مراسم رونمايي از 213 عنوان كتاب منتشرشده از گزيدههاي شعر و داستان معاصر ايران، امروز (دوشنبه، 13مهرماه) در دانشكدهي ادبيات فارسي و زبانهاي خارجي دانشگاه علامه طباطبايي برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش كتاب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عباسعلي وفايي - عضو هيأتعلمي دانشگاه علامه و دبير شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي - در مراسم رونمايي از اين كتابها كه توسط انتشارات (تكا) با حمايت معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلام منتشر شدهاند، در سخناني گفت: علت برگزاري جلسه، تقدير از كاري بزرگ، سزاوار و شايسته است كه از سوي معاونت فرهنگي انجام گرفته و در 213 جلد كتاب، ادبيات معاصر به علاقهمندان اين ساحت معرفي شده است.
او افزود: اگرچه همهي اين كتابها هنوز درنيامده و قرار است ظرف ماههاي آينده، همهي آنها منتشر شود؛ اما بهدليل اينكه يك رخداد عظيم فرهنگي است، شايستهي تقدير است. علت برگزاري جلسه، صرفا رونمايي كتاب نيست؛ اما به دليل فاصله گرفتن كانونهاي ادبي خارج از دانشگاه با دانشگاه، برگزاري چنين محافلي با حضور نويسندگان، شاعران و هنرمندان در ساحت دانشگاه، ما را براي رسيدن به امر مطلوب ترويج و گسترش ادبيات معاصر در نسل جوان و رونق بخشيدن به آن كمك ميكند. به هر حال، ادبيات معاصر كشورمان يكي از دورانهاي پرفروغ ادبيات فارسي است و نميشود از آن چشم پوشيد و دانشگاه با تعداد واحد كم درسي ادبيات معاصر به آن بيمهري نشان ميدهد. از سويي، حضور نداشتن نويسندگان و شاعران در دانشگاه هم به كمفروغي ادبيات معاصر در دانشگاه دامن زده است.
به گزارش خبرنگار ايسنا، در ادامه، ميزگردي با حضور راضيه تجار، احمد شاكري، محمود بشيري، نعمتالله ايرانزاده و همايون عليدوستي برگزار شد.
محمود بشيري - مدرس دانشگاه - در اين ميزگرد گفت: رونمايي كتاب هميشه مفيد است، خصوصا كتابهايي كه هماكنون در اينجا رونمايي ميشود.
راضيه تجار - داستاننويس - هم در سخناني گفت: خوشحالم كه بهدليل برگزاري اين جلسه، آشتي بين ادبيات معاصر و ساحت دانشگاه برقرار ميشود؛ چرا كه فاصلهي بعيدي بين اين دو ايجاد شده بود و انشاءالله گامهاي بلندتري برداشته شود.
او سپس داستان «آرام شب بهخير» را براي حاضران خواند.
در ادامه، همايون عليدوستي - شاعر و مدرس دانشگاه - نيز گفت: اتفاق مباركي است رونمايي از 113 اثر شعر و 100 اثر نثر، كه هركدام به نوبهي خود جايگاه و پايگاهي در ادبيات پارسي معاصر خواهند داشت. قطعا اقبال دانشجويان در مطالعهي اين آثار، بر روند رو به رشد ادبيات معاصر خواهد افزود.
عليدوستي سپس شعر «مهرورزي» را براي حاضران خواند.
همچنين احمد شاكري - داستاننويس - با ارائهي تشبيهي دربارهي رابطهي ادبيات معاصر و فضاي دانشگاه و طرح پرسشهايي، گفت: ما احساس ميكنيم در اينجا ميهمانايم و غريبه، و رابطهي اين دو فضا به نظرم اينگونه است. اگر به حوزهي ادبيات و نقد ادبي معاصر بنگريم، ميبينيم به غلط بعضيها فكر ميكنند كه اين معاصر بودن از مشروطه و صادق هدايت آغاز شده است. اما 90درصد آدمهايي كه رشتهي ادبيات را در دانشگاه نخواندهاند، مجموعهشان الآن جريان زنده و جاري ادبيات ما را تشكيل ميدهند و اين به معني اين است كه مسائل ادبيات ما به دست اينها حل ميشود؛ ولي خيلي از پاياننامههاي دانشگاهي ما در حد صادق هدايت ماندهاند و اگر خيلي جلوتر هم آمده باشند، تا 30 سال.
او در ادامه افزود: مسائلي كه در دانشگاهها مطرح ميشود، اصلا مسألهي ادبيات داستانيمان نيست و در نتيجه، توليداتي كه دانشگاه عرضه ميكند، دردي از من نويسنده دوا نميكند و به تعبير من، رابطهي اين دو فضا به يك درهي هولناك در حال سوق دادن است.
