از زمان اولين امتيازي که هولاکوخان مغول به هيات اعزامي پاپ الکساندر اول ميدهد تا مورد حمايت آنها در مقابله با مماليک اسلامي قرار بگيرد، تا زماني که شاه عباس فرمان حق قضاوت کنسولي به نفع اتباع انگليس، فرانسوي و هلندي را صادر ميکند و حتي در معاهده ترکمنچاي که رژيم کاپيتولاسيون به نفع اتباع روسيه در ايران برقرار ميشود و به عقيده برخي"يکي از سنگينترين يوغها را از نظر سياسي، اقتصادي و قضايي به گردن ايران" مياندازد(1)، همواره مقاومتهايي از سوي مردم، مشروطه خواهان و شخصيتهاي برجستهاي مانند اميرکبير و مدرس در مقابل اعطاي اين امتيازات صورت ميگرفت اما تاريخچه کاپيتولاسيون در ايران هيچگاه مبارزات و سخنرانيهاي کوبنده، آگاهي بخش و تاثيرگذار آيت الله روح الله موسوي خميني را در 4 آبان 1343 در مبارزه با احياي کاپيتولاسيون در ايران فراموش نخواهد کرد. اين سخنراني اگرچه منجر به تبعيد حضرت امام (ره) به ترکيه و سپس نجف شد اما نقطه عطفي در تاريخ مبارزات مردم عليه رژيم شاه بود.
تلاش براي ممانعت از آگاهي و اعتراض
به گزارش خبرنگار سرويس تاريخ و انديشه ايسنا، هنوز چند روز از تصويب لايحه کاپيتولاسيون با عنوان "لايحه اجازه به مستشاران نظامي آمريکا براي استفاده از مصونيت سياسي و اجتماعي و معافيتهاي مصرح در قرارداد وين" در روز 21 مهرماه 43 در مجلس نگذشته بود، که عليرغم ممنوعيت انتشار خبر تصويب آن در روزنامهها، مجله داخلي مجلس شوراي ملي که متن کامل مذاکرات مجلس را دربرداشت به دست امام خميني (ره) رسيد.
پيشنهاد تصويب اين لايحه در اسفند ماه سال 1340، از طرف سفارت آمريكا در تهران به دولت وقت ايران داده شده بود، در 13 مهرماه 1342، بدون سر و صدا در كابينهي اميراسدالله علم مورد تصويب قرار گرفت و در مرداد سال 1343، سنا نيز آن را تصويب کرد. سپس در 21 مهرماه حسنعلي منصور نخست وزير وقت آن را به مجلس برد و از 136 نماينده حاضر در جلسه، لايحه با 74 رأي موافق در مقابل 61 رأي مخالف به تصويب رسيد. وقتي امام (ره) از محتواي لايحه مطلع شد تصميم به ايراد سخنراني افشاگرانه در خصوص آن گرفت.
اما امام خميني (ره) پيش از انجام سخنراني، براي آگاه ساختن علما و روحانيون مرکز و شهرستانها، پيکهايي همراه با نامه به اطراف و اکناف کشور روانه کرد و خود با مقامات روحاني قم به گفتوگو نشست. به تدريج تعداد کثيري از مردم ايران وارد قم شدند، تا خود شاهد اين سخنراني باشند.
رژيم شاه که از برنامه سخنراني حضرت امام (ره) اطلاع پيدا کرده بود، براي جلوگيري از اين سخنراني نمايندهاي به قم اعزام کرد. اين فرد نتوانست امام (ره) را ببيند اما به حاج آقا مصطفي فرزند امام (ره) پيامي داد:"...آمريکا به منظور کسب وجهه در ميان مردم ايران با تمام قدرت فعاليت ميکند و پول ميريزد و از نظر قدرت در موقعيتي است که هرگونه حمله به آن، به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آيتالله خميني اگر اين روزها بنا دارند نطقي ايراد کنند، بايد خيلي مواظب باشند که به دولت آمريکا برخوردي نداشته باشد که خيلي خطرناک است و با عکسالعمل تند و شديد آنان مواجه خواهد شد. ديگر هر چه بگويند حتي حمله به شاه چندان مهم نيست.(2)
نطق کوبنده امام (ره) در اعتراض به تصويب کاپيتولاسيون
با وجود اين تهديدات حضرت امام (ره)، در روز 4 آبان 1343 ، سخنراني افشاگرانه خود را با بر زبان آوردن نام خدا و آيه «انّا لله و انّا اليه راجعون» آغاز کرد و ادامه داد:
"من تاثرات قلبي خودم را نميتوانم اظهار كنم، قلب من در فشار است..."
