معیار‌های انتخاب کتاب برای ترجمه

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • ۱۶ ترجمه از یک کتاب!

    ۱۶ ترجمه از یک کتاب!

    مهشید میرمعزی با بیان این‌که بسیاری از مشکلات ترجمه با کپی‌رایت حل می‌شود می‌گوید: زمانی که مترجم با موج اکثریت حرکت کند، وضعیت ترجمه می‌شود پرفروش‌های نیویورک‌تایمز، می‌شود ۱۶ ترجمه از یک کتاب، می‌شود مسابقه ترجمه و وقتی مسابقه شود، کیفیت حرف اول ‌را نمی‌زند، در حالی که کیفیت باید حرف اول را بزند.

  • تغییر ذائقه مخاطبان

    تغییر ذائقه مخاطبان

    مهدی نوید درباره توجه به کتاب‌های پرفروش برای ترجمه با بیان این‌که مترجمان ادبی همچنان به معرفی آثار خلاقه و یا آثار کلاسیک می‌پردازند، می‌گوید: ذائقه‌ مخاطبان ادبیات در جهان تغییر کرده و این تغییر هم بر اثر کالایی‌سازی فرهنگ است.

  • برچسب زرد زدن برای کوبیدن

    برچسب زرد زدن برای کوبیدن

    سیدرضا حسینی می‌گوید: برخی برای این‌که اثر، مترجم یا نویسنده را بکوبند، به آن برچسب زرد بودن می‌زنند تا به این وسیله کتاب را از دور خارج کنند که نه می‌توانند و نه کار درستی است. او همچنین بیان می‌کند: ما مترجمان هم مجبوریم و هم خودمان اشتیاق داریم تا کاری که انتخاب می‌کنیم و چند ماه زمان برای ترجمه‌اش می‌گذاریم، خوانده شود.

  • همه که مارکز نمی‌خوانند

    اسدالله امرایی:

    همه که مارکز نمی‌خوانند

    اسدالله امرایی با بیان این‌که سلیقه ادبی مخاطبان به یک شکل نیست، می‌گوید: همه «صد سال تنهایی» مارکز و «دن کیشوت» نمی‌خوانند، یکی ‌هم می‌خواهد «پیش از آن‌که قهوه‌ات سرد شود» بخواند.

  • نویسنده‌های بسازبفروش!

    نویسنده‌های بسازبفروش!

    غلامحسین سالمی با بیان این‌که مترجمان می‌خواهند با کتاب‌های دم‌دستی خود را مطرح کنند، می‌گوید: برخی از نویسنده‌ها بسازبفروشی می‌کنند و از هر ۱۰۰ کتاب ۹۶ تا بسازبفروشی است و کتابی نیست که خواننده با رغبت سراغ آن برود.

  • به لیست‌های پرفروش‌ها کاری ندارم

    پیمان خاکسار:

    به لیست‌های پرفروش‌ها کاری ندارم

    پیمان خاکسار با بیان این‌که در ترجمه کاری به لیست‌های پرفروش‌ها ندارد و ارزش ادبی برایش معیار است می‌گوید: الان هر کتابی با هر ترجمه‌ای منتشر می‌شود و ناشران دیگر مته به خشاش نمی‌گذارند و سخت‌گیری نمی‌کنند.

  • چرا کتاب‌ها و فیلم‌های ساده را رواج می‌دهند؟

    مجتبی ویسی عنوان کرد

    چرا کتاب‌ها و فیلم‌های ساده را رواج می‌دهند؟

    مجتبی ویسی می‌گوید: گویا خواستی برای عامی‌سازی وجود دارد. این را یک خواست سرمایه‌داری و جامعه اقتصادزده می‌دانم که می‌خواهد مخاطب گسترده‌ای داشته باشد و برای رسیدن به این خواسته کتاب‌های ساده‌ را را که نیاز به تفکر ندارند، رواج می‌دهد و یا فیلم‌های بسیار ساده‌ می‌سازد که به پول و منفعت بیشتری برسد.

  • ترجمه سریع کتاب‌های پرفروش از روی ناچاری!

    ترجمه سریع کتاب‌های پرفروش از روی ناچاری!

    ارسلان فصیحی درباره ترجمه کتاب‌های عامه‌پسند می‌گوید: مترجم می‌خواهد کتابی را که ترجمه می‌کند فروش برود، مشهور بودن کتاب و نویسنده‌اش یکی از عواملی است که باعث استقبال مخاطب و پرفروش شدن کتاب می‌شود و این از روی ناچاری است.

  • به جریان کتاب‌های زرد نپیوندید!

    به جریان کتاب‌های زرد نپیوندید!

    صابر حسینی با تأکید بر اهمیت ترجمه ادبی، به جریان اقبال ناشران به کتاب‌های «زرد» و عامه‌پسند اشاره می‌کند و از مترجمان می‌خواهد به این جریان نپیوندند و دنبال آثار جدی‌تر باشند.

  • رواج غلط نوشتن و غلط حرف زدن

    رواج غلط نوشتن و غلط حرف زدن

    کاوه میرعباسی می‌گوید: به دلیل فضای مجازی، زبان دارد آسیب‌های فاحشی می‌بیند؛ غلط حرف‌زدن، غلط نوشتن و  غلط شنیدن بسیار رایج شده است.

  • مشکل بازار نشر چیست؟

    مشکل بازار نشر چیست؟

    محمد همتی می‌گوید: مسأله بازار نشر، سوای مسائلی که تمام بازارهای دیگر گرفتارش هستند، نظیر قیمت مواد اولیه، سانسور است. مسأله بازار نشر خستگی و سرخوردگی عمیق جامعه ایران از اندیشیدن است.

  • دل‌مان پُر است

    رضا رضایی:

    دل‌مان پُر است

    رضا رضایی با اشاره به کتاب‌هایی که با شتاب فراوان ترجمه می‌شوند می‌گوید: دل‌مان پر است زیرا این کتاب‌ها ذائقه خوانندگان را خراب می‌کند و به جریان نشر لطمه می‌زند. 

  • مترجمی که وجود خارجی ندارد

    مترجمی که وجود خارجی ندارد

    مهدی رضایی با بیان این‌که امروز همه‌چیز دارد جنبه بازاری پیدا می‌کند و تاثیر این موضوع روی کتاب‌های ترجمه، از مترجمانی می‌گوید که وجود خارجی ندارند و فقط یک اسم هستند.

  • مترجمانی که ترجمه خود را یک‌بار هم نمی‌خوانند

    گفت‌وگو با اصغر نوری

    مترجمانی که ترجمه خود را یک‌بار هم نمی‌خوانند

    اصغر نوری جریان ترجمه را به دو صدمتر تشبیه می‌کند که مترجمان برای این‌که زمان را از دست ندهند کتاب را همزمان با خواندن ترجمه می‌کنند و از مترجمانی می‌گوید که حتی ترجمه خود را یک‌بار هم نمی‌خوانند.