برپايه گزارشي كه براساس مصوبه شوراي بررسي و سياستگذاري ادبيات داستاني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برمبناي اطلاعات موجود در بانك اطلاعات خانه كتاب تهيه شده است، رمانهاي "بامداد خمار" فهيمه رحيمي، "چراغها را من خاموش ميكنم" زويا پيرزاد و "دالان بهشت" نازي صفوي از سه نويسندهي زن، پرفروشترين رمانهاي ايراني در 14 سال اخيرند. نويسندگاني كه بيشترين آثار پرفروش را عرضه كردهاند، نيز عبارتاند از: فهيمه رحيمي با هفت اثر و م. مؤدبپور با چهار اثر.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توجه به آمار ارايهشده نشاندهندهي اين موضوع است كه ادبيات عامهپسند در اين سالها به نسبت ادبيات جدي بيشتر خلق و توليد شده است.
اما محمدحسين صفارهرندي - وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي - اخيرا در اظهار نظري درباره ابراز نگرانيهايي كه نسبت به افزايش انتشار كتابهاي عامهپسند در ماههاي اخير عنوان ميشود، گفت: صاحبان اين ادعاها يا اهل تحقيق نيستند يا با علم به عدم صحت مدعا ميخواهند چيزي را نسبت دهند كه واقعيت ندارد. اتفاقا در دورهي جديد، كساني به ما معترضاند كه در گذشته بهراحتي كتاب زرد توليد ميكردند و الان كه كار نظم و نسق پيدا كرده و مجوز اينگونه كتابها داده نميشود، اين مطالب را بيان ميكنند.
او در ادامه تأكيد كرد: بنده به موضوعيت برعكس اين قضيه بيشتر اعتقاد دارم. آمارهاي ما نشان ميدهد كه مثلا در ادبيات داستاني در ماههاي اخير، رجوع به ادارهي كتاب براي دريافت مجوز كمتر بوده است. در اين زمينه بخش عمده متعلق به نويسندگاني بود كه در گذشته بهراحتي قلمشان را روي كاغذ ميآورند، درحاليكه كتابشان داراي ارزش و اعتبار واقعي نبود و وقتي فهميدند كه حساب و كتابها بيشتر شده است، دست نگه داشتهاند و آرامتر حركت ميكنند و امروز كمتر شاهد مضامين سبك يا بهتعبيري مبتذل هستيم.
در اين زمينه، عدهاي از نويسندگان علت كم توليد شدن ادبيات جدي را حمايت نكردن دولت از آن و سختگيريهايي چون مميزي ذكر ميكنند. تعدادي از آنان نيز علاوه بر نداشتن مخاطب براي ادبيات جدي، نويسنده را در اين امر دخيل ميدانند. اما نويسندگاني نيز معتقدند كه وجود ادبيات عامهپسند لازم است؛ چراكه از قبل اين نوع ادبيات به ادبيات جدي خواهيم رسيد.
حاصل گفتوگوهاي خبرنگار بخش ادب ايسنا با تعدادي از نويسندگان در اينباره چنين است:
ادبيات عامهپسند و گرفتن جاي ادبيات جدي
محمدرحيم اخوت معتقد است: اگر ادبيات جدي و ماندگار خلق شود، خواهد ماند و بر مخاطب نيز تأثير خواهد گذاشت. به اين موضوع اعتقاد دارم كه اين روزها ادبيات عامهپسند بيشتر از ادبيات جدي توليد ميشود و كمكم دارد جاي آن را ميگيرد، اما دليلش را نميدانم؛ دليلش شايد قواعد مالي و مادي حاكم بر بازار است، مضاف بر اينكه معيار تفكيك دو حوزهي ادبيات عام و خاص مشخص نيست.
اخوت دربارهي سختگيري بيشتر در برخورد با ادبيات جدي نسبت به ادبيات عامهپسند، توضيح داد: درمجموع براي ادبيات جدي بيشتر مته به خشخاش ميگذارند، مثلا براي يك جمله يا يك صحنه ايراد ميگيرند؛ ولي بعد ميبينيم در كتابي در حوزهي ادبيات عامهپسند، آوردن همان صحنه يا جمله ايرادي ندارد. اينجا معيارها قدري مغشوش است و معلوم نيست چه چيزي مبتذل است و چه چيزي مبتذل نيست؛ همرأيي در اين ميان وجود ندارد.
