حاجي در ادامهي گفتوگويش با ايسنا به اعلام نتايج آرا اشاره ميكند و ميگويد: اولين حوزهاي كه نتيجهاش در روز رأيگيري اعلام شد، از شعبههاي خارج از كشور (چين) بود كه رأي خاتمي حدود 78 درصد بود، دومين رأيگيري از يكي از شهرهاي كوچك استان ايلام بود كه با دوسه درصد اختلاف رأي با كشور چين همان نتيجه را داشت كه آنجا با قسم حضرت عباس گفتيم كه خاتمي با اختلاف خيلي بالا برنده انتخابات است.
از وي ميخواهيم كه يكي از خاطرات به ياد ماندنياش را از آن چند روز رأيگيري برايمان بگويد، با كمي تأمل و فكر ميگويد: شنبهي روز بعد از انتخابات بود، جلسهي ماهانهاي داشتيم كه شنبهها برگزار ميشد و هنوز نتيجهي رأيگيري به طور قطعي و رسمي اعلام نشده بود. با يكي از تلفنهاي همراه استيجاري كه براي ستاد گرفته بوديم، از صدا و سيما با من تماس گرفتند و خواستند كه اگر ميشود فيلم تبليغاتي خاتمي را كه قبلا پخش كرده بودند به آنها بدهيم تا هنگام اعلام نتايج، همزمان فيلم را پخش كنند. با اين كه در حال رانندگي بودم به شدت هيجانزده شدم. شايد خوشحالي من را در آن لحظه، به هيچوجه نشود تصوير كرد. از اين كه صداقت، درستكاري، خردورزي، احترام به آراء و نظرات مردم، عليرغم همهي چالشها و دستاندازها نتيجه داده بود و خاتمي با افتخار به عنوان رييسجمهور مردم برگزيده شده بود، بسيار خوشحال بودم. فكر نميكنم غير از اين لحظه، لحظات شيرين ديگري به اين اندازه برايم وجود داشته باشد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه اگر به گذشته برگرديم و خاتمي از شما دوباره بخواهد رييس ستاد انتخاباتياش شويد، آيا ميپذيريد؟
ميگويد: اين افتخار كمي نبود و نميشود از آن گذشت.
از حضور وي در وزارت تعاون ميپرسيم و اين كه عدهاي آن را نوعي پاداش تلقي ميكنند؟
با آرامش ميگويد: من زحمتي براي انتخابات نكشيدهام كه پاداشي از اين نوع لازم داشته باشد. من همان روز بعد از اعلام نتيجه انتخابات به محل كارم در دفتر روزنامه همشهري برگشتم اما برخي از دوستان اصرار زيادي داشتند كه شايد عدم حضور من در ميان آنها معني خوبي نداشته باشد. انتخاب من براي وزارت تعاون تشخيص خاتمي بود، ارتباط من با تعاون، شغلي نبوده است، اما زمينهي فكري من به تعاون كه مردميترين بخش اقتصاد كشور است زمينهي خيلي مثبتي بود. حتي بعد از مدتي كه وزير شده بودم از من خواستند كه به عنوان دبير كل اتاق تعاون با آنها همكاري كنم كه البته يك مدت كوتاهي هم رفتم اما با موانعي مواجه شدم و آن كار را ادامه ندادم.
موقعي كه استاندار مازندران بودم حمايت خاصي را از تعاونيها داشتم و كار من در روزنامهي همشهري صرفا فرهنگي نبود، چرا كه مديرعامل مؤسسه هم بودم. البته اگر براي آموزش و پرورش دعوت ميشدم خيلي منطقيتر بود. در مورد اينكه يك عده تعجب ميكنند كه چرا از تعاون به آموزش و پرورش آمدهام، بايد بگويم شايد تعجب از اينكه چگونه از روزنامه همشهري به تعاون رفتم، بايد بيشتر باشد.
حاجي دربارهي حمايتهاي مالي كه براي برنامههاي انتخاباتي خاتمي ميشد، به ايسنا ميگويد: ما در ستاد انتخابات كميتهي مالي داشتيم كه از سراسر كشور كمكهايي را جمع ميكرد، آدمهاي گمنامي بودند كه فقط از آنها فيشي به دست ما ميرسيد كه يك رقم ريز و درشتي را به حسابمان ريخته بودند. من بيلان اينها را در سال 76 در روزنامه همشهري چاپ كردم. البته گروههايي مثل كارگزاران سازندگي كمكهايي را داشتند. كارگزاران خودشان يك ستاد انتخاباتي براي تبليغات خاتمي داشتند كه در آن رأسا هزينه ميكردند، اما به هر حال كار جمعي بود و هركس براي خودش در اين جمع سهمي قائل بود.
وي دربارهي اينكه اصلاحات خاتمي ساختاري بود يا فرآيندي ميگويد: اصلاحات خاتمي زنده بود و هست. هر موجود زندهاي در طول زندگياش با فراز و نشيبهايي مواجه ميشود كه اين امر طبيعي است. دوم خرداد يك پروژه نبود كه بگوييم خاتمي پيدا كرده است، پروسهاي بود كه استمرار و جريان خواهد داشت. معتقدم اصلا اصلاحگرايي به عنوان يك پروژهي محدود زماندار مطرح نميشود لذا بايد در مسير حركت آن در برابر چالشهاي متفاوت، راهحل ارائه كنيم. اصلاحاتي كه رأسا از دوم خرداد 76 آغاز شد هماني است كه بعضي از منتخبان مجلس هفتم در شعارهايشان ارائه ميكردند كه خاتمي بسيار شجاعانه و منطقي و به موقع اين مساله را عنوان كرد.
