به گزارش ایسنا، در دورانی که شبکههای اجتماعی با انبوهی از پیامهای کوتاه، ویدئوهای چندثانیهای و خلاصهنویسیهای عجولانه هر روز بیشتر بر زندگی ما مسلط می شوند، پرسش مهمی پیشروی پژوهشگران و روانشناسان قرار گرفته است: آیا مغز انسان در حال از دست دادن توان تمرکز است؟ و اگر چنین است، آیا فعالیتهایی وجود دارند که بتوانند این توان را بازسازی کنند؟
در سالهای اخیر، بحث درباره «کاهش تمرکز» و «ضعف حافظه» به موضوعی فراگیر تبدیل شده است؛ از کلاسهای درس گرفته تا محیطهای کاری. بسیاری از ما با ترس میپرسیم آیا واقعاً توانایی ما برای ماندن با یک متن، یک کتاب یا حتی یک فکر، رو به کاهش است؟ در چنین فضایی، پژوهشی جدید نشان داده است که خواندن متنهای بلند بهویژه متنهای ادبی میتواند یکی از نیرومندترین ابزارها برای بازگرداندن توان توجه و تقویت حافظه باشد.
یافتههای پژوهشی دانشگاهی مذکور و شواهد علمی مرتبط می تواند به خوانندگان به زبان ساده نشان دهد چرا بازگشت به کتابخوانی طولانی، نه یک سرگرمی نوستالژیک، بلکه ضرورتی شناختی برای قرن دیجیتال است.
کشف یک مفهوم تازه: «صبر شناختی» یا Cognitive Patience
در پژوهشی که در سال ۲۰۲۳ در مجلۀ Scientific Study of Literature منتشر شد، سه محقق اروپایی – اینگه فاندِوِن، فرانک هاکمولدر و آنه مَنگن – مفهومی تازه معرفی کردند: صبر شناختی.
منظور از این اصطلاح چیست؟ صبر شناختی، توانایی انسان برای متعهد ماندن و ادامه دادن یک کار ذهنی دشوار، بدون انقطاع مداوم، با حفظ تمرکز و پیگیری هدف است. پژوهشگران تأکید میکنند که این توانایی دقیقاً همان چیزی است که در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض فرسایش قرار گرفته است. در این مطالعه، صدها شرکتکننده از نظر عادتهای مطالعه بررسی شدند: آیا اهل خواندن متنهای بلند هستند؟ آیا از خواندن جاهای سخت کتاب نمیپرند؟ یا ترجیح میدهند خلاصهها و متنهای کوتاه را جایگزین کنند؟
نتیجهٔ جالب این بود که افرادی که عادت به خواندن متنهای طولانی داشتند، نمرات بالاتری در سنجش تمرکز و پایداری ذهنی کسب کردند. برعکس، افرادی که مرتباً بخشهایی از متن را رد میکردند یا دنبال نسخههای کوتاهتر بودند، صبر شناختی کمتر و توان تمرکز ضعیفتری داشتند.
چرا متن طولانی چنین اثری دارد؟
درگیری عمیق با معنا اولین دلیل است٬ خواندن یک متن بلند، مغز را مجبور میکند میان لایههای مختلف معنا، شخصیتها، استدلالها یا روایتها حرکت کرده و ارتباطات بلندمدتی میان اطلاعات بسازد. این فرایند فعال، یک تمرین طبیعی برای حافظه کاری و حافظه بلندمدت است.
دلیل دوم آرامسازی سیستم توجه است. در مقابلِ مصرف سریع محتوای دیجیتال که ذهن را در حالت «هشدار دائمی» نگه میگذارد، خواندن طولانی موجب کاهش تحریکپذیری و ایجاد تمرکز پایدار میشود؛ درست مانند ورزش ذهنی. اما از این ها مهم تر حذف پاداشهای لحظهای است. دنیای دیجیتال بر پایه پاداشهای سریع بنا شده است: نوتیفیکیشنها، لایکها و محتواهای کوتاه.
