به گزارش ایسنا، با تحول علوم شناختی در چند دهه اخیر نگاههای متفاوتی پیرامون شناخت ارائه شدهاند که آنها را به دیدگاههای سنتی و جدید میتوان تقسیم کرد. عموما دیدگاههای سنتی غیر بدنمند هستند؛ یعنی بیان میکنند مجموعه شناخت بدون در نظر گرفتن بدن قابل ترسیم است و تحلیل دادههای ذهن یا فیزیکالیست بوده و ذهن انسان را به مثابه یک کامپیوتر میداند که ذهن نرمافزار آن و مغز سختافزار آن است(محاسباتی) و یا این تحلیل داده توسط مجموعهای از شبکههای عصبی منتشر در مغز و سایر اعضا صورت میگیرد( اتصالگرایی).
بر اساس آن چه در سایت پژوهشگاه دانشهای بنیادی آمده، در میان دیدگاههای غیر بدنمند دیدگاه دوآلیستیک نیز چه در شرق و چه در غرب وجود دارد که اصولا ذهن را جوهر غیر از جنس بدن میدانند که شناخت آن مرتبط با بدن نیست، در مقابل انواع دیدگاههای غیربدنمند بالا، دیدگاه بدنمندی نیز وجود دارد که شناخت را محصول ارتباط مغز، بدن و محیط میداند و به نقش سراسر بدن در شناخت تاکید دارد. بر هر کدام از دو دیدگاه بالا نقدهایی وارد است، ضمن استفاده از نقاط قوت هر دو دیدگاه و نقد معایب هر دو براساس مبانی ذهن و نفس در فلسفه اسلامی به خصوص حکمت متعالیه به دیدگاه سومی ممکن است برسیم که تاکنون بدان توجه نشده است، اگر آری این چگونه دیدگاهی است و بر چه پایهای از مبانی استوار شده است؟
در این سمینار، که قرار است ساعت ۱۶ تا ۱۷:۳۰ روز ۲۷ بهمن برگزار شود، دکتر محمودرضا قاسمی از دانشگاه علموصنعت سخنرانی خواهد کرد.
انتهای پیام
نظرات