شاكري گفت: شخصيت در داستان چگونه بايد باشد؛ سياه، سفيد، خاكستري يا خوب و بد. آيا نويسنده حق دارد تجربههاي مختلفي را براي نوشتن در داستانش به كار گيرد؟ به نظر من، نويسنده نبايد هرچيزي را كه تجربه كرده است، در داستان بياورد. ما نميتوانيم اينطور بنويسيم. از هر نويسندهاي، چه از آن داستاننويسي كه زرد مينويسد تا آن روشنفكراني كه فقط آثارشان را دوستان اطرافشان ميخوانند، يا سياهنويسي مثل چوبك، بايد واقعيت را نوشت و واقعيت، يك امر بيشتر نيست. از دل اين ادبيات با اين رابطه، ادبيات يقين و استوار درنميآيد؛ بايد مشخص شود كه واقعيت چيست؛ مركب است يا بسيط.
در ادامه، محمود بشيري در سخنان ديگري گفت: آقاي شاكري شما اينجا صاحبخانهايد! دانشكدهي ما و گروه ادبيات فارسي نسبت به مسائل روز و انقلاب بيتفاوت نيست. بسياري از پاياننامههايي كه در حال حاضر نوشته شده، با موضوعهايي دربارهي انقلاب و شعر انقلاب نوشته شده و موجود است؛ بررسي شعر قيصر امينپور، سلمان هراتي، سيدحسن حسيني و بسياري ديگر كه الآن موجودند. شما غريبه نيستيد؛ مهمان هم نيستيد و صاحبخانهايد.
سپس نعمتالله ايرانزاده گفت: طبق آماري كه رييس كتابخانهي دانشكده به من داده، طي سالهاي اخير، 43 عنوان پاياننامه در گروه زبان و ادبيات فارسي در ارتباط با شعر و داستان معاصر نوشته شده است.
همايون عليدوستي نيز دربارهي جهتگيري شعر انقلاب و ويژگيهاي شعر امروز، گفت: برداشت من دربارهي شعر انقلاب و مخصوصا شعر دههي 60 تا امروز اين است كه يكسري برجستگيهايي در شعر انقلاب ديده ميشود كه خواه ناخواه منتقدان ادبي بايد آنها را بپذيرند. كمااينكه اگر انقلاب به وقوع نميپيوست، قطعا شعر نو در ركودي سنگين به سر ميبرد و تحولي كه الآن شاهدش هستيم و تفاوت ادبيات قبل و بعد از انقلاب موجود نبود و شايد مسألهي بازگشت ادبي تكرار ميشد و مدت مديدي ادبيات ما در فترت و سستي به سر ميبرد؛ اما انقلاب باعث شد ما به بالندگي برسيم.
او سپس خلاصهاي از مقالهي خود را با عنوان «تأملي بر شعر انقلاب اسلامي» ارائه كرد.
در ادامه، نعمتالله ايرانزاده از شهيد حبيب غنيپور، طاهره صفارزاده، قيصر امينپور، سيدحسن حسيني، محمدعلي مرداني، نصرالله مرداني، عزيزالله زيادي، مهرداد اوستا، سلمان هراتي و بهجتي (شفق) ياد كرد و گفت: نسلي از اين شاعران فرهيخته از اين سراي فاني به جهان باقي شتافتند و آثاري كه امروز ميبينيم، در دو حوزهي شعر و داستان نشان ميدهد ادبيات ما در حال شكوفايي و بالندگي است و جا دارد در محافل دانشگاهي، بيش از گذشته به پژوهشهاي ادبي با رويكرد نقد داستان و شعر بپردازيم و جا دارد همت كنيم رشتهي ادبيات معاصر را با گرايش ادبيات داستاني در دانشگاه در مقطع كارشناسي ارشد تأسيس كنيم، كه مقدمات ايجاد گرايش ادبيات داستاني در دورهي كارشناسي ارشد در اين دانشكده فراهم شده است.
او سپس گفت: بايد يادي كنم از قيصر امينپور كه اين روزها در سالگرد درگذشتش هستيم؛ شاعر دردمند و دردكشيده كه در كتاب «دستور زبان عشق»، شعر نو بسيار تكاندهندهاي دارد كه ميگويد: من سالهاي سال مردم/ تا اينكه يك دم زندگي كردم...
در ادامه، جلسهي پرسش و پاسخ برگزار شد.
راضيه تجار در پاسخ به پرسشي دربارهي شروع فعاليتش گفت: من از سال 61 كارم را شروع كردم و ماحصلش، 28 كتاب چاپشده است. در داستانهاي من، زن جلوه بيشتري دارد، مخصوصا آنجايي كه داستانها دلي و جوششي هستند و ادبيات محض.
همايون عليدوستي نيز در پاسخ به پرسشي دربارهي ماندگاري شعر، گفت: شعري كه از حيطهي زمان و مكان خارج شود و پيامي براي همهي بشريت داشته باشد و به تعبير حافظ ازلي و ابدي باشد، ماندگار است.
همچنين محمود بشيري دربارهي شعر امروز و تفاوت آن با شعر قبل از انقلاب، گفت: محور اصلي ادبيات گذشته، فرهنگ غربي و اومانيسم بود كه نقش انسان را برجسته ميكرد؛ نه نقش الهي را. اما در ادبيات انقلاب، عنصر ديني و نقش خداوند از هر چيزي برجستهتر شد و اين از تفاوتهاي ماهوي ادبيات قبل و بعد از انقلاب است.
انتهاي پيام