عمده سیاست پیشهگانی که در جهت ساختن سرنوشت بهتری برای ایران در دهههای 70 و 80 قرن سیزده شمسی در برابر استبداد قاجار قیام کردند، نه تنها نتوانستند سرنوشت ایران را تغییر دهند بلکه خود به سرنوشت شومی گرفتار شدند.
عاقبت رهبران مشروطه را میتوان در چند دسته تقسیم کرد؛ عدهای از رهبران مشروطه پیش از تثبیت انقلاب مشروطه و در زمان محمدعلی شاه توسط حکومت کشته شدند، عده دیگر پس از پیروزی انقلاب مشروطه و در جنگها و کشمکشهای داخلی از بین رفتند و عده دیگری هم که از آشوب و ناآرامیهایی که پس از مشروطیت در ایران بوجود آمد به تنگ آمده بودند، به برخی از اهداف مشروطیت پشت کرده و زمینهساز به قدرت رسیدن رضاشاه شدند. البته آنها هم در سالهای سلطنت رضاخانی کشته، تبعید یا گوشهنشین شدند. بدین ترتیب انقلاب مشروطه توانست به خوبی سر فرزندان خود را ببلعد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، سرنوشت مهمترین رهبران انقلاب مشروطه به شرح زیر است:
ستارخان
به دنبال ترور و شهادت آیتالله بهبهانی از رهبران روحانی مشروطه، دولت و مجلس تصمیم گرفتند که اسلحه را از دست مجاهدان بگیرند، اما همین که قانون جمعآوری اسلحه از مردم غیرنظامی از تصویب مجلس گذشت، ستارخان و باقرخان و برخی دیگر از رهبران مجاهدان، حاضر به تسلیم اسلحه نشدند و تصمیم به مقاومت گرفتند و در پارک اتابک تجمع کردند. قوای دولت مشروطه که جمعاً سه هزار نفر میشدند به فرماندهی یپرم خان ارمنی، یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت، باغ اتابک را محاصره کردند و پس از چند بار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. به فاصله چهار ساعت، ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ کشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پلهها در یکی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت کرد و مجروح شد و قادر به حرکت نبود. اندکی بعد قوای دولتی او را دستگیر کردند و به منزل صمصامالسلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند.
بعد از این وقایع، ستارخان خانهنشین شد و تلاشهای پزشکان برای مداوایش به جایی نرسید و او در تهران درگذشت.
باقرخان
باقرخان نیز چند سال بعد، در آغاز جنگ جهانی اول، در زمره گروهی از آزادیخواهان رهسپار قلمرو عثمانی در عراق شد ولی شکست آلمان در این ناحیه و پراکنده شدن آزادیخواهان، باقرخان و یارانش را به فکر بازگشت به ایران انداخت. وی و یارانش در راه بازگشت در حدود مرز قصر شیرین در خانه مردی به نام محمدامین طالبانی بیتوته کردند ولی شبانگاه همه به دست صاحب خانه که طمع در اموالشان بسته بود، کشته شدند.
یپرم خان
یپرم خان که رهبری مشروطهخواهان در رشت را به عهده و نقش موثری در شکست محمدعلی شاه داشت، پس از فتح تهران به ریاست پلیس تهران منصوب شدد. وی در واقعه پارک اتابک که به کشته شدن عده زیادی از مجاهدین انجامید، فرماندهی قوای دولتی را عهدهدار بود. یپرم خان همچنین در چندین جنگ با طرفدارن محمدعلی شاه مخلوع شرکت کرده بود. سرانجام در جریان یکی از جنگهای دوران مشروطه، یپرمخان و همراهانش به هنگام عزیمت از همدان به کرمانشاه، به قلعه شورجه که اهالی آن با سالارالدوله همراهی کرده بودند، یورش بردند که در میانه تیراندازیها گلولهای به یپرم اصابت کرد و موجب کشته شدن وی شد.
