به گزارش ایسنا، بسکتبال ایران نهم و دوازدهم آذر کار بسیار دشواری در پنجره پنجم انتخابی جامجهانی دارد و باید با استرالیا و فیلیپین بازی کند. تیم ایران که همیشه به عنوان قهرمان آسیا راهی جام جهانی شده حالا کارش به جایی رسیده که به عنوان تیم آخر قاره کهن و با اما و اگر به این تورنمنت مهم میرسد. اما بدتر از آن اتفاقهایی است که در تیم ملی میافتد و نه تنها رئیس فدراسیون بلکه اعضای کمیته فنی هم هیچ نظارتی بر آن ندارند و کاری انجام نمیدهند تا جایی که در این مدت رسانهها از تهدید بازیکنان به حذف و جریمه صحبت کردهاند. در این میان کمیته فنی فدراسیون نیز به عنوان مغز متفکر کاملا منفعل نشان داده و به نظر میرسد همه چیز در مسیر از بین رفتن سرمایههای ملی است که سالها برای رشد آنها هزینه شدهاست. سرمربی تیم ملی نیز در آخرین صحبتهایش اعلام کرده که انتخابها به سلیقه مربی بازمیگردد.
دعوت نشدن ملیپوشان؛ سلیقه یا تسویهحساب شخصی؟
سرمربی تیم ملی بسکتبال ایران که در این مدت عملکرد پرانتقادی داشته و هم کادرفنی و هم فدراسیون به دلیل نتایج تیم ملی تحت فشار بودهاند. تیم ملی با تمام ستارههایش در بازیهای آسیایی ناکام شد و با باخت برابر ژاپن در انتخابی جامجهانی مسیر رسیدن به این تورنمنت دشوارتر شد. در این میان انتقاد به دعوت نشدن از برخی بازیکنان و استفاده نکردن از سرمایههای ورزشی کشور نیز به انتقادها اضافه میکرد. شاهینطبع درباره دعوت نشدن از برخی بازیکنان تاکید کرده که انتخابها گروهی بوده اما در نهایت تصمیم نهایی را خودش گرفته و این سلیقه مربی است که از چه نفراتی استفاده کند اما به نظر میرسد این اتفاقها از مسائلی دیگر نشات میگیرد. انتخابها به سلیقه او بازمیگردد اما سلیقهای که به شایستگی ربط ندارد بلکه مسائل دیگر در آن دخیل است. در شرایطی که در نبود سجاد مشایخی، صمد نیکخواهبهرامی و حامد حدادی تیم ملی به بازیکنانی مثل اصغر کاردوست، فرید اصلانی، ارسلان کاظمی، آرمان زنگنه و مهدی کامرانی نیاز دارد مهران شاهینطبع خط قرمز بر اسامی آنها کشیدهاست که به نظر میرسد پشتپردهای وجود دارد. آنطور که به نظر میرسد ماجرا به سلیقه مربوط نیست.
چرا دعوت نمیشوند؟
دعوت نشدن از اصغر کاردوست که سابقه طولانی دارد و او در گذشته انقدر نیمکت نشین تیمهای شاهینطبع بود که حتی صدای مشحون هم درآمد و در نهایت یک مصاحبه کاردوست در گذشته باعث شد او دیگر جایی در تیمهای سرمربی کنونی تیم ملی نداشتهباشد و حتی زمانی که تیم ملی به این سرمایه خود برای دیدار با ژاپن نیاز داشت از او دعوت نشد تا تیم ملی به دلیل ضعف در زیر سبد برابر ژاپن ببازد و از جامجهانی دور شود. ماجرای آرمان زنگنه عجیب و غریب است. زنگنه بازیکنی است که همه مربیان قبلی تیم ملی اعم از ایرانی و خارجی به او اعتقاد داشتند و جزو بازیکنان تاثیرگذار است اما به تیم دعوت نمیشود. اهالی بسکتبال میدانند چون او ارتباط خوبی با مصطفی هاشمی دارد اما این مربی با شاهینطبع ارتباط خوبی ندارد به تیم دعوت نمیشود. نکتهای که این شایبه را به واقعیت نزدیک میکند این است که دبیر فدراسیون بسکتبال زمانی که لیست تیم ملی را دیده از حذف نام زنگنه تعجب کرده و گفته که او در لیست انتخاب شده بوده و دلیل حذفش را نمیداند. دعوت نشدن از اصلانی هم سلیقه نیست. این گارد راس تاثیرگذار در اوج آمادگی به سر میبرد و اکنون جزو بهترین پست یکهای تیم ملی است. در این شرایط که سجاد مشایخی نیز آسیب دیده بازهم او دعوت نمیشود. او بعد از خط خوردن به ناحقش قبل از بازیهای آسیایی به تصمیم مهران شاهینطبع اعتراض کرد و حالا دیگر جایی در اردوی تیم ملی هم ندارد چه برسد به ترکیب نهایی تیم. مهدی کامرانی نیز با اینکه ابتدا با نظر خود مهران شاهینطبع تمریناتش را آغاز کرد و حالا در لیگ هم عملکرد خوبی دارد بازهم به تیم ملی دعوت نمیشود. نفر آخر ارسلان کاظمی است. بازیکنی که در بین چندین ملیپوش معترض بود و در جلسه خصوصی با رامین طباطبایی حضور داشت. ستارهای که جزو بهترینهای تیم ملی است و چند فصل برای این مربی در پتروشیمی بازی کرده حالا در تفکرات سرمربی جایی ندارد! همین اتفاقها بیانگر این است که شایستگی در انتخاب بازیکنان تیم ملی فاکتور اصلی نیست و انتخاب بازیکنان از جایی دیگر نشات میگیرد. انتخابها به سلیقه سرمربی تیم ملی برمیگردد اما سلیقهای که شاید از مسائل شخصی نشات میگیرد. کاردوست، اصلانی، زنگنه، کامرانی و حالا کاظمی قربانی شدهاند اما سوال اینجاست که چرا کمیته فنی فدراسیون به این مساله ورود نمیکند و به دنبال حفظ سرمایهها نیست.
