/تحليل- سي‌.ان.ان./ درس‌هاي حملات تروريستي نروژ

"وحشت روز جمعه به نروژ بازگشت؛ بمبي در نزديكي دفتر نخست‌وزيري در شهر اسلو منفجر شد و مرد مسلحي به اردوي سياسي جوانان حزب حاكم در جزيره اوتوئيا حمله كرد. مرگ بيش از 90 نفر و حاكم شدن فضاي وحشت بر نروژ حاصل آن بود. اما در اين حادثه تروريستي همچون هر حادثه تروريستي ديگر درس‌هايي وجود دارد." به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، برايان فيشمن، پژوهشگر مبارزه با تروريسم انديشكده «آمريكاي جديد» در تحليلي در وب‌سايت شبكه خبري سي‌.ان.ان درباره حملات تروريستي كه روز جمعه در نروژ رخ داد، مي‌نويسد: «دنيا در حالي كه ميخكوب شده بود به طور غير مستقيم و همزمان از طريق گزارش‌هاي خبري منتشر شده در تلويزيون و وب‌سايت‌ها، اين حمله تروريستي را تجربه كرد. گمانه‌زني‌هاي اوليه درباره دست داشتن القاعده در اين حملات به دليل فقدان ادله لازم، شتابزده به نظر رسيدند. تنها فردي كه تاكنون ارتباطش با اين حمله تائيد شده، شهروندي نروژي است كه احتمالا با فعالان سياسي جناح راست ارتباط دارد، اما هنوز مشخص نيست كه آيا به تنهايي اقدام به انجام اين حمله كرده يا نه و انگيزه وي از اجراي اين‌چنين حمله بي‌رحمانه‌اي چه بوده است. متعاقب اين گونه حملات تروريستي مشابه آنچه كه در نروژ طي روز جمعه اتفاق افتاد، ما اغلب در جست‌وجوي علت‌ها و انگيزه‌ها هستيم. سوالاتي از اين دست اغلب مطرح مي‌شوند: چطور يك نفر مي‌تواند نوجوانان بيگناه را بكشد؟ چرا كسي بمبي را منفجر مي‌كند كه لاجرم رهگذران را قرباني مي‌كند؟ بهتر است به جاي تلاش براي كسب اطلاعات بيشتر درباره اينكه چرا مسببان حمله تروريستي نروژ، دست به اين گونه اعمال زدند، به اين بينديشيم كه چطور آنها دست به اين اقدامات زدند، چون بايد به عنوان يك واقعيت ترسناك بپذيريم كه افراد سنگدلي با تمايلات سياسي مختلف وجود دارند كه مي‌خواهند براي دستيابي به اهدافشان، خشونت را عليه بي‌گناهان اعمال كنند. برپايه گزارش‌هاي اوليه شايد تلخ‌ترين درس حملات نروژ تاكنون، اين باشد كه بيشتر از آنكه بي‌گناهان در اثر "انفجار" جان خود را از دست داده باشند، در اثر "حمله مسلحانه" جان خود را از دست داده‌اند. بدين طريق حملات نروژ بازتاب دهنده گرايشي وسيعتر به تروريسم است و شباهت زيادي به حملات تروريستي 26 نوامبر 2008 در شهر بمبئي هند دارد كه طي آن 10 فرد مسلح با همكاري هم 160 نفر را كشتند. به دو دليلي اساسي تروريست‌ها اقدام به كشتن افراد مي‌كنند: آنها يا مي‌خواهند نهادها يا سمبول‌هايي را كه به نظام سياسي مورد نفرت آنها تعلق دارد، از بين برده و مختل كنند و يا مي‌خواهند افرادي را كه مستقيما در اثر حملات آسيب نمي‌بينند، مرعوب كنند. براي چندين سال، بمبگذاري كارآمدترين ابزار براي دستيابي به هر دو هدف بود: بمب‌ها بهترين راه براي كشتن تعداد زيادي از انسان‌ها و جلب توجه هر چه بيشتر از سوي رسانه‌ها بودند. اما اين رويكرد احتمالا در حال تغييراست. در دسترس بودن هر چه بيشتر تفنگهاي اتوماتيك، كشتارهاي گسترده‌ را حتي به دست