"ايران ديگر عيد (گريه حضار) ندارد، عيد ايران را عزا كردهاند..."
"عزت ما پايكوب شد، عظمت ايران از بين رفت، عظمت ارتش ايران را پايكوب كردند. قانوني در مجلس بردند؛ در آن قانون اولا" ما را ملحق كردند به پيمان وين و ثانيا الحاق كردند به پيمان وين! كه تمام مستشاران نظامي آمريكا... با هر كس كه بستگي به آنها دارد، اينها از هر جنايتي كه در ايران بكنند مصون هستند. اگر يك خادم آمريكايي، اگر يك آشپز آمريكايي مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پا منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلوي او را بگيرد! دادگاههاي ايران حق ندارند محاكمه كنند! بازپرسي كنند! بايد برود آمريكا! آنجا در آمريكا اربابها تكليف را معين كنند!... دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفداري كرد. ملت ايران را از سگهاي آمريكا پستتر كردند. اگر چنانچه كسي سگ آمريكائي را زير بگيرد باز خواست از او ميكنند، اگر شاه ايران يك سگ آمريكائي را زير بگيرد بازخواست ميكنند و اگر چنانچه يك آشپز آمريكائي شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد، بزرگتر مقام را زير بگيرد، هيچ كس حق تعرض ندارد. چرا؟ براي اينكه ميخواستند وام بگيرند از آمريكا،... معذلك، ايران خودش را فروخت براي اين دلارها"
"ساير ممالك خيال ميكنند كه ... اين ملت ايران است كه اينقدر خودش را پست كرده است، نميدانند اين دولت ايران است، اين مجلس ايران است، اين مجلس است كه هيچ ارتباطي به ملت ندارد، اين مجلس، سرنيزه است...، ملت ايران به اينها راي ندادند، علماي طراز اول، مراجع، بسياريشان تحريم كردند انتخابات را، ملت تبعيت كرد از اينها راي نداد؛ لكن زور سرنيزه اينها را آورد در اين كرسي نشاند".
"اگر نفوذ روحانيون باشد توي دهن اين دولت ميزنند، توي دهن اين مجلس ميزنند، وكلا را از مجلس بيرون ميكنند. اگر نفوذ روحانيون باشد تحميل نميتواند بشود يك عده از وكلا بر سرنوشت يك مملكتي كه حكومت كنند. اگر نفوذ روحانيون باشد نميگذارد يك دست نشانده آمريكائي اين غلطها را بكند، بيرونش ميكنند از ايران. نفوذ ايراني، نفوذ روحاني مضر به حال ملت است، نخير مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائنهاست نه مضر به حال ملت".
"آقا من اعلام خطر ميكنم، اي ارتش ايران! من اعلام خطر ميكنم اي سياسيون ايران! من اعلام خطر ميكنم، اي بازرگانان! من اعلام خطر ميكنم، اي علماي ايران! اي مراجع اسلام! من اعلام خطر ميكنم، اي فضلا! اي طلاب! اي مراجع! اي آقايان! اي نجف! اي قم! اي مشهد! اي تهران! اي شيراز! من اعلام خطر ميكنم، خطردار است، معلوم ميشود زير پرده چيزهايي است و ما نميدانيم. در مجلس گفتند نگذاريد پردهها بالا برود، معلوم ميشود براي ما خوابها ديدهاند. از اين بدتر چه خواهند كرد. نميدانم از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه ميخواهند با ما بكنند. چه خيالي دارند اينها. اين قرضه دلار چه به سر اين ملت ميآورد. اين ملت فقير ده سال 100 ميليون دلار، 800 ميليون تومان نفع پول به آمريكا بدهد! در عين حال ما را بفروشيد براي يك همچو كاري!"
"نظاميان آمريكايي، مستشاران نظامي آمريكايي به شما چه نفعي دارند آقا اگر اين مملكت اشغال آمريكاست پس چرا اينقدر عربده ميكشيد، پس چرا اينقدر دم از ترقي ميزنيد؟ اگر اين مستشاران نوكر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان ميكنيد؟ پس چرا از شاه بالاترشان ميكنيد؟ اگر نوكرند مثل ساير نوكرها با آنها عمل كنيد، اگر كارمند شما هستند مثل ساير ملل كه با كارمندانشان عمل ميكنند شما هم عمل كنيد. اگر مملكت ما اشغال آمريكائيست پس بگوييد، پس ما را برداريد بريزيد بيرون از اين مملكت".
