علي‌اصغر دادبه: عشق به وطن در سراسر شعرهاي مولانا حضور دارد مولوي، ايران پيش از اسلام را با ايران بعد از اسلام آشتي مي‌دهد

اگر به اين ميهن توجهي نمي‌شد، عارفي مانند مولانا هرگز به وطن عرفاني نمي‌رسيد. به گزارش خبرنگار بخش ادب ايسنا، علي‌اصغر دادبه امروز با موضوع مولوي و مساله وطن‌دوستي و ايران‌گرايي در همايش “آموزه‌هاي مولانا براي انسان معاصر” در دانشگاه تهران گفت: در دوراني كه عرفان حضور پيدا مي‌كند، بحث از برتري‌طلبي به تساوي تغيير پيدا مي‌كند و ديگر نمي‌توان مانند اشعار فردوسي يا اسدي طوسي انتظار شعارهاي آشكار داشت. در اين دوران از ظاهر به باطن حركت مي‌كنيم. وي تاكيد كرد: شايد ايران‌دوست‌ترين فرد، حافظ بوده؛ ولي در اشعار او شعاري نمي‌بينيم، همان گونه كه در اشعار مولانا اين چنين است. دادبه خاطرنشان كرد: از فردوسي تا شهريار، اخوان ثالث و خداوندگار آزادي و ايران‌دوستي، ملك الشعراي بهار، وطن دوستي همواره حضور داشته؛ ولي گاه در سطح بوده و گاه در عمق. اين مدرس دانشگاه گفت: معمولا عشق را مجازي و حقيقي مي‌گيريم و بر عشق مجازي خط بطان مي‌كشيم، اما بايد بدانيم كه عشق بايد از مراحل آغازين شروع شود تا به كمال رسد. كسي هم كه وطنش را نشناسد و نپرستد (به معناي دوست داشتن) محال است به بالا برسد. اگر اين ميهن براي عرفا همان وطن ظاهري نبود به باطن و وطن عرفاني نمي‌رسيدند، چرا كه نمي‌توان در خلا زيست. وي با اشاره به اين گفته پيامبر اكرم (ص) كه “حب‌الوطن من الايمان” يادآور شد: موارد عديده‌اي هست كه تمام بزرگان عرفان توجه پرشوري به ميهن پرستي داشته‌اند. او گفت: ايرانيان تنها ملتي هستند كه بعد از مسلمان شدن زبان پارسي را حفظ كردند و اگرچه كسي مانند ابن سينا گاه تفنن مي‌كرد و به عربي مي‌نوشت، ولي ناصر خسرو هميشه به فارسي نوشت و اين جريان در عرفان ما هم بسيار آشكار است كه تمام آثار بزرگان عرفان ما به فارسي است. دادبه با تاكيد بر اينكه زبان يكي از ستون‌هاي مليت است، متذكر شد: مولانا هرچند گاهي عربي مي‌گويد؛ ولي همواره به فارسي گفتن باز مي‌گردد و زبان پارسي را برتر از تازي مي‌داند. وي در ادامه عنوان كرد: عرفان عشق به طور عام آريايي و به طور خاص ايراني است و در آثار عبدالحسين زرين كوب و سعيد نفيسي اين مساله مكرر ديده مي‌شود و دين در نظر مولانا به عشق و عرفان عشق تاويل مي‌شود. دادبه با اشاره به شاهنامه خواندن مولوي گفت: در مثنوي و غزليات شمس، پنجاه بار از رستم با احترام ياد شده است. او وقتي مي‌گويد: زين همرمان سست عناصر دلم گرفت // شير خدا و رستم دستانم آرزوست، در واقع شير خدا را نماد فرهنگ ايران اسلامي و رستم دستان را نماد ايران پيش از اسلام مي‌داند و اين دو فرهنگ را با هم آشتي مي‌دهد و اگر ما به اين برسيم از سرگرداني بين سنت و مدرنيته رها مي‌شويم. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۲۶ آذر ۱۳۸۲ / ۱۴:۲۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8209-11278
  • خبرنگار : 71157