/ضرورت توجه به شعر جوان/ عليرضا طبايي: منهاي تنگنظريها از شعر جوان حمايت كنيم
عليرضا طبايي گفت: بياييم منهاي تنگنظريها و خودشيفتگيها، راههاي حمايت از شعر، بخصوص شعر جوان را مورد نظر قرار دهيم. اين شاعر پيشكسوت در ادامهي گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: براي حمايت از شعر جوان، اول از همه بايد چارچوبي براي شناخت شعر داشته باشيم؛ اگرچه اعتقاد دارم شعر تعريفناپذيرترين هنر است. از آغازي كه شعر فارسي شكل گرفته، تعاريف متعددي براي شناخت كيفيت شعر ارايه شده؛ اما هيچگاه تعريف جامعالاطرافي كه مورد تأييد اهالي هنر و بخصوص شعر باشد، مطرح نشده است. او افزود: در روزگاري كه ايدهها و ديدگاههاي مختلف به شكلهاي مختلفي ارايه ميشوند، نخست بايد تكليف خود را با شعر مشخص كنيم كه كدام مورد نظرمان است و كدام قالبها و محتواي شعري را در نظر داريم. بعد كه تكليف تعيين كرديم، دربارهي حمايت از شعر و بخصوص شعر جوان راهكارهايي ارايه دهيم. اولا بايد مشخص كرد كه شعر به چه گفته ميشود؛ آيا منظور، شعر صرفا سنتي است، يا شعر در قالبهاي آزاد، آنچنان كه امروز ميان بسياري از جوانان هست، يا اگر شعر را از نظر قالب در نظر نميگيريم، انديشه و محتواي شعر را مورد نظر قرار دهيم. اگر از اين چشمانداز بنگريم، ميتوان تعيين كرد چه راهكارهايي هست. طبايي سپس يادآور شد: من اول شعر را يك هنر عام در ايران ميدانم و هرگاه سايهي يك انديشه محدود در شعر سنگيني كرد، ممكن است در آغاز قدري مورد توجه قرار گيرد؛ اما بعد از مدتي بهسوي يكسونگري و فرمايشي بودن حركت ميكند كه اين خطر بزرگي است. او همچنين معتقد است: ما بايد مؤسساتي داشته باشيم كه تعدادي از كارشناسان آگاه و روشنبين كه روح زمانهمان را ميشناسند و با كلام فارسي آشنايي دارند، همچنين به شيوهها و سبكهاي ادبي آگاهي دارند و نياز جامعهي بشري و قوم ايراني را مورد نظر قرار ميدهند، در آن جمع شوند و براي ترويج آثار و شعر ناب روزگار، كه نه تحت تأثير فرهنگ وارداتي غرب و نه رونويسي از ترجمهها و ايدههاي غربي است و نه در عين حال در چارچوب سنتهاي ما محبوس است و آميزهاي از اينهاست، تلاش كنند. اين افراد آن شعر را مورد تأييد قرار دهند و براي نشر آن امكاناتي را فراهم كنند و محيطي فراهم آيد كه آرا و نظريات مختلف جمع شوند و براي بالندگي شعر تلاش كنند. طبايي دربارهي نقد شعر جوان نيز گفت: ماداميكه ما منتقد آگاه و جامعالاطراف نداشته باشيم، نقد ما يا راه افراط را در پيش ميگيرد و از پشت عينك تئوريهاي وارداتي و ايدئولوژيهاي منتقدان غربي به شعر مينگرد يا از ديدگاه سنتهاي گذشته به شعر امروز. او ادامه داد: بر اين اعتقادم، كساني حق دارند دربارهي شعر امروز نظر دهند كه به گذشتهي ادب ما شناخت داشته باشند و هم شعر امروز و شعر جهان را بشناسند و با توجه به نياز جامعهي ايراني و درك روح زمانه و آنچه كه مردم ميخواهند، از اين ديدگاه به شعر بپردازند و شعر را مورد نقد و ارزشيابي قرار دهند. اين شاعر تصريح كرد: خيلي از شاعران و منتقدان ما در برج عاج انديشهي خود گرفتار آمدهاند و تصور ميكنند كه مردم نيز همان دغدغهها را دارند؛ درحاليكه مردم از كنار آن جريانات بيتفاوت ميگذرند. اگر كتاب شعر منتشر شود كه مردم زبان و نيازهاي خود را در آن ببينند، از آن استقبال دور از انتظاري خواهند داشت؛ چنانكه ما شاهد اين استقبال در چند دههي گذشته بودهايم. او در ادامه گفت: برخلاف آنچه كه در رسانهها گاهي هياهو ميشود، مردم راه خود را ميروند و شعري كه روي آن تبليغ ميشود، آن نيست كه مردم ميخواهند. اگر شاعران، زبان زمان و روح مردم خود را بشناسند، پيام آنها به مردم تعلق دارد و مردم از آنها استقبال ميكنند؛ ولي وقتي مجموعههايي مثل علف هرز روييدهاند و در رسانهها در محدودهي گروهي انگشتشمار مورد نقد و ارزشيابي قرار ميگيرند، اينها با مردم هيچ الفتي برقرار نميكنند و مردم نسبت به آنها واكنش مثبتي نخواهند داشت. در اين وقت، طبيعي است كه بحران مخاطب، بخصوص براي مجموعههاي شعري خود را بيشتر نشان ميدهد. طبايي با بيان اين مطلب كه براي سيراب كردن مخاطب، بايد شعري را پيدا كنيم كه مخاطب تشنهي شنيدن آن باشد، گفت: امروز چرا با وجود اين همه مجموعههاي شعري كه چاپ ميشوند، مجموعههاي شعر سهراب سپهري، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و چند نفر ديگر خوانده ميشوند؟ اين خيلي پندآموز است و نشان ميدهد كه نميشود چيزي را بهزور به مردم داد. شاعر «شايد گناه از عينك من باشد»، يكي از مشكلات شعر امروز، بخصوص شعر جوان، را مافياي پخش دانست و افزود: كتابهاي زيادي هستند كه ارزش خواندن و مطرح شدن دارند؛ ولي چون ازسوي مافياي پخش مورد بيتوجهي قرار ميگيرند، در دسترس قرار نميگيرند و بيشتر روي آثاري تبليغ ميشود كه در محدودهي منافع همان مافياي پخشاند. طبايي در پايان يادآور شد: بايد براي آثار خوب امكان پخش را فراهم كنيم، آن وقت است كه ميبينيم مردم از كدام آثار استقبال ميكنند. انتهاي پيام