وي دربارهي برخي انتقادات نسبت به اقدامات اقتصادي دولت خاتمي، ميگويد: بهترين اصلاحات اقتصادي در دوران خاتمي اتفاق افتاد، قوانين بنيادي كه در زمينهي اصلاح قانون ماليات، نرخ رشد در اقتصاد، كاهش نرخ تورم و بيكاري، تأسيس صندوق ذخيره ارزي، ايجاد زمينه براي سرمايهگذاري خارجي و ... انجام شد از جمله اقداماتي بود كه در اين دوره صورت گرفت. اين مغتنم شمردن فرصت از سوي خاتمي براي وضعيت حال بود، خاتمي اين سختي و برخي اتهامات كه متوجه خودش بود را تحمل كرد، اما هيچ اقتصادداني نيست كه كارهاي او را تأييد نكند. حتي در اين بين مخالفان خاتمي به اين كه از حساب ذخيره ارزي، برداشته شود، اعتراض ميكنند. تيمي كه در كنار دست خاتمي براي بخشهاي مختلف به ويژه اقتصادي براي خاتمي نطقهايي را ترتيب ميدادند از جمله آقايان مظاهري، شيباني، باقريان و گاهي اوقات آقاي مرعشي تيم خوبي بودند كه تمام ابعاد اقتصادي موضوعات را در نظر داشتند.
راجع به انتخابات رياستجمهوري آينده ميپرسيم و كانديداتوري احتمالي مهندس ميرحسين موسوي؟
حاجي اظهار ميدارد: آقاي موسوي از شخصيتهاي ارزنده و از ذخاير جدي انقلابند و فكر ميكنم وجودشان براي كشور غنيمت است چرا كه هم تجربيات گذشته را دارند و هم در مسائل روز همفكريهايي را با دولت دارند، در صورت حضور ايشان به عرصه، چنان كه لازم بدانند ما در خدمتشان هستيم. قطعا يكي از كانديداهايي كه محبوبيت خوبي در جامعه دارد و از شخصيت چندبعدي به لحاظ مديريتي و ديدگاههاي روشن فرهنگي، اقتصادي است ، ايشان هستند.
از او ميپرسيم كه آيا امروز خاتمي همان معنايي را كه در دوم خرداد 76 داشت براي شما دارد؟ او ميگويد:
در اين سالها، اتفاقاتي افتاد كه شيرينيهاي آن دوران را كم كرد، شايد به علت استبدادزدگي تاريخي، هيجانزدگي و يا هر چيز ديگر كه عدم باور درست برخي به آراي مردم و احكام قانون اساسي باشد. ولي خاتمي در اين مدت بسيار اذيت شده است كه حقش نبود. رفتاري كه با خاتمي و طيف طرفدار او شد ـ گرچه هيجان و شتابزدگي برخي از طرفداران خاتمي را كه مشكلآفرين بودند را نفي نميكنم ـ اما آنگونه كه بايد و شايد مساعدتي نسبت به خاتمي نشد و برخي از افراد كه خود را متدينتر از ديگران ميدانند، رييسجمهور را در تحقق اهدافش ياري نكردند كه بايد اين را تكليف خود ميدانستند. در دور دوم انتخابات كه خاتمي رأي آورد من به شدت دلم براي او سوخت. به خاطر شخصيتش و البته اينكه مظلومانه و با تمام وجود براي كشور كار ميكند، اما بعضيها متاسفانه نارفاقتي ميكنند و به گونهاي عمل نميكنند كه آنچه مصلحت كشور است، اتفاق بيفتد.
وي با اشاره به راهبرد آيندهي اصلاحات به ايسنا ميگويد: همهي كساني كه به سربلندي ايران فكر ميكنند بايد بپذيرند كه در كنار همديگر با پذيرش اختلافنظرهايي كه ممكن است وجود داشته باشد و به دور از اينكه يكديگر را متهم به تحجر و عقبماندگي كنند، كار كنند. ما ملتي متدين با سابقهي فرهنگي و ديني هستيم كه بايد اين را نيز باور كنيم. اول از همه به خودم ميگويم، وزارت آموزش و پرورش بايد فرهنگ مدارا و تفاهم را در مدارس آموزش دهد تا لااقل نسل بعد، افرادي متفاهم و اهل تعامل به جامعه تحويل دهد.
از او ميپرسيم فكر ميكنيد به عنوان وزير آموزش و پرورش دولت اصلاحات، تا چه اندازه اصلاحات مورد نظرتان در اين وزارتخانه و برآيند آن را در بين دانشآموزان پياده كردهايد؟
حاجي ميگويد: خودم معتقدم در اين باره موفق بودهام، البته هر روزي كه احساس كنم توفيقي نخواهم داشت به 48 ساعت نميرسد كه اين شغل را رها ميكنم. اما در اين سالها تلاش كردم با همكاري معاونان، اعضاي ستادي و كارشناسان، شالودهي مناسبتري را براي تعليم و تربيت فراهم كنم. البته تغيير در آموزش و پرورش بسيار بطئي و كند است و بايد هم همينطور باشد. وضع بسياري از ضوابط و مقررات با فراهم كردن زمينهي مشاركت دانشآموزان و معلمان و تعريف نوعي از مشاركت براي اولياء و همكاريهاي مشترك خانه، مدرسه و مردم از جمله اهدافي است كه در راستاي انجام اصلاحات آموزشي و پرورشي در دستور كار ما قرار دارد.
گفتوگو با مرتضي حاجي را در حالي به پايان رسانديم كه وي ترجيح ميداد، بسياري از ناگفتهها را به دليل موقعيتي كه در آن قرار دارد و همچنين شرايط سياسي كشور بازگو نكند... شايد تا مجالي ديگر.
گفتوگو از زهرا اصغري
انتهاي پيام
نظرات