"آقا فكري بكنيد براي اين مملكت، فكري بكنيد براي اين ملت...ما را بفروشند و خفه بشويم قرآن ما را بفروشند و خفه بشويم والله گناهكار است كسي كه داد نزند، والله مرتكب كبيره است كسي كه فرياد نكند (گريه شديد حضار)".
"اي سران اسلام به داد اسلام برسيد، اي علماي نجف به داد اسلام برسيد، اي علماي قم به داد اسلام برسيد، رفت اسلام. (گريه شديد حاضرين در مجلس) اي ملل اسلام! اي سران ملل اسلام! اي روساي جمهور ملل اسلامي! اي سلاطين ملل اسلامي! اي شاه به داد خودت برس، به داد همه ما برسيد. ما زير چكمه آمريكا برويم چون ملت ضعيفي هستيم! چون دلار نداريم! آمريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروي از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پليدتر".
"براي مستشارها مصونيت ميگيريد بيچاره وكلا داد زدند آقا از اين دوستهاي ما بخواهيد به ما اين قدر تحميل نكنند، ما را نفروشيد، ما را به صورت مستعمره در نياوريد، كي گوش داد به اينها. از پيمان وين يك ماده را اصلا ذكر نكردهاند، ماده 32 ذكر نشده است، من نميدانم آن ماده چه است، من كه نميدانم رئيس مجلس هم نميداند، وكلا هم نميدانند، نميدانند كه قبول كردند طرح را. طرح را قبول كردند، طرح را امضا كردند، تصويب كردند اما عدهاي اقرار كردند كه ما اصلا نميدانيم چيست. (آنها هم لابد امضا نكرده باشند) آن عده ديگر بدتر از آنها بودند، يك عده جهالند اينها. رجال سياسي ما، صاحب منصبهاي بزرگ ما، رجال سياسي ما، يكي بعد از ديگري را كنار ميگذارند، الان در مملكت ما به دست رجال سياسي كه وطنخواه باشند چيزي نيست، در دست آنها چيزي نيست،ارتش هم بداند يكيتان را بعد از ديگري كنار ميگذارند، ديگر براي شما آبرو گذاشتند براي نظام شما آبرو گذاشتند كه يك سرباز آمريكائي بر يك ارتشبد ما مقدم است يك آشپز آمريكائي بر يك ارتشبد ما مقدم شد در ايران ديگر براي شما آبرو باقي ماند اگر من بودم استعفا ميكردم، اگر من نظامي بودم استعفا ميكردم، من اين ننگ را قبول نميكردم، اگر من وكيل مجلس بودم استعفا ميكردم".
"آقا تمام گرفتاري ما از اين آمريكاست، تمام گرفتاري ما از اين اسرائيل است. اسرائيل هم از آمريكاست، اين وكلا هم از آمريكا هستند، اين وزرا هم از آمريكا هستند، همه تعيين آنهاست، اگر نيستند چرا نميايستند در مقابل، داد بزنند؟"
"...علما موظفند ملت را آگاه كنند، ملت موظف است كه در اين امر صدا در بياورد..."
"... خدايا دولت به مملكت ما خيانت كرد، به اسلام خيانت كرد، به قرآن خيانت كرد. وكلاي مجلسين خيانت كردند، آنهايي كه موافقت كردند با اين امر، وكلاي مجلس سنا خيانت كردند،... هياهو كنيد، بايد بريزيد وسط مجلس، به هم بايد بپريد كه نگذرد اين مطلب، به صرف اينكه من مخالفم درست ميشود! ديديد كه ميگذرد، پس نگذاريد يك همچون مجلسي وجود پيدا كند، از مجلس بيرونشان كنيد. ما اين قانوني را كه در مجلس واقع شد، قانون نميدانيم. ما اين مجلس را مجلس نميدانيم، ما اين دولت را دولت نميدانيم، اينها خائنند به مملكت ايران، خائنند".