منتقدانی که در کمیته فنی انتقاد نمیکنند
اعضای کمیته فنی فدراسیون بسکتبال جزو پیشکسوتان هستند اما فعلا هیچ خروجی نداشتهاند و حتی از اطلاعات روز بسکتبال نیز خبر ندارند تا جایی که برخی رسانهها متوجه شدند آنها حتی مسیر تیم ملی تا جامجهانی را نیز نمیدانند. آنها در این چند ماه تمام زمان خود را برای برنامهریزی سپری کردهاند (کاری که قبلا باید انجام میشد) اما هیچ تصمیم درست و تاثیرگذاری از طرف آنها دیده نشدهاست و به نظر میرسد دلیلش فقط یک چیز است. اعضای کمیته فنی فدراسیون بسکتبال افرادی برای برنامههای راهبردی نیستند بلکه افرادی هستند که همیشه منتقد بودند و حالا به کار گرفته شدهاند. اسدالله کبیر، محمدمهدی ایزدپناه، عباس مرشدی و علی شکوری (که اخیرا مشاور فدراسیون و عضو هیات رییسه شده) افراد منتقد بسکتبال بودهاند و حالا با حضور در کمیته فنی و فعالیت در فدراسیون نمیتوانند انتقادی داشتهباشند. انتقاد هم سرنوشت وحید ابوالحسنی را برایشان رقم میزند که به عنوان مدرس کار میکرد اما با کوچکترین انتقاد دیگر کلاسی به او سپرده نشد. آیا این افراد که در کمیته فنی هستند با شرایط موجود میتوانند انتقادی کنند یا جلوی تصمیمات اشتباه را بگیرند؟ سرمایههای بسکتبال که سالها برایشان هزینه شده و امروز زمان استفاده از آنها است در حال نابودی و بیانگیزه شدن هستند و نیاز است که اعضای کمیته فنی که جزو بزرگان بسکتبال به حساب میآیند فکری کنند.
دیواری کوتاه به نام فدراسیون قبلی
موضوع دیگر که این روزها اهالی بسکتبال را آزار میدهد توجیههای عجیب است. مدیریت جدید فدراسیون بسکتبال هنوز به یکسالگی خود نرسیده و مشکلات زیادی دارد. از بیپولی گرفته تا ضعف در اطلاعرسانی و اتفاقهای دیگر. اما در اینماهها تمام نقاط ضعف بسکتبال به فدراسیون قبلی ربط دادهشدهاست. فدراسیون قبلی بسکتبال با تمام ضعفها و مشکلاتی که داشت هیچوقت به این مرحله نرسید که صبر بازیکنان از مشکلات تیم ملی تمام شود و از وضعیت اردوها و کادرفنی گلایه کنند. این موضوع حتی در تیم ملی نیز دیده میشود و مهران شاهینطبع سرمربی تیم ملی در پاسخ به هر سوال از ضعف فدراسیون قبلی بازمیگرداند اما سوال اینجاست که مگر او با همان فدراسیون قبلی کار نمیکرد و نقش زیادی در امور بسکتبال در آن دوران نداشت؟ پس چرا کاری نکرد و تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نداشت؟ آیا عملکرد عجیب تیم ملی در رقابتهای اخیر و صعودش به عنوان تیم آخر قاره آسیا به جامجهانی هم به ضعف مدیریت قبلی بازمیگردد؟
انتهای پیام
نظرات