دکتر امیرمحمود حریرچی در گفتوگو با ایسنا، درباره مهارتهایی که دانشآموزان باید بیاموزند، گفت: متاسفانه آمار نزاع در جامعه ما بسیار بالاست و شاهد آن هستیم که بسیاری از نزاعها به دلیل عدم برخورداری از مهارت کنترل خشم صورت میگیرد، بیش از نیمی از نزاعها و قتلها بدون برنامهریزی قبلی صورت میگیرد و میتوان گفت اگر افراد زمانی که خشمگین میشدند، خشم خود را مدیریت و مهار میکردند درگیر نزاع نمیشدند، بنابراین آموزش مهارت کنترل خشم به دانش آموزان از مواردی است که میتواند آمار های درگیری، قتل و .... را کاهش دهد، اما در عین حال هر آموزشی باید زمینه ای داشته باشد و با توجه به شرایط آموزشی در کشور ما این زمینه باید تقویت شود.
وی افزود: در حال حاضر بیش از پنج میلیون پرونده از ۱۵میلیون پرونده قضایی موجود در کشور به دلیل نزاع است که میتوان این آمار را با آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان کاهش داد؛ به طوری که سطح فرهنگ و اخلاق در جامعه افزایش داده شود؛ همچنین سواد عاطفی و سواد اجتماعی باید در جامعه ما تقویت شود و برای تحقق این امر باید مطابق با شرایط جامعه برنامه ریزی هدفمندی انجام داد.
این جامعه شناس اظهار کرد: در مرحله اول باید در نظر بگیریم فردی که میخواهد رفتار دیگری را اصلاح کند یا مهارتی را به شخصی آموزش دهد باید خود به آنها مسلط باشد به طوری که شخص یادگیرنده از رفتار شخص یاد دهنده الگو برداری کند و مهارت مورد نیاز را در رفتار وی مشاهده کند، معلمی که رفتار خشنی دارد یا دانشآموزان را تحقیر میکند و والدینی که دائم در بحث و جدال هستند و کنترلی بر خشم خود ندارند الگو و یاد دهنده مناسبی نیستند.
وی ادامه داد: رفتار فرد یاد دهنده مهمترین نوع آموزش برای فرد یادگیرنده است. بنابراین بزرگترها و افرادی که در معرض الگوبرداری دانش آموزان هستند باید درک کنند که رفتار آنها بسیار اهمیت دارد و در آینده نوجوان و کودک تاثیرگذار است.
این جامعه شناس با بیان اینکه در حال حاضر تأکید بر باهوشی و بالا بودن IQ دانش آموزان است، گفت: با این نوع طرز تفکر زندگی یک دانش آموز در کارنامه تحصیلی خلاصه میشود؛ اما در حال حاضر افرادی که از EQ بالاتری برخور دارند و قابلیت ارتباط گیری بیشتری با محیط پیرامون خود دارند افراد موفق تری هستند، این در حالیست که در موارد بسیاری از آموزش مهارتهای زندگی به دانش آموز خودداری می شود.
وی افزود: بخشی از این خودداری به سیستم آموزشی ما مربوط میشود که عنوان پرورش را به دنبال خود دارد در حالی که پرورش، آموزش مهارت ها و آماده سازی افراد برای انجام و انتخاب رفتارهای صحیح است.
این جامعه شناس مطرح کرد: چگونه میتوان از کودکی که در خانه و یا مدرسه اجازه ”نه” گفتن و مخالفت کردن ندارد توقع داشت در بزرگسالی مهارت "نه" گفتن را داشته باشد و در پاسخ به پیشنهادات نادرست نه بگوید!؟
وی ادامه داد: حتی کنترل خشم نیز به معنی نه گفتن به احساسات زیانبار و هیجانات بیش از اندازه است اما با جلوگیری از مخالفت کودکان و نوجوانان فرصتهای یادگیری مهارت ایستادگی و مخالفت را از آنان سلب میکنیم، همچنین در مواردی اجازه نمیدهیم افراد این گروه سنی احساس خشم یا ناراحتی خود را بروز دهند و همین امر باعث ایجاد احساس تحقیر در دانش آموز می شود که در بزرگسالی عوارض آن در رفتار فرد آشکار خواهد شد.