ادبيات جدي و برخورد نادرست با آن
علياشرف درويشيان نيز اعتقاد دارد كه نسبت به ادبيات جدي هميشه سختگيري بيشتري وجود دارد و تاكيد ميكند: هرچه فشار بر ادبيات جدي زيادتر شود، بازار ادبيات عامهپسند و سطح پايين رو به گرمي ميرود.
وي با بيان اين مطلب كه حتا با محدود كردن ادبيات عامهپسند نيز مخالف است، يادآور شد: من بهطور كلي با سانسور، حتا در زمينه ادبيات عامهپسند هم مخالفم و معتقدم هركسي ميتواند افكار و آراي خود را به صورتهاي مختلف و در سبكهاي مختلف بيان كند؛ ضمن آنكه معتقدم ادبيات عامهپسند نيز ميتواند علاقه به خواندن و كتاب را در نوجوانان و جوانان ما و افرادي كه تازه شروع به مطالعه ميكنند، زياد كند.
اين داستاننويس گفت: امروز متاسفانه با ادبيات جدي برخورد درستي نميشود و معمولا روي آثار نويسندگاني كه شهرتي كسب كردهاند، حساسيت بيشتري وجود دارد و اين واضح است كه نويسندگان عامهپسند يا فيلمسازاني كه مسائل پيش پا افتاده را كار ميكنند، خوانندگان و بينندگاني در بين عوام دارند و مورد استقبال قرار ميگيرند. اما وقتي مسائل جديتر به عمق اجتماع پرداخت و موضوعها با روش علميتر بررسي شد، و البته در خلال سطرها به بسياري از نابسامانيها اشاره شد، با محدوديت بيشتري در مقايسه با ادبيات عامهپسند سطحي بازاري كه افراد سطحي با سواد سطح پايين را اشغال ميكند، مواجه ميشود.
آيا ادبيات جدي باقي مانده است؟
اما قاسم كشكولي اين پرسش را مطرح ميكند كه امروز كدام ادبيات جدي باقي مانده است؟ آنها كه اين نوع ادبيات را توليد ميكردند، يا به خارج از كشور مهاجرت كردهاند، يا از دنيا رفتهاند يا كارشان پشت در سانسور مانده است؛ پس آنچه ميماند، مشتي كار است كه تارهاي حسگر كسي را تحريك نميكند.
وي در عين حال معتقد است: اگر ادبيات عامهپسند بر جامعهاي حاكم شود، مطمئنا آن جامعه سقوط و نزول كرده است. اين يك ضعف و شكست خواهد بود كه ادبيات عامهپسند بر ادبيات جدي - از نظر كمي - غلبه يابد. اگر اين امر صادق باشد، نشان از سقوط و نزول جامعه خواهد بود؛ چراكه ادبيات با انسان و معرفتشناسي سروكار دارد و وقتي سقوط ميكند، انسانيت نيز سقوط ميكند و به ادبيات باسمهيي ميرسد.
نبود نقد صحيح و تعريف نادرست از ادبيات جدي و عامهپسند
رضا قيصريه درباره توليد بيشتر ادبيات عامهپسند به نسبت ادبيات جدي، به نبود نقد صحيح اشاره كرد و گفت: نقد ادبي ما هنوز نتوانسته است تعريف حداقلي از ادبيات عامهپسند مردمي، بازاري، مبتذل و حتا ادبيات متعهد و جدي ارايه كند، تا مرزها مشخص شود؛ درحاليكه بين گونههاي نامبرده تفاوتهاي گاه عمدهاي وجود دارد. تازه شايد هم بايد مديون همان كتابهاي عامهپسند باشيم كه بازار كتاب را رونق ميدهند و حتا توليد خواننده ميكنند.
