«از پيش از انقلاب آثارش را ديده بودم با خودش برخورد نداشتم. چندسال از انقلاب گذشته بود كه براي ديدن برادرم به فرانسه رفتم. برادرم داستاني را تعريف كرد باعث شناخت من از ارزش اين هنرمند بهعنوان شخصيتي قابل ستايش و احترام شد.
در بحبوحهاي كه بسياري از هنرمندان از كشور فرار ميكردند، او در پاريس بيمار بوده، مدت كار اقامتش تمام شده و به پليس پاريس مراجعه كرده و تا كارت اقامتش را تمديد كند.
تصادفا برادر من هم براي تمديد كار اقامتش مراجعه ميكند. او اين هنرمند را نميشناخت، برايم تعريف كرد كه خانمي بيمار، مداركش را براي تمديد اقامتش عرضه كرده است، اما بعد از نيمساعت كه كار و آثارش را بررسي كردند، رييس بخش تمديد مدارک خارجي ميآيد و كاغذي را مقابل او گذشته و ميگويد بنويسد كه پناهنده سياسيام تا كارتش را براي چندسال تمديد كرده و ماهي يكهزارو500 فرانك هم به او بپردازيم.
اما ايران درودّي خيلي ناراحت و عصباني شده و به غيرتش برخورده و گفته است كه نمينويسم. من ايرانيام و به ايراني بودنم هم افتخار ميكنم و اين افتخار را به يكهزارو500 فرانك در ماه نميفروشم، کارت را تمديد نكنيد با همين حالم به ايران برميگردم.
برادرم از آنها ميپرسد كه اين فرد كيست، ميگويند ايران درودّي نقاش است. از من پرسيد كه او را ميشناسي، گفتم او نقاش پيشكسوت ايران است و هنر نقاشياش تصويري است و نگاهي فوق واقعيگرايي سورآليستي در آثارش دارد.»
اينها روايتي است كه حبيبالله آيتاللهي - مدرس دانشگاه و دبير دوسالانهي نقاشي معاصر ايران از ايران درودّي دارد.
او به خبرنگار ايسنا گفت: در طول سالها متوجه شدم كه موزه هنرهاي معاصر تهران و وزارت ارشاد چندان با وي لطفي ندارد. علتش هم اين بود كه مدير وقت موزه مشاورهاي مناسبي نداشت، افرادي با تظاهرهاي خاص دوروبرش را گرفته بودند. تا دورهي اصلاحات رسيد و قرار شد انجمن نقاشي تشكيل شود؛ درودّي به جلسهي انجمن آمد؛ خيلي ناراحت بود، چراکه مادرش را بهتازگي از دست داده و كسي تسليت نگفته و احترام نگذاشته بود. در آن جلسه هم با احترام از ايشان ياد و پذيرايي نشد. كمكم داشت خود را منزوي ميكرد.
وي يادآوري كرد: دوسالانهي نقاشي ايران كه برنامهريزي ميشد، به اين فكر افتادم كسي در رأس داوران قرار گيرد كه پيشكسوت باشد و آثار نسل جوان را داوري كند. بنابراين، رياست افتخاري دوسالانه را به استاد محمود جواديپور سپرديم و رييس هيأت داوران هم ايران درودّي شد.
بهگفتهي آيتاللهي همه داوران هم بر اين عقيده بودند كه سخن اول را ايران درودّي بگويد. وقتي پيشكسوتي درباره كار يك جوان قضاوت ميكند ارزشمند است.
اين مدرس و عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس تاكيد كرد، لازم بود ايران درودّي از انزوا بيرون بياييد و مردم هم او را بشناسند و فكر نكنند كه تنها اين عده كساني كه در گوشه و كنار اين مملكت همديگر را قبول ندارند و عنوان هنرمند هم به آنها اطلاق ميشود و پشت سرهم بدگويي ميكنند، وجود دارند. بلکه اينها هنرمندنما و يا به قول نظامي ناهنرمندان يا همان ناهنران هستند.
وي افزود: پس از دوسالانهي نقاشي، حبيبالله صادقي كارهايش را ديد و حالا اين نمايشگاه برپا شده است.
