با وجود اينكه بازيكنان آسيايي زيادي در تيمهاي مختلف اروپايي توپ ميزنند، اما تاكنون هيچ يك از مربيان قاره كهن نتوانستهاند خود را در سطح اول فوتبال جهان مطرح كرده و نامي براي خود دست و پا كنند. در حال حاضر وضعيت به گونهاي است كه مربيان فوتبال آسيا نه تنها نميتوانند در سطح بينالمللي فعاليت كنند، بلكه حتي تيمهاي آسيايي نيز به آنها اعتماد نكرده و در اروپا و آمريكاي جنوبي به دنبال مربي ميگردند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پايگاه ساكرنت در گزارشي به قلم جان دوئردن مقالهنويس مشهور ورزشي به بررسي دلايل عدم موفقيت مربيان آسيايي در سطح جهان پرداخته است كه اين گزارش را ادامه ميخوانيد:
در سال 2007، چوي يون كيوم سرمربي باشگاه رايجون سيتيزن كره جنوبي با دستيار خود درگير شد و ليواني را به سمت او پرتاب كرد كه باعث شد سر او 18 بخيه بخورد. پس از آن با وجود اين كه مدير عامل و بيشتر هواداران باشگاه از چوي خواستند كه در اين تيم بماند، اما او ليگ كره جنوبي را ترك كرد و به يك باشگاه تركيهاي پيوست. اين يكي از معدود مواردي بود كه يك مربي آسيايي هدايت يك تيم اروپايي را بر عهده ميگرفت.
بزرگترين قاره جهان مدتها است كه بازيكنان خود را راهي اروپا ميكند، ولي مربيان آسيايي هنوز راه زيادي براي رسيدن به اروپا پيش روي خود دارند. البته آسيا در اين زمينه تنها نيست. به جز مربيان برزيلي و چند مورد معدود از آمريكاي جنوبي، مربيان آفريقا و آمريكاي شمالي نيز نتوانستهاند جاي خود را در فوتبال اروپا پيدا كنند. روزي اين طلسم شكسته خواهد شد، ولي پرسشي كه براي آسيا وجود دارد، اين است كه چه وقت و چه كسي اين طلسم را ميشكند؟
پارك جي سونگ اخيرا گفته كه ظرف 10 سال آينده يك تيم آسيايي ميتواند قهرمان جام جهاني شود ولي مدتها طول ميكشد تا مربيان كرهاي، ژاپني يا ايراني بتوانند مسير سر الكس فرگوسن را طي كنند و در كنفرانسهاي بعد از بازي به پرسشهاي خبرنگاران اسكاي اسپورت پاسخ دهند. زمان اين اتفاق هنوز نرسيده و مرور كوتاهي به شرايط فعلي گواه اين ادعا است. در شرايطي كه بسياري از كشورهاي آسيايي مربيان خارجي را به مربيان داخلي ترجيح ميدهند، حضور مربيان آسيايي در فوتبال اروپا نزديك به غير ممكن خواهد بود.
در چين، كه در حال حاضر داراي پر تماشاگرترين ليگ فوتبال آسيا است، فقط سه تيم از 16 تيم حاضر در سوپر ليگ داراي مربي داخلي هستند. كار به جايي رسيده كه حتي رسانههاي اين كشور نسبت به عدم اعتماد باشگاههاي چيني به مربيان داخلي و دستمزد كم مربيان چيني نسبت به همكاران خارجي خود گلهمند هستند. در ابتداي فصل، دستمزد جان تيگانا سرمربي فرانسوي شانگهاي شينهوا و دستيارانش حدود 40 برابر دستمزد ژو جيونگ و دستيارانش در تيم رقيب شينهوا يعني شنژن بود. شايد شانگهاي نسبت به ساير شهرهاي چين داراي نابرابري اقتصادي بيشتري باشد، ولي شرايط مربيان چيني در ساير مناطق هم بهتر از اين نيست.
حداقل اين كه باشگاههاي چيني وظيفه خود در قبال آسيا را هم تا حدودي انجام ميدهند و پذيراي تعدادي از مربيان كرهاي هستند. اين مربيان كرهاي شاغل در چين همراه چند نفر از همكاران ژاپني و استراليايي خود جزو معدود مربيان آسيايي هستند كه توانستهاند پا را از مرزهاي كشورشان فراتر بگذارند. وقتي به تيمهاي بزرگ دوبي، رياض، دوحه و ابوظبي نگاه كنيم متوجه مي شويم كه شرايط به گونه ديگري است.
غول هاي عرب غرب آسيا براي پيدا كردن مربي سراغ كشورهاي اروپايي و آمريكاي جنوبي ميروند. در پايان فصل گذشته در ليگ عربستان سعودي، تنها دو مربي داخلي حضور داشتند و اين الگو در ساير كشورهاي منطقه نيز مشاهده ميشود. حتي آن دسته از مربيان آسيايي كه در سطح جهاني به موفقيت رسيدهاند داراي شهرت جهاني نيستند. در چند سال اخير، فقط دو مربي آسيايي يعني هوجونگ مو از كره جنوبي و تاكشي اوكادا از ژاپن موفق شدهاند تيمهاي خود را از مرحله اول جام جهاني بالا ببرند، ولي هيچ يك مورد توجه تيمهاي اروپايي قرار نگرفتند. شايد عدنان حمد سرشناسترين مربي آسيايي باشد ولي اين مربي عراقي در سطح بينالمللي چندان شناخته شده نيست.