تنها يك نفر تسهيل مي‌كند. هم‌چنين سرعت عمل و فراگيري وسيع پوشش‌هاي رسانه‌اي بدين معني است كه جامعه بسيار گسترده‌اي از مردم هرگونه حمله خشونت آميز را به تماشا مي‌نشينند و تفاوتي نمي‌كند كه تروريست‌ها از بمب استفاده كنند يا از تفنگ! مسببان خشونت نروژ با موفقيت توانستند بمبي را ساخته و در مركز شهر اسلو منفجر كنند، اما درسي كه از تروريست‌هاي القاعده گرفته شده بود اين است كه ساختن بمب و انفجار آن سخت‌تر از آن چيزي است كه به نظر مي‌رسد. با در نظر گرفتن مثال‌هايي همچون تلاش ناشيانه فيصل شهزاد براي انفجار بمب در تاريخ اول مه 2010 در ميدان تايمز نيويورك يا تلاش نافرجام يك بمبگذار براي ساقط كردن يك هواپيماي مسافري بر فراز ديترويت در كريسمس سال 2009 مي‌توان گفت كه مشخصا حمله تروريستي با استفاده از بمب داراي ريسك بالايي است؛ به ويژه زماني كه فرد بمبگذار آموزش‌هاي جدي نديده‌ باشد. چنانچه تروريست‌ها قادر شوند با استفاده از تفنگ به سطوح مشابهي از نابودي دست پيدا كنند و از ريسك عملياتي استفاده از بمب اجتناب كنند، مي‌توان توقع داشت كه آنها اينگونه عمل كنند. يكي از نتايج خطرناك حملات نروژ اين است كه تروريست‌هاي سراسر جهان با مطالعه اين حمله از آن درس‌هايي را به نفع خود خواهند گرفت و اين افراد لزوما داراي اعتقاد ايدئولوژيكي مشابه با عاملان حمله تروريستي نروژ نيستند. القاعده متخصص گرته برداري از تكنيك‌هاي توسعه يافته توسط سازمان‌هاي تروريستي ديگر است. بايد انتظار داشت كه مبلغان القاعده دست كم به حمله نروژ به عنوان نمونه‌اي از حمله كه قابل اجرا توسط يك فرد يا گروه كوچكي است، توجه كنند. دشوار است كه درس‌هاي مفيد يك تراژدي مشابه حمله وحشتناك روز جمعه در نروژ را آن هم بلافاصله پس از حمله تعيين كنيم اما ما بايد اين كار را انجام دهيم چون به طور اجتناب ناپذير حملات بيشتري در آينده انتظار ما را مي‌كشند. يك درس آشكار اين است كه بايد گمانه زني درباره عاملان يك حمله تروريستي را تا زماني كه شواهد مستدل و آشكاري وجود داشته باشد، كنار گذاشت. درس ديگر اين است كه تفنگ‌ها هر چه بيشتر به گزينه ارجح‌ تروريست‌ها براي انتخاب سلاح تبديل مي‌شوند؛ محدوديت‌هاي معقول بر فروش و توزيع اسلحه‌هاي گرم و اتوماتيك عاقلانه است. ما اكنون بر فروش مواد شيميايي پايه و اوليه براي ساخت بمب‌ها نظارت مي‌كنيم بنابراين ما بايد علاوه بر آن خطرناك‌ترين تفنگ‌ها را نيز كنترل كنيم. اما شايد مهمترين درس درباره حوادث وحشتناك روز جمعه در نروژ توسط ينس استولتنبرگ، نخست وزير اين كشور ارائه شده باشد. وي پس از حمله تروريستي خطاب به عاملان گفت: شما ما را نابود نخواهيد كرد. شما دموكراسي ما و آرمان‌هاي ما براي جهاني بهتر را نابود نخواهيد كرد. اين پاسخ هميشه پاسخي صحيح خواهد بود؛ اهميتي ندارد كه تروريست‌ها انگيزه‌شان چيست و چه اسلحه‌اي را انتخاب مي‌كنند.» انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۲ مرداد ۱۳۹۰ / ۰۹:۴۹
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 9005-00683
  • خبرنگار : 71415