رييس دانشگاه شاهد اذعان کرد، اين نمايشگاه به حق نمايشگاهي است كه بايد خيلي پيشتر از اينها براي او برگزار ميشد، تا همه جهان بدانند اين انديشهي كساني که فكر ميكنند جمهوري اسلامي ايران با پيشرفت زنان مخالف است، ناشي از تبليغات منفي و باطل است.
به عقيدهي آيتاللهي "ايران درودّي" عصارهي هنر ايران است.
ياد ديار، معبر، در اسارت زمان، عاشقان بنفش، رهايي، راهي به ابديت، همراز، به زلالي يك عشق، خزانهي اسرار، آنسوي آيينه، انسانم آرزوست، قلمرو سكوت، نبض تاريخ، سلطهي بودن، از اينگونه رستن، بهشت دشت، و... . همهي 207 تابلو ايران درودّي در نمايشگاه "جاودانه خليج فارس" اسم گذاري شده و عنوان دارند.
به گزارش ايسنا، "جاودانه خليج فارس" عنوان نمايشگاه نقاشيهاي ايران درودّي است كه در ادامه برپايي مروري بر آثار هنرمندان پيشروي ايران عصر روز چهارشنبه در موزهي هنرهاي معاصر تهران برپا شده است.
نام نمايشگاه برگرفته از يكي از تابلوهاي او با همين عنوان است.
عصر هجدهمين روز ارديبهشت، اهالي هنر، سينما، موسيقي و برخي مسؤولان فرهنگي كشور، نمايندگاني از سفارتخانههاي خارجي در ايران و... در موزهي هنرهاي معاصر تهران جمع شده بودند تا پردهي سفيد مقابل نخستين گالري كنار رفته و با روشنشدن چراغ نمايشگاهي با 207 تابلو از بانوي نقاشي ايران، براي عرضهاي 35 روزه گشايش يابد.
اكبر عالمي - منتقد هنر - از ايران درودّي گفت، سابقهي هنرمندانهاش و دليل نامگذاري نمايشگاه كه به تعبير او بدان معناست که "ايران" جاودانه ميماند؛ شما با "ايران" ميمانيد، خليجفارس جاودانه است و... .
از طغيان رنگهاي درودّي بهعنوان شاعر رنگهاي حيرتآور گفت، از تأثير و الهام او از "دلّا كروا" و تأكيد بر اينكه نبايد كار درودي را با هيچ سبكي مقايسه كرد. از چهار دانشگاهي سخن گفت كه درودّي در آنها تحصيل كرده است و آثاري كه حتا با قيمت گزاف، به مجموعهداران خارجي نفروخته است تا در خاک ايران بمانند.
پس از سخنان او ايران درودّي در جايگاه قرار گرفت؛ صدايش لرزان بود و بغض داشت؛ با تهلهجه فرانسوياش از همه قدرداني ميكرد. آرزو كرد روزي تكتك نقاشان ايران جاي او باشند.
او به تكرار از از عشق به سرزمين مادرياش ميگفت.
حبيبالله صادقي هم كه پس از استعفا از مديريت دفتر هنرهاي تجسمي آخرين روزهاي مديريت در موزه را ميگذراند، از دعوت به تعبير او جانانهي دولت جمهوري اسلامي ايران از هنرمندي كه دل در گرو مردم و غم شاديهايشان سپرده است، گفت. از آنها كه در ايران ماندند و فرهنگ تصويري را رقم زدند. از تابلوي "جاودانه خليجفارس" و "دزفول" هم ياد کرد.
سلام دولت جمهوري اسلامي ايران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، وزير و معاون هنري وي را به ايران درودّي و جمع حاضر رساند و گفت آنها هم براي ديدن نمايشگاه ميآيند.
صادقي از معدود هنرمنداني هم كه به دلايل مادي يا معنايي خود را از همراهي با ملت ايران دور كردهاند، گلايه كرد.
او گفت: دست بانوي فداكار را ميبوسم چون براي اين ملت كاري فداكارانه و پهلوانانه كرده است.
صادقي در پايان گفتههايش ايران درودي را مادر نقاشي ايران خواند.
نقاشيهاي ايران درودي تا 22 خردادماه سال جاري در موزهي هنرهاي معاصر تهران ميماند.
انتهاي پيام