ادبيات جدي و غرق شدن در درياي كتابهاي عامهپسند
فيروز زنوزي جلالي در اينباره معتقد است: آثار جدي هنري در درياي كتابهاي عامهپسند غرق شده و ما نبايد گول آمارها را بخوريم. وقتي امروز به آمار كتابها نگاه ميكنيم، ميبينم مثلا پنجهزار نسخه كتاب توليد شده و ميگويند آمار توليد كتاب ما اصلا پايين نيامده است. اگر اينطور است، پس چرا ميان اين همه كتاب كه توليد ميشود، پنج اثر درخور توجه توليد نميشود و آثار جدي ما در سايه قرار گرفتهاند؟
وي علاوه بر توليد نشدن ادبيات جدي، مشكل ديگر را در اين زمينه خواننده حرفهيي نداشتن عنوان كرد و گفت: ما خواننده حرفهيي نداريم كه خود را با متن درگير كند و خوانندگان بيشتر براي اين كتاب ميخوانند كه سرگرم شوند، در حالي كه ادبيات براي سرگرمي خلق نميشود و ادبيات جدي سرگرمي نيست؛ بلكه بازوي تفكر جامعه است.
زنوزي جلالي سانسور را دليل موجهي براي خلق نشدن ادبيات جدي ندانست و افزود: اينجا نويسنده خود دچار خودسانسوري است و احتياجي نيست كه كسي بگويد اينجا را قيچي كن و ببر.
مردم ايران در وادي ادبيات بسيار ضعيفاند
كامران پارسينژاد اما معتقد است: ادبيات همواره و در شرايط مختلف روال طبيعي خود را طي كرده و اين تصور اشتباه است كه براي گرايش مردم به ادبيات جدي و عامهپسند فرازوفرودهايي را درنظر بگيريم. نبايد با ديدي يكطرفه به مصاف ادبيات عامهپسند رفت و وانمود كرد كه مورد توجه قرارگرفتن اين ژانر نسبت به ادبيات جدي يك معضل بزرگ ادبي است.
وي متذكر شد: اگر جامعه در شرايط خاص طالب رويداد خاص است، ادبيات عامهپسند بلافاصله در خود رنگ ميبازد و خود را با شرايط جديد تطبيق ميدهد؛ درصورتيكه ادبيات جدي چونان فردي مغرور و غير قابل انعطاف است كه تنها كلام خود را پيش ميبرد.
او همچنين تصريح كرد: مردم ايران در زمينههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، از آگاهي بسيار بالايي برخوردارند، اما در وادي ادبيات بسيار ضعيفاند. اكثريت مردم توانايي فهم ادبيات عامهپسند را دارند و در همان فضاي فكري سير ميكنند.
شدت مميزي و توليد بيشتر ادبيات عامهپسند
همچنين هوشنگ عاشورزاده در ابنباره گفت: وقتي به كتابهاي جدي با زمينههاي اجتماعي اجازه انتشار داده نميشود، طبيعي است كه ادبيات عامهپسند جاي آن را پر كند. ممكن است كه گفته شود توليد ادبيات جدي فرقي نكرده است و ميزان انتشار كل كتابها را درنظر ميگيرند؛ اما بايد گفت كه سانسور مانع ادبيات جدي روزگار ماست.
عاشورزاده با بيان اين مطلب كه ادبيات جدي هرگز كمرنگ نخواهد شد و اين كمرنگ شدن مقطعي است، گفت: تنها در مقطعي ميتوان مانع ادبيات جدي شد؛ همانطور كه زماني جلو انتشار آثار صادق هدايت و صادق چوبك گرفته ميشد و فكر ميكردند كه با مانع شدن، ميتوانند آثار اين افراد را از اذهان پاك كنند، ولي ديديم به محض اينكه آثار آنها اجازه انتشار يافت، به چاپهاي متعدد رسيد؛ بنابراين هرگز با سانسور و اجازه ندادن، نميتوان ادبيات يك ملت را محو كرد
مردم خستهتر از آناند كه در ادبيات جدي غور كنند
اما شهلا پروينروح درباره كم توليد شدن ادبيات جدي به نسبت ادبيات عامهپسند به نداشتن مخاطب اشاره كرد و گفت: اصولا ما كتابخوان كم داريم و از اين تعداد كم، آنها كه كتابهاي سنگين و جدي ميپسندند، در اقليتاند. مخاطبان ما هر كتابي را كه سادهتر و بهروزتر باشد، بيشتر ميخوانند و جوانان هم بيشتر آثاري را ميخوانند كه دغدغه خودشان باشد و چندان روانكاوي و فلسفه يا عوامل ديگر كه به داستان عمق ميدهد، در آن نباشد. وقتي بيشترين آمار خوانندگان ما را اين دسته تشكيل ميدهند، طبيعي است كه آمار مخاطبان ادبيات جدي ما در اقليت قرار گيرد.
