استاد تاريخ دانشگاه تهران: مولوي در «مثنوي» جز تفسير قرآن كاري نكرد

شيرين بياني گفت: مثنوي تفسير قرآن و حديث است و مولوي در مثنوي جز تفسير قرآن، نه كاري كرد و نه حرفي زد و بي‌انصافي است اگر جز اين را به او نسبت دهيم. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در يزد، اين استاد تاريخ در جمع ادب‌دوستان و فرهنگ‌پژوهان يزد در سخنراني خود با موضوع «مولوي و تقابل عقل و عشق» با اشاره به بخش‌هايي از زندگاني مولانا، اظهار كرد: علت دگرگوني مولانا در تغيير محيط جغرافيايي او نبود؛ بلكه آشنايي‌اش با شمس بود. او تصريح كرد:‌ نزد مولوي، واجب‌الوجود محور عشق است و نيروي عشق، نيرويي است شگرف كه باعث حركت مي‌شود و عشق پس از عقل حاصل مي‌شود. از ديد مولانا، عشق نيز قديم و ازلي است و نيروي عشق اجرام و اجسام را به هم نزديك و متصل مي‌كند. از نگاه او، عاشق نمي‌ميرد؛ بلكه شهيد مي‌شود. اين پژوهشگر عنوان كرد:‌ مولانا معتقد است آدمي با مدد عشق و رسيدن به معشوق از ساير موجودات ممتاز مي‌شود و به مرحله‌اي مي‌رسد كه از عقل پيشي مي‌گيرد. استاد تاريخ دانشگاه تهران تأكيد كرد:‌ عشق هم هدف و هم وسيله است و چون عشق از اوصاف الهي است، انسان عاشق از همه‌ي عيب‌ها مبراست و چون به اين مرحله رسيد، پاك مي‌شود و از عقل درمي‌گذرد. ‌هنگامي كه انسان عاشق شد، شبهه‌اي در او باقي نمي‌ماند و واصل مي‌شود. بياني در ادامه گفت:‌ از ديد مولوي، شادماني زماني به دست مي‌دهد كه انسان با همه‌ي كائنات عالم درآميزد و در آشتي به سر برد. او همچنين گفت:‌ عقل مرحله‌ي اول بوده و عشق در مرحله‌ي دوم است و زماني كه انسان به عقل رسيد، قدم در وادي عشق مي‌گذارد. ذات پروردگار را بايد با عشق شناخت؛ زيرا فرمول‌پذير نيست و عرفا نيز اوليا‌ و انبيا (ع) ‌را جزو عشاق مي‌دانند. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۱۲ خرداد ۱۳۸۷ / ۱۷:۲۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8703-06396
  • خبرنگار :