به گزارش ایسنا، چند روزی است که بر سر زبان ها افتاده و با خودم گفتم چه خوب که هرچه زودتر به همراه نایب رئیس شورای اسلامی شهر همدان به آنجا برویم و از نزدیک آنجا را ببینم.
اما افسوس که این اشتیاق مدت زمان زیادی دوام نداشت و وقتی به آنجا رسیدیم همه چیز رنگ بوی دیگری گرفت؛ تصویر رنگی خود ساخته ذهنم به یکباره رنگ باخت.
میدان باباطاهر، پشت ایستگاه آتشنشانی، خانه ای قدیمی در دوطبقه با دری سفید رنگ و شیشه های شکسته؛ به همراه حمید بادامی نجات، نایب رئیس شورای اسلامی شهر همدان و پوریا پاکیزه عکاس ایسنا منطقه همدان، زنگ در را زده و وارد میشویم.
گرم خانه، پناه بی پناهان، مأمن خیابان گردان در شب های استخوان سوز همدان، نمی توانستم باور کنم در پایتخت تاریخ و تمدن ایران، چنین شرایط اسفباری حکم فرماست.
به گزارش ایسنا، وقتی وارد آنجا میشوم بوی سیگار و خفگی هوا راه نفسم را تنگ میکند. مسئول گرمخانه درحال تذکر جدی به حاضرین مبنی بر عدم استعمال مواد مخدر در شب هنگام است و در مقابل خود اتاق استراحت مراجعین را نظاره میکنم که با تلمباری از وسایل و موکت و پتو، فضایی زننده را ایجاد کرده است.
نه خبری از لباس تمیز است، نه تخت، نه کمد اختصاصی و نه حتی سرویس بهداشتی که بهداشت داشته باشد؛ محلی که با حداقل حداقل ها، میزبان بی پناهان است. سرویس بهداشتی را سمت چپ خودم می بینم که گویی سرویس بهداشتی در میان راه است و تنها یک دوش حمام برای حدود ۶۰ نفر مراجعین که تن به استحمام نمیدهند و باعث آلودگی هرچه بیشتر فضای گرم خانه میشوند.
تخت ها به علت نبود بهداشت و وجود " ساس" جمع شده و همه باید روی زمین شب را بگذرانند؛ هرکس در گوشهای نشسته و به دور از هیاهوی اطراف به بی رحمی تقدیر و شرایط خود فکر میکند.
خبری از رعایت بهداشت نیست و به گفته مسئول آنجا فقط یکبار چند نفر از دانشکده علوم پزشکی برای آزمایش ایدز به آنجا آمده بودند و دیگر هیچکس برای نظارت و آموزش مسائل بهداشتی به آنجا نرفته است.
به همراه مسئول گرمخانه به طبقه بالای ساختمان میرویم؛ محلی که با حضور شهردار همدان و دستور مستقیم او درحال آماده سازی و رنگآمیزی توسط یکی از مراجعین به گرمخانه در حال انجام بوده که گویا قرار است طی یک یا دو هفته آینده به اتمام برسد و طبقه پایین شروع به بازسازی شود.
البته ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که آیا این اقدامات و آمادهسازی باید قبل از شروع فصل سرما انجام شود یا اکنون با حساس شدن مطبوعات بر روی این موضوع؟ و شاید هم بنا بر عادت همیشگی این شهر باید اقدامات در زمانی انجام شود که زمان آن گذشته است.
مسئول گرمخانه دل پری از مدیران استان دارد؛ مدیرانی که به گفته او قبل از شروع فصل سرما در یکی از دو اتاق همین گرمخانه به دور هم جمع شده و همه متفق القول برای همکاری اعلام آمادگی کردند و اکنون به جز شهرداری و بهزیستی هیچکس در میدان کار حضور ندارد و گرمخانه را به حال خود رها کرده اند.
شهرداری در حد توان خود هزینههای جاری را تأمین میکند و بهزیستی نیز هفتهای یک وعده غذای گرم به مراجعین میدهد.
به جمع مراجعین که وارد میشوم از همه سنی در میان ها به چشم میخورد. خیلی از آنها دارای اعتیاد هستند و به سختی میتوانند بایستند. از خانوادههایی که آنها را طرد کرده اند میگویند، از همسران و فرزندانشان که دیگر آنها را در کنار خود ندارند.
پسر نوجوانی جلو میآید و با لکنت زبان از وضعیت بد زندگی ابراز نارضایتی میکند و ما متعجب از نوع رفتار این نوجوان متوجه اعتیاد او به ماده مخدر شیشه میشویم که تمام آن لکنتها و حرکات از اثرات این ماده مخدر است.
کم نیست تعداد کارگرانی که به علت شرایط بد اقتصادی بیکار شده اند و اکنون بدون هیچ امیدی به آینده رهسپار گرمخانه شده اند.
در این میان جمله ای توجه همه را به خود جلب میکند؛ جمله ای پر از درد از سوی مسئول این گرمخانه که مایه بهت و حیرت ما شد. " نیمی از این بیپناهان حتی شناسنامه و مدرک شناسایی از خود ندارند " و پیش خود فکر میکنم همه چیز برای فراموش شدنشان مهیا شده است.
فارغ از اینکه دست تقدیر و شرایط جامعه و شاید حتی اشتباهات خود افراد باعث رسیدن آنها به این گرم خانه شده باشد، ما با افرادی از جنس خودمان طرف هستیم؛ افرادی از گوشت، پوست، خون و زاده همین شهر و دیار و ما چه بی رحمانه دست در دست تقدیر کمر به له کردنشان بسته ایم.
وقتی وارد گرم خانه می شوی تنها چیزی که به ذهنت می رسد این است که سیاست، کاغذ بازی و دست اندازی به قانون برای شانه خالی کردن از وظیفه در این محل هیچ جایگاهی ندارد و در عجب از مدیرانی میشوی که با عنوان اینکه قانون وظیفه ای برای ما تعیین نکرده، خود را مبرا از انجام هرگونه مسئولیت میدانند.
اینجا دیگر کار فراتر از قانون و شرح وظیفه است؛ اینجا انسانیت حکم می کند تمام مسئولین و سازمان های مردم نهاد پای کار بیایند و با یک همت همگانی کار را یکسره کنند.
استانداری به عنوان بالاترین دستگاه و مقام اجرایی استان، فرمانداری، دستگاهها و نهادهای حمایتی، هلال احمر و همه و همه یک بار پای کار بیایند و گرما بخش گرمخانه شوند.
انتهای پیام
دبیر: زهرا حبیب پور