بهگفتهي او، بهطور كلي مردم خستهاند و آنقدر موضوعات جدي پيش روي دارند كه ترجيح ميدهند آن را با كلمات خود در ذهن پس و پيش كنند.
ادبيات جدي و حساسيت بيشتر نسبت به آن
به باور سيامك گلشيري، ادبيات عامهپسند به هيچ عنوان نميتواند تأثيرگذار باشد؛ زيرا قصهاي سطحي است، ولي ادبيات جدي ادبياتي ماندگار و تأثيرگذار است و به اين دليل حساسيت بيشتري نسبت به آن وجود دارد.
وي با بيان اين مطلب كه ادبيات عامهپسند هميشه فروش بيشتري داشته، توضيح داد: درآمد اين نوع ادبيات خيلي بيشتر است و شايد بخشي از نويسندگان عامهپسند از اين راه زندگي ميكنند، ولي ادبيات جدي اينطور نيست. نويسندهي جدي اميدي ندارد كه اثرش فروش برود و چندينبار چاپ شود، به اين دليل اين نوع ادبيات خيلي كمتر توليد ميشود.
از مسير كار عامهپسند پرتيراژ به ادبيات جدي ميرسيم
يونس تراكمه نيز متذكر شد: هر اثري ابتدا بايد ادبيات باشد تا بتوانيم آن را به ادبيات جدي و عامهپسند تقسيم كنيم. ادبيات عامهپسند ادبياتي پرمخاطب، و در مقابل، ادبيات جدي، ادبياتي كممخاطب است. ادبيات پرمخاطب به ادبياتي گفته ميشود كه ماهيتا امكان برقراري ارتباط با مخاطبان بيشتري را دارد و بايد توجه داشت كه در تقسيم ادبيات عامهپسند و جدي صرفا موضوع مطرح نيست كه مثلا اگر داستاني با موضوع عاشقانه باشد، عامهپسند و اگر به موضوعات سياسي بپردازد، ادبيات جدي است.
تراكمه همچنين يادآور شد: هر كتابي را كه در قفسه كتابفروشي ديديم، ادبيات ندانيم و هر كتابي به اسم ادبيات به ما غالب نشود؛ ايرادي ندارد كه از مسير كارهاي عامهپسند باشد، چرا كه از مسير كارهاي عامهپسند پرتيراژ است كه به كارهاي جدي ميرسيم.
راههاي توليد ادبيات خلاقه در ايران مسدود بودن آن
اما محمد قاسمزاده توليد ادبيات عامهپسند را به فال نيك گرفت و توضيح داد: ادبيات عامهپسند تعداد خوانندگان ما را زياد ميكند و از ميان خوانندگان ادبيات عامهپسند، بخشي در آينده خواننده ادبيات جدي خواهند شد.
وي گفت: ادبيات خلاقه راههايي براي ايجاد جاذبه دارد، ولي آن راهها در ايران مسدود است. در كشورهاي ديگر اين راهها در راديووتلويزيون وجود دارند، كه در اينجا اينگونه نيست. در كشور ما تبليغ كتاب نيست يا در دانشكدههاي ما به زحمت پس از حافظ، شاعر و نويسندهاي مطرح ميشود و اصولا استادان ما ادبيات جديد را نميشناسند. وقتي ادبيات به دست مردم نميرسد، چگونه انتظار داريم كه آنها كتاب بخوانند؟
اين داستاننويس تاكيد كرد: ادبيات عامهپسند راههاي خود را هميشه دارد و از آن هم استفاده ميكند، اما اين وسط ادبيات جدي ميماند و راههايي كه براي توليدش بسته است.