"خداوندا امور مسلمين را اصلاح كن. خداوندا ديانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنايت فرما. خدايا اشخاصي كه خيانت ميكنند به اين آب و ملك، خيانت ميكنند به اسلام، خيانت ميكنند به قرآن، آنها را نابود كن. والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته"(3)
امام خميني (ره) به ايراد سخنراني اکتفا نکردند و در همان روز، اعلاميهاي نيز عليه احياي کاپيتولاسيون صادر کردند. اين افشاگريها و سخنرانيها سبب شد، رژيم ستمشاهي که از آمريکا و ايادي آن دستور ميگرفت امام (ره) را از ايران تبعيد کند. بذري که ايشان طي سالهاي 3-1342 به زمين پاشيدند بالاخره در سال 1357 شکوفه داد و با پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل شوراي انقلاب، لايحه کاپيتولاسيون براي هميشه ملغي شد.(4)
پيامدهاي کاپيتولاسيون براي ايران
کاپيتولاسيون در روابط بين الملل عبارت است از معاهداتي که به موجب آن کشوري خارجي در مملکتي ديگر از بعضي حقوق و امتيازات براي اتباع خود که اهم آن حق قضاوت کنسولي و اجراي مجازات است برخوردار ميشوند. به طوري که اتباع آن دولت از پارهاي مزايا به طور اختصاصي بهره مند ميشوند.(5)
سال 43 سال احياي كاپيتولاسيون در ايران است. سابقهي اعطاي اولين امتيازات به بيگانگان را بايد در زمان مغول جستجو كرد. به دنبال آن امتيازات، پاي اروپاييان براي كسب منافع سياسي-تجاري و نظامي به ايران گشوده شد و با گذشت زمان دامنه اين امتيازات گسترش يافت و اوج آن در دوران قاجار و با امضاي قرارداد تجاري تركمنچاي در سال 1243 ه.ق/ 1828 م برقرار شد. بعد از انقلاب مشروطيت زمزمههاي الغاء كاپيتولاسيون از سوي مقامات ايراني پيش آمد تا اينكه سرانجام در سال 1306 ه.ش/ 1927 م الغاء آن اعلام و به مدت يكسال به كشورهايي كه داراي چنين حقوقي بودند فرصت داده شد معاهدات جديدي منعقد كنند.(6)
به نظر ميرسد بازخواني مقطعي از تاريخ کاپيتولاسيون يعني سال 1343 بدون درک پيامدها و نتايج آن براي کشورهايي همچون ايران سودمند نمينمايد. دكتر چلونگر در کتاب کاپيتولاسيون در تاريخ ايران به نتايج سياسي، اجتماعي، اقتصادي، قضايي، فرهنگي و اخلاقي تحميل کاپيتولاسيون در ايران ميپردازد(7) و مينويسند:
- نتايج سياسي از نظر سياست بينالمللي-
رژيم کاپيتولاسيون از جنبههاي مختلف در جامعه و دولت ايران زيانهاي جبران ناپذيري گذاشت. دولت ايران در اثر امضاي معاهده ترکمنچاي و قبول خفت بار کاپيتولاسيون به صورت دولت نيمه مستقلي درآمد و در اثر همين مساله از لحاظ اعتبار و شخصيت سياسي تنزل کرد.
-نتايج تحميل کاپيتولاسيون از نظر سياست داخلي-
کاپيتولاسيون از نظر سياست داخلي وسيله دخالت بيگانگان در امور کشور و احراز موضع برتر آنها نسبت به اتباع داخلي بود. نفوذ آنها تا آنجا پيش رفته بود که مقامات کنسولي در تمام شوون زندگي مردم مداخله ميکردند. با مداخلا ت روز افزون نمايندگي سياسي دول داراي حق کاپيتولاسيون در واقع حاکم واقعي مملکت معلوم نبود.
-نتايج اجتماعي تحميل رژيم کاپيتولاسيون در ايران-
از نظر اجتماعي برقراري رژيم کاپيتولاسيون در ايران تاثيرات نامطلوبي به همراه داشت که از جمله اينها بست نشستن در سفارت خانهها، پناهنده شدن و تحتالحمايه سفارتخانهها و کنسولگريهاي خارجي درآمدن بود. بست نشيني در جامعه ايران به علت عدم وجود قانوني پايدار و سازمان عدليه منظم به وجود آمده است افراد براي احقاق حق خود و رفع ظلم به آن مکانها ميرفتند و چون در بست نشستن قانوني وجود نداشت از اندازه گذشت و هر خلافکاري هم دست به اين کار ميزد و کسي را ياراي تعقيب او نبود و اين کار سبب سلب امنيت و بي نظمي شده بود. در دورههاي قبل از قاجار محلهاي بست اکثرا مکانهاي مقدس بودند ولي در دوره قاجار و بعد از پايان جنگهاي ايران و روس و شکست ايران از روس، سفارتخانهها و کنسولگريها به عنوان بست بيشتر مورد استفاده واقع ميشدند.