حریرچی با اشاره به اینکه در کشورهای توسعه یافته معلمی جزو مشاغل رده بالای کشور است زیرا در این کشورها بهر روی معلمان سرمایه گذاری میکنند و به این چشم به معلمان نگاه میکنند که معلم دانشآموزان را برای آینده کشور تربیت میکنند، اظهار کرد: معلمان در این کشورها نیز افرادی هستند که با علاقه شغل خود را انتخاب کردند و آموزش های متعددی نیز در حوزههای روانشناسی یادگیری، مدیریت استرس و….. گذراندند؛ اما شرایط کاری معلمی در کشور ما به طوری است که حتی اگر آموزشهای لازم را دیده باشد شرایط شغلی نامناسبی دارند و به قدری درگیر شرایط زندگی خود هستند که با این وضعیت نمی توان از آنها توقع داشت مهارت ها را نیز به دانش آموزان منتقل کنند و جالب است که والدین نیز چنین توقعی ندارند و صرفا به نمره دانش آموز اهمیت می دهند.
وی افزود: سیستم آموزشی ما بی هدف است و به صورت هدفمند افرادی را برای فراهم کردن یک زندگی موفق آماده نمیکند، هر کشوری علاوه بر مسائل اقتصادی باید در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی نیز توسعه پیدا کند.
فعالیت های گروهی راهی برای آموزش کنترل خشم
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر کنترل خشم در کلام آموزش داده می شود در حالی که این امر نیازمند آموزشی عملی است و فعالیت های گروهی یکی از اعمالی است که باعث به دست آوردن مهارت کنترل خشم میشود، گفت: برای مثال در انجام ورزش های گروهی مربی در ابتدا به افراد آموزش می دهد که خشم خود را کنترل کنند و اگر شخصی سعی در برهمزدن آرامش آنها داشت خشم خود را مدیریت کنند.
این جامعه شناس ادامه داد: از آموزشهای دیگر نیز میتوان به انجام اردوهای گروهی اشاره کرد؛ زیرا در کارهای گروهی است که افراد دلخور و یا عصبی میشوند اما یاد میگیرند که خشم خود را کنترل کند، در واقع در این مرحله است که معلم باید برای دانش آموز نتیجه کنترل و عدم کنترل خشم را توضیح دهد زیرا در آن زمان ذهن دانش آموز برای پذیرش این مهارت آماده است.
وی همچنین به تأثیر نمایش فیلم های آموزشی مناسب در ارتباط با کنترل خشم اشاره کرد و گفت: معلمان می توانند با انتخاب قسمت هایی از فیلم با دانش آموزان در ارتباط با نکات آموزشی فیلم صحبت کند و با به کار بردن روش گفت و شنود و تبادل نظر با مشارکت دانش آموزان نکات آموزشی فیلم را تحلیل کنند.
گفت و گو، اصلی ترین وسیله ارتباطی انسان
این جامعهشناس با بیان اینکه در گذشته افراد با گفتوگو مشکلات بین فردی را حل و فصل می کردند گفت: صحبت اصلی ترین وسیله ارتباطی انسان است، اما در حال حاضر تمایل افراد نسبت به گفتگو کاهش پیدا کرده و در صورتی هم که تمایل به گفت و گو در افراد وجود داشته باشد آن ها توقع دارند که برنده گفت و گو باشند اما در واقع در پایان هر گفت و گویی باید دو برنده وجود داشته باشد.
حریرچی افزود: آموزش نباید یک طرفه باشد زیرا در حوزههای رفتار شناختی و در حوزه هایی که قصد داریم در رفتار و طرز تفکر یک فرد تغییراتی ایجاد کنیم باید با مشارکت خود فرد اقدام به ایجاد تغییرات نماییم، در رابطه با ایجاد تغییرات در دانش آموزان نیز به همین شیوه باید عمل کنیم چرا که باید باور داشته باشیم دانش آموز دارای درک بالایی است و با این دیدگاه اجازه می دهیم دانش آموز مسائل را تحلیل و اظهار نظر کند.
دانش آموزان را دست کم نگیریم
وی همچنین با اشاره به اختلاف سنی بین دانش آموزان و افرادی که برای آنها برنامهریزی میکنند، گفت: اختلاف سنی بین این دو گروه گاهی به اندازه ای زیاد است که باعث می شود درک متقابلی از یکدیگر نداشته باشند در حالی که اگر برای برنامه ریزی از نظرات خود دانش آموزان نیز استفاده شود، ایده مناسب تری نسبت به طرز فکر و نیازهای این گروه سنی پیدا می کنیم.
حریرچی ادامه داد: در حال حاضر نوجوانان ما اطلاعات بسیار زیادی از طریق شبکه های مجازی به دست می آورند و اگر صحبتهایشان را گوش دهیم متوجه میشویم که از دانایی بسیار زیادی برخوردارند و درک بالایی از مسائل دارند اما اگر اطرافیان یک دانش آموز مثل معلم، خانواده و…… این دانایی را درک نکنند و دانش آموز را دست کم بگیرند باعث میشود تا فاصله سنی و فاصله تفکرات بینشان عمیق تر شود.
انتهای پیام