تابستان گذشته ، ESPN از لي يونگ پيو ستاره كره جنوبي كه براي باشگاههايي همچون پي اس وي آيندهوون، تاتنهام و بوروسيا دورتموند بازي كرده پرسيد كه آيا يك مربي آسيايي ميتواند در ليگهاي بزرگ اروپايي فعاليت كند. وي گفت: در حال حاضر بازيكنان اروپايي نميخواهند به مربيان آسيايي گوش كنند و از آنها بياموزند، ولي 15 يا 20 سال ديگر وقتي اروپا بپذيرد كه فوتبال آسيا قدرتمند است، ممكن است اين اتفاق رخ دهد. به عنوان مثال در تاتنهام وقتي با بازيكنان جوان صحبت ميكردم و آنها را راهنمايي ميكردم، به حرفم گوش ميكردند ولي اگر من در تيم اصلي بازي نمي كردم، آنها هيچ وقت به حرفهايم توجه نميكردند. وقتي ما بيشتر پيشرفت كنيم و بتوانيم چيزي به بازيكنان اروپايي بياموزيم، حرفمان را گوش خواهند كرد ولي اكنون اين گونه نيست.
حضور بازيكنان آسيايي در اروپا ميتواند به عنوان كاتاليزور عمل كند و باعث جلب توجه مقامات باشگاهها، خبرنگاران، هواداران و بازيكنان شود. مربيان آسيايي موانع بسيار زيادي پيش روي خود دارند ولي اگر به عنوان بازيكن در اروپا به موفقيت برسند، بسياري از اين موانع برطرف ميشود.
پارك جي سونگ ميتواند يكي از اين بازيكنان باشد. وي هفت فصل حضور موفق در منچستر يونايتد را تحت نظر سر الكس فرگوسن تجربه كرده است و پيش از آن، بيش از چهار سال در آيندهوون و تيم ملي كره جنوبي تحت هدايت گاس هيدينگ قرار داشت. پارك كه در اروپا، انگليس و هلند به قهرماني رسيده و تجربه حضور در نيمه نهايي جام جهاني را هم دارد، داراي هوش تاكتيكي بسيار بالايي است و اگر روزي مربي شود مطمئنا بازيكنان در رختكن به حرفش گوش خواهند كرد.
متاسفانه پارك جي سونگ علاقهاي به مربيگري ندارد يا حداقل سال گذشته كه از او در اين باره پرسيدم، علاقهاي نداشت. وي گفت: «نميخواهم مربي شوم. ميدانم كه كار مربي براي هدايت تيم بسيار مشكل است. من در اين زمينه خوب نيستم و نميتوانم 11 بازيكن را كنترل كنم. انجام اين كار برايم سخت است. از لحاظ تاكتيكي به اين كار علاقه دارم ولي يك مربي فقط نبايد به جنبه هاي تاكتيكي توجه داشته باشد. مربي بايد به وضعيت تك تك بازيكنان توجه كند. من ميتوانم نصف كارهاي يك مربي را انجام دهم ولي در نيمه ديگر كارها چندان خوب نيستم. به همين دليل است كه دوست ندارم مربي شوم». هيدهتوشي ناكاتا ديگر بازيكني است كه در سطح جهان شناخته شده است، ولي او حتي از پارك جي سونگ هم علاقه كمتري به مربيگري دارد.
جواد نكونام كاپيتان تيم ملي ايران به من گفت كه به مربيگري علاقمند است ولي قصد ندارد ظرف چند سال آينده كفشهايش را آويزان كند. هافبك قدرتمند اوساسونا داراي اراده و قدرت شخصيت لازم براي موفقيت است. اما بهتر است كه فعلا به ايران باز نگردد. ايران نسبت به همسايههايش مربيان بهتري دارد و فرصت بيشتري در اختيارشان ميگذارد ولي در اين كشور روابط اهميت زيادي دارد و براي موفقيت بايد رابطههاي مناسبي ايجاد كنيد كه اين موضوع و چند مشكل ديگر باعث از بين رفتن انرژي و اشتياق مربيان ميشود. اگر از علي دايي بپرسيد، اين گفته را تصديق خواهد كرد.
اين موضوع بدان معنا نيست كه افرادي كه در اروپا بازي نكردهاند، هيچ شانسي ندارند و يا فاقد استعداد يا علاقه لازم هستند. در كره جنوبي، شين تائه يونگ در سال 2010 همراه سوئنگنام قهرمان آسيا شد. اين مربي يكي از استعدادهايي است كه ميتواند به اروپا برود. اين مربي 41 ساله كه «مورينيو آسيا» لقب گرفته است زمان كافي در اختيار دارد و به كار خودش هم باور دارد. اين گفته درباره هونگ ميونگ بو كاپيتان تيم ملي كره جنوبي در جام جهاني 2002 كه در حال حاضر هدايت تيم المپيك اين كشور را بر عهده دارد نيز صادق است. هونگ ميونگ بو در آسيا از احترام زيادي برخوردار است. وي تحت نظر مربيان بينالمللي زيادي كار كرده و كاريزما و قدرت رهبري مناسبي دارد. همچنين مير جلال كاسيموف سرمربي بنيادكار ازبكستان از ديگر مربياني است كه انتظار ميرود دست كم بتوانند در روسيه مربيگري كنند. چه كسي ميداند؟ در ژاپن نسل جديدي از مربيان كه دوران بازي خود را در جي ليگ گذراندهاند، كمكم پستهاي مربيگري را در اختيار ميگيرند.
روزي كه برترين ذهنهاي شرق با هوش فوتبالي خود به مصاف بهترينهاي غرب بروند چندان دور نيست. هنوز موانعي وجود دارد كه بايد از ميان برداشته شود، ولي اين موانع ديگر به اندازه قبل ترسناك نيستند.
انتهاي پيام