نويسندگان جدينويس ما خود را ايزوله ميكنند
خاطره حجازي درباره كم توليد شدن ادبيات جدي، نويسندگان را مقصر دانست و افزود: به نظر من 90درصد تقصير بر گردن نويسنده ادبيات جدي است كه سعي نميكند سليقه مردم را بالا ببرد و در اين ميان، تنها 10درصد مردم و سازمانها مقصرند.
وي گفت: ادبيات جدي بايد نوشته شود، حتا اگر چاپ نشود؛ اين ادبيات است كه قدرت دارد و جدي است.
او با بيان اين مطلب كه ممكن است نسبت به ادبيات جدي حساسيت بيشتري باشد، افزود: نويسندگان جدينويس ما نقش خود را خوب ايفا نميكنند و ميخواهند خود را ايزوله كنند، در حالي كه بايد به سليقه مخاطب توجه داشته باشند؛ چرا كه آنان در بالا بردن سليقه توده نقش مهمي دارند. ابتدا بايد ديد كه چرا مردم بيشتر ادبيات عامهپسند ميخوانند و تازه جدي هم ميخوانند.
اين داستاننويس مشكلات مربوط به چاپ و سانسور را دليل موجهي براي توليد نشدن ادبيات جدي ندانست و متذكر شد: اگر ادبيات جدي به چاپ وابسته است، بهتر است بميرد. ادبيات جدي آنقدر بايد پرقدرت باشد كه در صورت چاپ نشدن هم حرفش را بزند. نويسنده جدي مينويسد و اثرش را در صندوقخانه ميگذارد، و حتا اگر چاپ نشود، او بايد بنويسد.
سانسور بهانهي خوبي براي كمكاري و نق زدن نويسنده
احمد دهقان اما يكي از دلايل توليد نشدن ادبيات جدي را نبودن نويسنده حرفهيي دانست و يادآور شد: ادبيات عامهپسند واقعيت غيرقابل انكار و روشني است كه خيليها سعي بر انكار آن دارند و يا آن را آنقدر بدون ارزش جلوه ميدهند كه جاي گفتوگو و بحث درباره چونوچرايي آن باقي نميماند. در همه جاي دنيا ادبيات عامهپسند مورد توجه است؛ چه در اروپا و آمريكا و چه در هند و چين، مردم به آن اقبال نشان ميدهند و آن را ميخوانند.
وي گفت: اين حرفها توجيهكننده سانسور و يا اعلام موافقت با آن نيست، بلكه ميگويم گاهي وقتها بهانه خوبي است براي كمكاري و نق زدن به دولت و جامعه و مردمش.
نويسندهي "من قاتل پسرتان هستم" افزود: ادبيات عامهپسند جديترين و حرفهييترين نوع داستاننويسي در كشورمان است كه نه ضربوزور دولت را پشت سر خود داشته و نه بوق و كرناي دنيايي روشنفكري را. خودش راه خود را باز كرده و اتفاقا هر كه هم آمده، محض رضاي خدا يكي توي سرش زده و او را مايه ننگ ناميده است.
ادبيات جدي در دنيا جزو سرمايههاي ملي است
ولي جمال ميرصادقي اعتقاد دارد: اگر ادبيات عامهپسند و تفريحي همينطور مثل علف هرز رشد كند، ادبيات جدي را خفه خواهد كرد.
وي ادبيات جدي را نوعي از ادبيات دانست كه فراموش نميشود و در ادامه توضيح داد: ادبيات چيزي است كه يكبارمصرف نباشد، بارها خوانده شود و تأثيرگذار هم باشد كه ادبيات به معناي واقعي آن، همان ادبيات جدي است كه اين خصوصيات را دارد.
او همچنين گفت: در ايران روزبهروز خوانندگان جديمان را از دست ميدهيم و چنان در باتلاق آثار تفريحي غرق شدهايم كه بيرون آمدن از آن مشكل شده است. امروز كار روزنامهها، بايد نشان دادن حقايق باشد؛ وقتي اين كار را نميكنند، نويسنده سعي ميكند حقايق را در آثارش نشان دهد، ولي باز جلو آن را ميگيرند و انتظار خواننده جدي از ادبيات جدي، كم برآورده ميشود.