کتابخوانی فرایندی کند است و همین کندی، سیستم عصبی را وادار میکند عادت به انتظار داشته باشد. این مهارت، یکی از عناصر اساسی تمرکز است. و در نهاییت این فعال شدن شبکههای شناختی گسترده است که به بهبود تمرکز کمک می کند. اسکنهای fMRI نشان دادهاند هنگام خواندن متن طولانی، مناطق مربوط به زبان، حافظه، احساس، پیشبینی و حتی خیالپردازی فعال میشوند. این «شبکهسازی گسترده» یک ورزش چندجانبه برای مغز است.
آیا فقط متن ادبی چنین اثری دارد؟
پژوهش اصلی بر ادبیات متمرکز بود؛ زیرا ادبیات اغلب ساختار پیچیدهتری از متنهای خبری یا شبکههای اجتماعی دارد. اما شواهد دیگر نیز نشان میدهند خواندن عمیق – در هر ژانری – حافظه و فهم را بهتر از مرور سریع یا skim کردن فعال میکند. اما مطالعهای دیگری هم وجود دارد که نشان داد که افزایش طول متن بهطور مستقیم نیاز مغز به «نگهداری اطلاعات» را افزایش میدهد و این خود نوعی تمرین حافظه است. تحقیقات علوم اعصاب هم از این داده حمایت می کند که دنبال کردن یک روایت بلند، شبکه عصبی حافظه روایی را تقویت میکند.
درنتیجه، گرچه مطالعه ادبیات تأثیر ویژهای در بهبود تمرکز و توجه و حافظه دارد، اما اصل ماجرا طول متن و درگیری ذهنی است، نه صرفاً ژانر.
مشکل بزرگ عصر جدید: فرسودگی توجه
امروزه چرخهٔ روزمرۀ بسیاری از ما چنین است٬چککردن تلفن همراه با صبح، اسکرولکردن شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، ویدئوهای کوتاه، پاسخهای سریع و خواندن متنهای کوتاهشده.
برخی روانشناسان این تغییر را «میکروخوردن اطلاعات» مینامند. درست مانند خوردن تنقلات بهجای غذاهای مغذی: سریع، آسان، خوشایند، اما فاقد ارزش بلندمدت. مطالعات متعدد نشان دادهاند: تداوم مصرف محتواهای کوتاه، تمرکز را ضعیف میکند. ذهن عادت میکند به دریافت «پاداش فوری» و از فعالیتهایی که زمان میبرند – مانند خواندن – دوری کند. این پدیده حتی میتواند ساختارهای شناختی را تغییر دهد. در چنین شرایطی، بازگشت به خواندن طولانی نه یک تفریح، بلکه نوعی بازتوانی شناختی است.
چگونه خواندن طولانی میتواند حافظه ما را بهبود دهد؟
تمرین مکرر نگهداری اطلاعات راز اصلی این توانایی است. برای دنبالکردن یک داستان ۳۰۰ صفحهای، مغز مجبور است عناصر مختلف را «در ذهن» نگه دارد: شخصیتها، هدفها، تضادها، پیشزمینهها… این دقیقاً همان مهارتی است که حافظه کاری را تقویت میکند.
افزایش عمق پردازش هم موثر است. هرچه پردازش اطلاعات عمیقتر باشد – تحلیل، تجسم، همذاتپنداری – احتمال انتقال آن به حافظه بلندمدت بیشتر میشود. متنهای بلند چنین فرصتی را فراهم میکنند.
بازسازی مهارت «پیگیری خط فکری»٬ با مطالعه ادبیات و متن های بلند انجام می شود . یکی از نشانههای ضعف حافظه در عصر دیجیتال، ناتوانی در دنبال کردن یک رشتهٔ طولانی از ایدههاست. خواندن متن بلند، این مهارت را بازسازی میکند.