صمصمام السلطنه
صمصام السلطنه در دوره حکومت محمدعلی شاه به مخالفان پیوست و با برادر خود علیقلیخان سردار اسعد همراه شد. او به همراه سواران مسلح بختیاری اصفهان را تصرف کرد و حکومت اصفهان را در 1326 عهدهدار شد. وی پس از فتح تهران دو دوره نخستوزیر، نماینده مجلس، فرماندار چهارمحال بود و در سال 1309 در اصفهان درگذشت.
سردار اسعد بختیاری
سردار اسعد همکاری خود، با آزادیخواهان را پس از بمباران مجلس شورای ملی و در سال ۱۲۸۷ بطور آشکار، آغاز کرد. در این سال، با تجمع مشروطهخواهان و رجال مخالف محمدعلیشاه در اروپا، وی نیز به جرگه آنان پیوست. ایرانیان مهاجر مقیم اروپا، سردار اسعد را تشویق به رفتن به ایران و قیام بر ضد محمدعلی شاه کردند. او ابتدا با شیخ خزعل، شیخ قدرتمند اعراب خوزستان، ملاقات کرد و با او متحد شد. سپس وارد بختیاری شد و متعاقب آن، با خوانین قشقایی سوگندنامهای را امضا کرد.
پس از فتح تهران مجلس فوقالعاده عالی، با حضور رؤسای دوره اول مجلس شورای ملی و سرداران قشون ملی و عدهای از تُجار و وزرا و شاهزادگان، تشکیل و در همین مجلس، به اتفاق آرا سردار اسعد به سمت وزیر داخله منصوب شد.
در کابینهای که به تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۲۸۹ تشکیل شد، علیقلی خان سردار اسعد، به مقام وزارت جنگ منصوب گردید. بعد از به سلطنت رسیدن رضاشاه نیز مجددا به سمت وزیر جنگ منصوب شد اما مورد خشم و غضب رضاشاه قرار گرفت و در زندان قصر بدون اینکه حتی جرمی به او تفهیم شود جان خود را از دست داد.
آیتالله بهبهانی
مجلس دوم مشروطه به دو جناح اعتدالیون و دموکراتها تقسیم و برخوردهای دو جریان درباره اصلاحات غیردینی آغاز شد. آیتالله بهبهانی که نقش موثری در پیروزی مشروطهطلبان داشت و در مجلس دوم از طرفداران جناح اعتدالیون بود، اولین قربانی این اختلافها شد و بوسیله چهار مرد مسلح که گفته میشد از طرفداران جناح دموکراتها بودند، ترور شد.
شیخ فضلالله نوری
شیخ فضلالله نوری که پس از پیروزی مشروطه از رادیکالهای غیرمذهبی میترسید، برای دفاع از شریعت در برابر مشروطهطلبان تجمعاتی را در تهران سازماندهی کرد و با سخنرانیهای خود مبانی فکری مشروطه را زیر سوال میبرد و در واقع ائتلافی نانوشته را با محمدعلی شاه در مخالفت با مشروطه ایجاد کرد. پس از فتح تهران دادگاه ویژهای برای محاکمه سلطنتطلبان تعیین شد که با رای این دادگاه شیخ فضلالله اعدام شد.
پس از به توپ بسته شدن مجلس و آغاز دوران استبداد صغیر عدهای از مشروطهطلبان از جمله ملکالمتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل بوسیله کودتاچیان خفه و قاضی قزوینی و سلطانالعلما نیز مسموم شدند. یحیی میرزا اسکندری هم در اثر شکنجه جان سپرد.
تعدادی از فعالان انقلاب مشروطه از جمله علیاکبر داور، عبدالحسین تیمورتاش، محمد تدین، تقیزاده، بهار، فروغی و مستوفیالممالک که از ناآرامیهای پس از وقوع انقلاب مشروطه و جنگهای داخلی به تنگ آمده بودند، با پیوستن به حزب تجدد، زمینه را برای به قدرت رسیدن رضاشاه آماده کردند.
تهیه و تنظیم از خبرنگار سیاسی ایسنا: محسن فرامرزی
انتهای پیام
نظرات