آزادگان سرافراز در دوران اسارت و در برخورد با وقايع مختلف،اصطلاحاتي به كار ميبردند كه نشاندهنده وضعيت اردوگاهها بود. سرويس فرهنگ و حماسه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نمونههايي از اين اصطلاحات اشاره ميكند.
نامه سياسي
در اردوگاههاي عراق همه چيز تحت کنترل بعثيها بود. از جمله مسائلي که شديداً کنترل ميشد، نامه برادران آزاده بود. به طور مثال اگر کسي در نامهاش از ضربالمثلهاي ايراني استفاده ميکرد، افسر عقيدتي سياسي بغداد نگارنده را احضار و روانه زندان ميکرد. چنين نامههايي را بعثي ها نامه سياسي ميدانستند. مثلاً يک بار برادر آزادهاي براي خانوادهاش نوشته بود نامه بدون عکس مثل آش بينمک است. افسر عقيدتي سياسي هم بعد از کنترل نامه، صاحب آن را احضار کرده و گفته بود: خوب، حالا نامه سياسي مينويسي؟ خلاصه در همين رابطه آن برادر آزاده را به بيست روز زندان در سلول انفرادي محکوم کردند تا ديگر نامه سياسي ننويسد.
نان آقا (سيّد صمّون)
از آنجا که بعثيها ازدادن هر نوع امکانات به اسرا دريغ ميکردند، برادران آزاده هميشه و براي همه چيز در مضيقه بودند. در اين بين يک نگهبان کُرد در اردوگاه بود به نام سيّد صمّون که شبها در آسايشگاهها به کساني که از شدّت گرسنگي ضعف داشتند نان ميداد و به همين دليل در بين برادران آزاده به «نان آقا» يا «سيّد صمّون» معروف شده بود.
نان راديويي
اسراي هر اردوگاه به طريقي با سايرين ارتباط داشتند و از يکديگر کسب خبر ميکردند و يا اخبار را به نحوي براي ديگران ارسال ميداشتند. يکي از آن راهها قرار دادن کاغذ خبري که محتوياتش از راديو دريافت شده بود، در ميان نانهاي صمّون و ارسال آن به اردوگاهها بود. اين شيوه به هنگام ارسال نان به اردوگاه موصل 4 اعمال شد، اما معلوم نبود که آن نان به دست چه کسي خواهد افتاد. به هر حال موقع خوردن، اسير متوجه ميشد که نان بسيار با برکتي بوده و بالاخره اخبار را در اختيار همگان قرار ميداد. به اين قبيل نانها «نان راديويي» ميگفتند.
نانت خميره سيّدي
راديوي عربي عراق سرودي پخش ميکرد که در آن شعري با همين وزن خوانده ميشد. لذا اسرا هم براي شوخي و تمسخر آن سرود، جمله «نانت خميره سيّدي» را باب کرده بودند.
نذر صلوات
اعتقاد و پايبندي شديد برادران آزاده در اردوگاه و انجام مراسم دعا و ساير فرايض ديني موجب گشايش کارها ميشد، بخصوص آنکه در بعضي از موارد از قبيل درخواست شفاي عاجل براي بيماران و مجروحان آزاده و رهايي عزيزان تحت شکنجه و خواري و ذلّت براي بعثيها دست به دعا برميداشتند و صلوات نذر ميکردند چون که نذر صلوات گرهگشا بود. ختم هر نذر، يکصد صلوات بود.
نردبان بشکهاي
يکي از مسائل مهمي که بعثيها اهميتي براي آن قائل نبودند بهداشت بود. لذا برادران براي رعايت بهداشت و نظافت جاهايي که دور از دسترس قرار داشت، دو بشکه را روي هم ميگذاشتند و دو نفر از طرفين، آن را نگه ميداشتند ونفر سومي هم روي بشکه ميرفت و محل مورد نظر را تميز ميکرد. از اين رو اين بشکهها به «نردبان بشکهاي» معروف شده بود.
انتهاي پيام