و در نهایت کاهش بار شناختی ناشی از پریشانی اطلاعات مثل یک تمرین باز آموزی برای مغز عمل می کند. وقتی مغز دائماً میان محتواهای کوتاه و متنوع جابهجا میشود، توان پردازشی آن کاهش مییابد. خواندن عمیق برعکس عمل میکند و باعث تثبیت مسیرهای عصبی مرتبط با حافظه میشود.
با این حال تغییر عادت و حرکت به سمت مطالعه متون طولانی جرات ذهنی می طلبد. یکی از یافتههای مهم پژوهش این بود که خواندن طولانی فقط مهارت نیست؛ بلکه نگرش هم هست. افراد کتابخوان نه تنها بهتر تمرکز میکنند، بلکه «باور دارند» که میتوانند با متنهای سخت دستوپنجه نرم کنند. این باور، بخشی از صبر شناختی است. پژوهشگران میگویند: «کنار گذاشتن قطعات دشوار یک کتاب، نشانه ضعف نیست؛ بلکه فرصتی است برای تمرین صبر ذهنی و غلبه بر مقاومت شناختی.»
یک هشدار ضروری: خلاصهها، جایگزین نیستند
نویسندگان پژوهش هشدار میدهند که گرایش فزاینده به خلاصهخوانی – چه در اپلیکیشنها و چه در محتوای فضای مجازی – میتواند فرایند درک عمیق و حافظهٔ طولانیمدت را مختل کند.
خلاصهها اطلاعات را منتقل میکنند، اما ساختار روایی ندارند٬ جزئیاتِ حافظهساز را حذف میکنند٬ ذهن را درگیر نمیکنند٬تمرکز طولانی ایجاد نمیکنند. به همین دلیل، خلاصهها نه تنها جایگزین کتاب نیستند، بلکه ممکن است ذهن را به سمت سطحیخوانی بیشتر سوق دهند.
یک دستور العمل کارآرا برای تغییر مسیر این است که روزانه ۲۰ دقیقه کتابخوانی عمیق داشته باشید. پژوهشگران میگویند همین مقدار اندک میتواند مسیرهای عصبی مرتبط با تمرکز را فعال کند. متن هایی را انتخاب کنید که چالش ذهنی ایجاد می کنند. رمان، مقاله بلند، روایت تاریخی یا حتی رسالههای فلسفی – مهم این است که مغز مجبور به «ماندن» باشد. در هنگام مطالعه از تلن همراه دوری کنید. حتی حضور خاموش موبایل در کنار دست میتواند تمرکز را کاهش دهد. تلاش کنید متن را به صورت خطی و یک نواخت و بدون پرش بخوانید. حتی اگر بخشی سخت بود، آن را رها نکنید. این دقیقاً همان لحظهای است که توجه تقویت میشود. نوشتن یادداشت یا خلاصه شخصی کمک بزرگی به بهبود آنچه از دست رفته است. خلاصهنویسی فعال (نه خواندن خلاصه آماده) حافظه بلندمدت را تقویت میکند.
بازگشت به کتاب، بازگشت به خودِ توانمند ماست
یافتههای پژوهشی اخیر تصویری روشن ترسیم میکنند٬ خواندن متنهای بلند نه فقط یک فعالیت فرهنگی، بلکه تمرینی قدرتمند برای مغز است که توجه، حافظه و حتی طرز فکر ما را تقویت میکند. در جهانی که بهطور مداوم توان شناختی ما را خرد و پراکنده میکند، کتابخوانی طولانی همان چیزی است که ذهن را دوباره یکپارچه میسازد. خواندن طولانی به ما یادآوری میکند که مغز انسان، برخلاف الگوریتمها، با سرعتهای آهسته بهتر فکر میکند و شاید به همین دلیل است که هر بار کتابی را به پایان میبریم، احساس می کنیم «کمی عمیق تر شده ایم»
انتهای پیام