*كلام شهيد* شهيد علي حيدري رزمنده گردان تخريب لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص): هيچ‌گاه راضي نخواهم بود كسي بدون تفكر در راهم برايم گريه كند

بسيجي شهيد علي حيدري رزمنده‌ گردان تخريب لشكر 27 محمد رسول‌الله (ص) در سنين نوجواني به صف اصحاب عاشورايي امام عشق پيوست و در طي حضور خود در جبهه، نمونه‌اي بارز از يك رزمنده مسلمان را در مقابل ديدگان هم رزمانش به نمايش گذاشت. به گزارش سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، آنچه مي‌خوانيد فرازي از وصيت‌نامه اين شهيد است كه در ساعت 2 نيمه شب بيستم اسفند ماه سال 62 به رشته تحرير درآورده و حال براي من و تو به يادگار مانده است. يادگاري ارزشمند براي به دست آوردن تجربه و رسيدن به سوي هدف: به نام خداي آفريننده جهانيان، به نام او كه موجودات در برابرش خاشع و خاضع هستند، به نام خداي عشاق دلسوخته، آن خدايي كه همه چيزمان از آن اوست. هر خوبي از او هر بدي از ماست. بنده حقير وصيت‌نامه‌اي كه بخواهم اموالم را تصفيه كنم ندارم زيرا از اين مال دنيا هر چه داشته‌ام يا در راه خدا بخشيده‌ام و يا به خاطر خدا نگه داشته‌ام كه ديگران استفاده كنند. ولي خواستم چند كلمه‌اي با عالم مادي سخن بگويم، اي دنيا بدان كه انتهاي راه‌هايت جهنم و مسير راه‌هايت پر از درندگان وحشي است كه به تدريج روح انسان را مي‌خورند تا بالاخره انسان را تبديل به حيوان پست‌تر كنند، فقط كاروان عشق است كه رو به سوي جوانان مي‌رود و خدا را شكر مي‌كنم كه بالاخره نام من را در دفتر عاشقان حسين (ع) نوشته‌اند. برادران مسجد، چيزهايي را كه مي‌نويسم عمل كنيد دعاها را زياد بخوانيد و هر چه با شكوه‌تر برگزار كنيد. در نماز جماعت حتما شركت كنيد براي مقابله با شيطان دوشنبه و پنجشنبه روزه بگيريد نماز شب را حتما بخوانيد و يك مربي براي خود جهت مسير الي‌الله انتخاب كنيد و بدان كه به شرطي قبول مي‌شوي كه به چيزهايي كه مي‌شنوي عمل كني، آنقدر حرف بزنيد كه مي‌توانيد عمل كنيد، بار ديگر برادران عزيزم يك وصيت به شما دارم و آن اينكه زود و خيلي زود كوله‌بار عشق را ببنديد زيرا بنده مي‌ترسم شماها جا بمانيد. بدان كه شيطان همه جا هست. از خدا بترسيد. به خانواده‌ام توصيه كنيد هر وقت براي من مي‌خواستند گريه كنند، به ياد قاسم امام حسين (ع) گريه كنند و هر وقت به ياد غريبي‌ام افتادند ياد حسين بيفتند. دوست دارم مانند رفقاي شهيدم جنازه‌ام را حسين‌وار كفن كنند و در بيابانهاي كربلا به خاك بسپارند. پدر و مادر و اهالي خانواده‌ام براي گناهان من دعا كنيد چون من همه عمرم را در گناه بسر بردم. به جز آن مدتي كه خود را به دست خدا سپرده‌ام. شما نيز خود را به دست خدا بسپاريد زيرا اوست پرورش دهنده ما. اي خدا بنده تو آمد مرا در آغوش خود گير كه همانا تويي اول و آخر ما، خدا تومي‌داني كه من بخاطر بهشت نيامده‌ام، بهشت تومال آنهايي كه خدا را به خاطر عبادت واز ترس جهنم گناه نمي‌كنند. الله من! و اي معشوق من، بنده تو ديگر در عشق تو سوخت، آنقدر در وصالت سوختم تا نيت شيطان را به وسيله آتش عشق ذوب نمودم، آنگاه رو به سوي جانان كردم. خدايا زندگي شيطاني بس است. من تو را مي‌خواهم چه كنم؟ من به آن زنده‌ام كه روزي پيش تو مي‌آيم و اگر اين طور نبود خيلي پيش از اينها مرده بودم. الله من! گناهانم را به وسيله حسينت پاك نمودم و از درياي پر تلاطم ماديات به وسيله كشتي حسنيت گذشتم. الله من! دوستت دارم چه كنم؟ الله! ديگر اگر مرا به جهنم بري آتش احساس كوچكي مي‌كند در برابر آتش سوزش و عطش و تب هجران درون من. آري! هر كس خود را به چيزي دلخوش كرده است، بنده عاصي هم خود را به خدا دلخوش كرده‌ام. من خيلي كم‌تر عطر خريده‌ام، زيرا هر وقت از ته دل مي‌گفتم حسين جان! آن وقت فضا پر از عطر مي‌شد. برادران مواظب خود باشيد، مواظب شيطان باشيد كه شيطان خيلي باهوش‌تر از اين حرفهاست. مطالعه كنيد كتابهاي شهيد دستغيب را به عموم برادران توصيه مي‌كنم و هيچ‌گاه راضي نخواهم بود كسي بدون تفكر در راهم برايم گريه كند. هر گاه خواستيد برايم گريه كنيد، براي چيزي كه من برايش هميشه گريان بودم گريه كنيد، و وقتي به يادم افتاديد يك حمد و سوره توصيه براي شهدا با يك صلوات ختم كنيد. هميشه با وضو باشيد، قرآن بخوانيد. حجابها را از قلب خود برداريد تا با عالم غيب ارتباط داشته باشيد و اسرار عيني را بدانيد و ببنيد. نگاههاي خود را كنترل كنيد تا بتوانيد حسين، ائمه و شهدا را ببنيد و زيارت كنيد و با زبان خود غيبت نكنيد و تهمت بزنيد تا بتوانيد با مولايتان صحبت كنيد. بنده با اين كه چند سطر نوشته‌ام ولي باز هيچ ننوشته‌ام و اين كار من مانند اين است كه بخواهند يك اقيانوس بيكران را در يك قاشق جاي دهند. خلاصه راه بنده را دراين چند كلمه نمي‌توان يافت بنا بر همين سعي كردم در زندگيم با اعمال خود مردم را به راه راست هدايت كنم. اي خانواده عزيزم برايم گريه نكنيد ولي بيشتر دوست دارم گريه با تفكر زياد همراه باشد، چون نمي‌توانم تا ساليان سال وصيتنامه خود را طول دهم و يك ورق سفيد هم باقي نگذارم ناچار وصيتنامه را قطع و از خدا توفيق علم وعمل همراه با عشق را مي‌خواهم ومي‌خواهم امام را دعا كنيد. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۱۹ آبان ۱۳۸۵ / ۰۸:۱۶
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8508-06453
  • خبرنگار :