-نتايج قضايي تحميل کاپيتولاسيون در ايران-
از تاثيرات منفي برقراري رژيم کاپيتولاسيون در ايران ناديده گرفتن استقلال قضايي ايران بود. کشورهاي داراي حق کاپيتولاسيون در ايران در دعاوي مربوط به اتباع بيگانه و جرايم مربوط به آنها مطلقا به مراجع ايراني اجازه دخالت نميدادند. در دعاوي مابين اتباع بيگانه با اتباع ايران اگر دعوا کيفري بود عنوانا در مراجع قضايي ايران به آن رسيدگي ميشد و در حقيقت تحقيقي مقدماتي به عمل ميآمد و مجرم با پروندهاي بي هيچ رسيدگي جدي و اجراي مجازات حتي از طرف کنسولگري يا سفارت دول متبوعش، براي اجراي حكم به كشور متبوع خود فرستاده ميشد و در آنجا هم مشخص نبود که واقعا وي را مجازات کنند. از اختيارات قضايي کشورهاي مذکور با استفاده از قضاوت کنسولي اين بود که علاوه بر رسيدگي به امور اتباع خود ميتوانستد به امور اتباع کشورهاي ديگر حتي اتباع بيگانهاي که در ايران داراي کنسولگري و کنسول نبودند، بپردازند. اين نمونه بارزي از اقتدار کنسولگريها دخالت در سيستم قضايي ايران است.
-نتايج اقتصادي تحميل کاپيتولاسيون در ايران-
از اهداف مهم برقراري رژيم کاپيتولاسيون در ايران توسط بيگانگان مسايل اقتصادي و در راس آنها تجارت بوده است. به همين جهت ميبينيم که امتيازات مربوط به قضاوت کنسولي در ضمن معاهدات تجاري آمده است. با به دست آوردن اين امتيازات در حقيقت زمينه رشد تجاري آنها در ايران شکوفا و برعکس عوامل انحطاط تجارت ايران و وابستگي تجار داخلي به بيگانگان فراهم شد. از تاثيرات منفي قراردادهاي کاپيتولاسيون در ايران شکست تجارت خارجي ايران بود. همچنين گاهي روسها و انگليسها و بعضي از ديگر دول اروپايي از تجارت جهت گسترش نفوذ خود در ايران استفاده ميکردند.
-نتايج فرهنگي و اخلاقي تحميل کاپيتولاسيون به ايران-
کشورهاي داراي حق کاپيتولاسيون در ايران ميراث فرهنگي و اشياء نفيس تاريخ ايران را که سرمايه فرهنگي و نمودار تمدن يک ملت است با مصونيت ناشي از کاپيتولاسيون به يغما ميبردند. از لحاظ روحي و اخلاقي هم وجود رژيم کاپيتولاسيون تاثيرات نامطلوبي در روحيات بعضي مردم داشت، روحيه خيانت و وابستگي به بيگانگان را در برخي از مردم به وجود آورده بود.
با اطلاع از نتايج تحميل کاپيتولاسيون در ايران، بيش از هر زمان نسبت به نقش مبارزات حضرت امام (ره) و اهميت سخنرانيهاي آتشين و افشاگرانه ايشان عليه احياي كاپيتولاسيون آگاه ميشويم و ضرورت تداوم آگاهي و بيداري ملت ايران در دفاع از حيثيت و اقتدار كشور را در مييابيم.
منابع:
1)چلونگر، محمد علي.(1382) کاپيتولاسيون در تاريخ ايران، تهران: نشر مرکز. ص 71
2) مركز اطلاع رساني موسسه فرهنگي هنري شهيد آويني. "اعتراض افشاگرانه امام خميني (ره) عليه تصويب قانون کاپيتولاسيون". قابل دسترس در: http://www.aviny.com/news/10/04/08/83.aspx
3) مركز اسناد انقلاب اسلامي. "متن کامل بيانات تاريخي امام خميني عليه كاپيتولاسيون". قابل دسترس در:http://www.irdc.ir/article.asp?id=66
4) موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. "نگاهي گذرا به سير کاپيتولاسيون در ايران". قابل دسترس در http://www.iichs.org/index.asp?id=418&doc_cat=1
5) چلونگر، 82، ص10
6) همان،صص 2-1
7) همان، صص 203-156
گزارش از خبرنگار ايسنا: مرضيه خلقتي
انتهاي پيام
نظرات