ادبيات عامهپسند و توليد مخاطب ادبيات جدي
ناتاشا اميري نيز مانند چند نفر از نويسندگان معتقد است كه ادبيات عامهپسند در آينده ميتواند خواننده جدي توليد كند و متذكر شد: اگر نويسندهي جدي هنگام نوشتن به خواننده فكر كند، قطعا اثرش مخاطب خواهد داشت؛ در غير اين صورت، مقصر ادبياتچيهاي ما هستند.
وي افزود: در كشورهاي ديگر در ميان دو ادبيات جدي و عامهپسند، ادبيات بينابيني نيز وجود دارد كه خواننده با خواندن آن به آثار جدي خواهد رسيد. اما يكي از مشكلات داستان در كشور ما اين است كه معيار خاصي براي سنجش داستان نداريم و هر كس نظر شخصي خود را ميگويد، اما در غرب به مؤلفههاي خاصي رسيدهاند كه ما هم از آن الگوها استفاده ميكنيم؛ در حاليكه آن الگوها در سيستم ادبي ما نميتوانند رسوب كنند و درنتيجه تنش و چالش ايجاد ميشود.
او در عين حال ادبيات عامهپسند را ادبياتي موثر دانست كه ميتواند خوانندهي ادبيات جدي توليد كند.
در بستر آثار عامهپسند به آثار نخبهگرا ميرسيم
عليرضا محمودي ايرانمهر نيز معتقد است: در ايران آثار عامهپسند به مفهومي كه بايد باشند، وجود ندارند و بيشتر ادبيات مبتذل و فاقد ارزش را با ادبيات عامهپسند اشتباه ميگيرند. آثار عامهپسندي كه در دنيا خلق ميشوند و تودهها با آنها ارتباط برقرار ميكنند و رويشان تأثير هم دارد، در ايران خيلي خلق نميشوند و با فقدان اين آثار مواجهيم.
وي گفت: شايد دليلي كه اين سالها ادبيات بازاري بيشتر خلق ميشود، اين است كه نويسندگان به دنبال راهي براي فروش آثارشان هستند، به اين دليل عناصر عامهپسند را در آثارشان تزريق ميكنند تا هم راحتتر چاپ، و هم خوانده شوند.
او يادآور شد: ادبيات عامهپسند و جدي بايد در كنار هم باشند؛ اگر ادبيات عامهپسند نباشد، ادبيات جدي بستر لازم را براي خلق پيدا نميكند، چرا كه مخاطبان ابتدا از داستانهاي ساده شروع به خواندن ميكنند و سپس به ادبيات جدي خواهند رسيد. در واقع در بستر ادبيات عامهپسند است كه بعدها نخبگان رشد پيدا ميكنند، ولي ما هميشه ميخواهيم كه از بالا نخبه خلق كنيم.
سردرگمي ادبيات جدي و توجه مخاطبان به ادبيات عامهپسند
عنايت سميعي نيز در اين زمينه گفت: امروز ادبيات جدي در كشور ما خيلي حمايت نميشود و از طرفي با مميزي مواجه است؛ برخلاف آن، ادبيات عامهپسند مشمول هيچگونه مميزي نيست و به آساني در دسترس قرار ميگيرد و اين دليل توليد بيشتر ادبيات عامهپسند نسبت به ادبيات جدي است.
وي افزود: ادبيات جدي ميخواهد نماينده چه تفكر و ادبياتي باشد كه جامعهي كتابخوان را جذب كند؛ اين مساله هنوز روشن نيست. البته كوششهاي فراواني در دو دههي اخير صورت گرفته است و گفتمانهاي پراكندهاي نيز در اين زمينه وجود دارد كه البته اين پراكندگي نميتواند نماينده تنوع باشد، بلكه اين تكثر ناشي از تفرقه است كه هركسي ساز خود را ميزند.
انتهاي پيام