرّف، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه شهید بهشتی، در کتاب حاضر، بخشی از درس‌گفتارها و یادداشت‌های خود را درباره سروده‌های نیما یوشیج و چند تن از شاگردان و پیروان دور و نزدیک او (احمد شاملو، امیرهوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و شفیعی کدکنی) از منظر مدرنیسم ادبی در دسترس علاقه‌مندان ادبیات معاصر ایران قرار داده است.

«آفاق مدرنیسم»، «آواز او چو ضربت بر قطعه چُدن» (مروری بر شعر نیما یوشیج)، «حدیث بی‌قراری ماهان» (جستاری در شعر احمد شاملو)، «سهم سایه در بلاغت چپ» (نگاهی به شعر امیرهوشنگ ابتهاج)، «این شکسته چنگ بی‌قانون» (نظری به بوطیقای شعر مهدی اخوان ثالث)، «جنبش واژه زیست» (بحثی در شعر سهراب سپهری)، «بارور ز درد» (جست‌وجویی در شعر فروغ فرخزاد) و «تأمل در آنات فرزانگی» (مروری بر چند دیوان شعر محمدرضا شفیعی کدکنی) فصل‌های این کتاب هستند که در ۳۵۸ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و قسمت ۵۲۰ هزار تومان در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.

انتهای پیام  

  • سه‌شنبه/ ۹ دی ۱۴۰۴ / ۱۱:۱۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1404100905699
  • خبرنگار : 71573