عماد افروغ: عمده دلمشغولي و اهتمام حضرت امام معطوف به وحدت سياسي، عاطفي و همبستگي روحاني و دانشگاهي است
با مرور بر دغدغه امام (ره) نسبت به وحدت حوزه و دانشگاه، معلوم ميشود كه عمده دلمشغولي و اهتمام ايشان معطوف به وحدت سياسي و عاطفي و ارتباط و همبستگي بين روحاني و دانشگاهي و توجه به هشدار نسبت به توطئههاي بيروني و دروني در برهم زدن اين وحدت است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر عماد افروغ، عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس، در كتاب تازه انتشار يافته خود با عنوان ”چالشهاي كنوني ايران” با بيان مطلب بالا افزوده است: حضرت امام(ره) در وصيتنامه الهي - سياسي خويش با اشاره به مساله وحدت روحاني و دانشگاهي كه بيانگر حساسيت و اهميت موضوع نزد ايشان است، بر محور همبستگي اخلاقي و سياسي تاكيد خاص مينمايند. از مباحث ديگر وصيتنامه نيز اين گونه استنباط ميشود كه ملاك اساسي اين وحدت، انگيزه الهي و مقصد حكومت اسلامي از سوي هر دو قشر است. افروغ، گفته است: حضرت امام(ره) به ريشهيابي خصومت بين روحاني و دانشگاهي، عنايتي خاص داشتند و آن را پديدهاي برنامهريزي شده از زمان رضاخان ميدانستند. پديدهاي كه وابستگي فرهنگي و فكري را در دستور كار خود قرار داده بود و با هدف دينزدايي و روحانيتستيزي از يك سو و غربگرايي و هويتگريزي از سوي ديگر، تلاش در جهت تعميق عقبماندگي و وابستگي بيشتر كشور داشته است. وي افزوده است: تمام تلاش و اهتمام امام(ره) در جهت رسوبزدايي از افكار شرقزده و غربزده روشنفكران و دانشگاهيان و القاي خودباوري و بازگشت به هويت شرقي و فرهنگ اسلامي به منظور ايجاد دانشگاهي مستقل و فايدهمند بوده است و قهرا يكي از دلايل عمده مخالفت حوزه با دانشگاه، ميتواند ريشه در همين خودباختگي و اسلامستيزي اوليهي آن داشته باشد. افروغ، در قسمت ديگري آورده است: از انديشه حضرت امام(ره) اين گونه مستفاد ميشود كه يكي از موانع عمده تحقق وابستگي فكري، قشر مستقل روحاني بوده است كه با منزوي كردن آن و گرايش به استادان شرقزده و غربزده و ايجاد فضاي رواني و تبليغاتي گسترده، بايد اين مانع كنار زده شود. در انديشه امام(ره)، كنارزدن اين مانع، تنها كنارزدن يك مانع عمده اجتماعي تلقي نميشود؛ بلكه كنارزدن دين و ديانت از دانشگاه و مآلا عرصهي سياسي - اجتماعي محسوب ميشود. اين استاد دانشگاه، با اشاره به هشدار حضرت امام(ره) در مورد حاصل عداوت بين حوزه و دانشگاه به نفع چپاولگران ذخاير كشور، گفته است: امام(ره)، دانشگاهي را سمبل و نماد دولت و روحاني را سمبل و نماد مردم ميدانند و اين نكتهاي است كه اولا روشنفكران بايد به آن توجه داشته باشند و ثانيا بيانگر رسالت و تعهدي است كه روحانيون همواره بايد نسبت به آن هوشيار باشند. امام(ره)، وحدت روحاني و دانشگاهي را وحدت ملت و دولت و اختلاف اين دو را تهديدي براي نظام و استقلال آن به حساب ميآورند. اين برداشت، ضمن آنكه از يك واقعيت عميق تاريخي پرده بر ميدارد، هشداري به روحانيون است. اين گونه نيست كه پيوند ملت با روحانيون و يگانه انگاري اين دو، همواره و در هر شرايطي پايدار باشد. اما در كنار هشدار به دانشگاهيان و توجهدادن آنها به توطئههاي مختلف براي ايجاد خصومت و عداوت با روحانيون، وظايفي براي روحانيت برميشمرد كه با رعايت اين وظايف است كه ميتوان پيوند فوق را مستمر و پايدار دانست. وي آورده است: با فرض سست شدن پيوند بين ملت و روحانيت كه فرض دور از واقعيتي نيست، ريشه اين سستي را پس از انقلاب اسلامي. نبايد صرفا در توطئههاي بيروني جست و جو كرد. بخش عمدهاي از ضعف پيوند فوق به رفتار روحانيت پس از انقلاب، بويژه فراموشي طلبگي برميگردد. سستي اين پيوند به معناي بيپشتوانگي دولت و تجديد وابستگي كشور خواهد بود. اما به طور خاص، صنعتي كه به پيوند روحاني و دانشگاهي لطمه جدي وارد ميسازد و امام(ره) به آن توجه خاص دارند، تقدس مآبي و تحجر برخي از روحانيون است. وي در بخش ديگري افزوده است: اهتمام امام(ره) عمدتا معطوف به پيوند سياسي و عاطفي بين حوزه ودانشگه در مقام دو قشر سرنوشتساز و تعيين كننده جامعه و توجه به توطئههاي در بر هم زدن اين وحدت است و اگر قرار باشد پاي مباني نظري و معرفتي در جهت استحكام اين پيوند به ميان آيد. بايد عمدتا ناظر به اين پيوند و تقويت كننده آن باشد. نبايد آنقدر در مباحث معرفتي غرق شد كه اصل بحث به فراموشي سپرده شود. اين نكته به معناي سادهانگاري بيش از حد و ناديده انگاشتن مباني معرفتي اين وحدت و چشم فروبستن به شبهات فكري مطرح شده از سوي برخي از روشنفكران نيست؛ بلكه ضمن توجه به اين مباني و شبهات، بايد بابي مستقل براي موانع سياسي - اجتماعي باز كرد. موانعي كه بيش از آنكه ناشي از اختلاف در مباني معرفتي باشد، ناشي از تبليغات و توطئههاي سياسي - اجتماعي است. بسياري از سوالات و شبهات بيش از آنكه ناشي از تفاوت واقعي و حل ناشدني باشد، از جوسازيهاي رواني و سوء تفاهمهاي عمدي در جهت ايجاد اختلاف سياسي و اجتماعي است. وي خاطرنشان ساخته است: توجه امام(ره) در مورد وحدت روحاني و دانشگاهي، ارتباط و همبستگي و همجهتي اين دو قشر در جهت ايراني آزاد و مستقل و از بين رفتن جو بدبيني بهوجود آمده توسط رژيم پهلوي و سلطهجويان است. از بين رفتن اين بدبيني و جلوگيري از دامن زدن به اختلاف، وظيفهاي است كه يكسان بر دوش هر دو قرار دارد و هر دو بايد براي ايجاد وحدت و همبستگي، اهتمام ورزند و از بروز تنشها و اختلافات، جلوگيري كنند. افروغ، آورده است: دانشگاهي، نبايد روحاني را متهم به سنتپرستي و مخالفت با مظاهر تمدن و ترقي كند؛ روحاني نيز نبايد از فرهنگ عامه، حربه ديني و تكفير را به كار گيرد. البته بايد اذعان نمود كه اتهام مخالفت با تمدن به روحانيت، بيش از آنكه برآمده از يك امر واقعي باشد، برآمده از يك سوء تفاهم و متاثر از فضاهاي رواني و تبليغاتي است. انتهاي پيام