یونس تراکمه با بیان اینکه گلشیری برای خود ردای مدرسی ندوخته بود که شاگرد جمع کند، درباره دورهها و کارگاههای داستاننویسی این نویسنده میگوید او خودش بین حاضران مینشست و همه را درگیر کار و نقد میکرد.
این نویسنده در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره تعدد کارگاههای نویسندگی گفت: این کارگاهها، چه توسط منتقدان و نویسندههای صاحبنام اداره شوند و چه توسط جوانان تازهکار، حداقل میتوانند اصول و مبانی نویسندگی را آموزش بدهند. اما هیچکس صرفاً با آموختن اصول و مبانی نویسندگی، اگر مایه و استعداد و خلاقیت نداشته باشد، نویسنده نمیشود.
او افزود: کارگاه میتواند در روند رشد کسی که خلاقیت دارد تسریع ایجاد کند. در کارگاهها اطلاعات فنی لازم را آموزش میدهند، اما هیچ کارگاهی قادر نیست یک آدم بیمایه را نویسنده کند. از کارگاههایی که بر اساس کشف استعدادها و کمک به رشد خلاقیت هنرجویان مستعد تشکیل و اداره شود معمولا نویسندههای جوانی معرفی میشوند، که در آینده مشخص میشود چه تعداد از این نویسندههای جوان قادرند بار ادبیات داستانی ما را بهدوش بکشند. در این مورد، کمک به هنرجویان مستعد و خلاق، و به استناد بعضی از آثار منتشرشده این هنرجویان، کارگاههای حسن شهسواری و حسین سناپور موفقیتهایی داشتهاند.
تراکمه همچنین گفت: حداقل حاصلی که این کارگاههای متعدد، و در سطوح مختلف، دارند میتواند این باشد که مخاطبانِ آگاهی برای ادبیات داستانی تربیت کنند. خوشبختانه در سالهای اخیر، کتابها و مقالات فراوانی درباره مباحث فنی داستاننویسی ترجمه و تألیف شده است. شرکتکنندگان کارگاههای داستاننویسی حداقل میتوانند اجرای این تئوریها را بیاموزند.
او ادامه داد: افراد معمولا به دلایل و با انگیزههای مختلفی در این کارگاهها شرکت میکنند. بعضیها شاید صرفا میخواهند اوقات فراغتشان را بر اساس علایقشان پر کنند و بههمین دلیل به کارگاههای نویسندگی میروند. به هرحال کسانی که در این کارگاهها شرکت میکنند، حتما نیازی دارند. چه اشکالی دارد؟ حداقل این است که تعداد داستانخوانها کمی بیشتر میشود و خوانندهای که از اثری لذت میبرد یا بدش میآید و نمیداند چرا، میتواند علت حس خود را کشف کند.
این نویسنده درباره حداقل ویژگیهایی که مدرس کارگاههای نویسندگی باید داشته باشند، اظهار کرد: همه ممکن است دانش تئوریک لازم را داشته باشند؛ یکی کمتر، یکی بیشتر، اما مدرس خوب کسی است که تعریف خلاقیت را بداند و در شاگردانش خلاقیت را کشف کند و اگر در شاگردش بارقههایی پیدا میکند، آن را رشد بدهد و به رشد او کمک کند. کار مدرس خوب کشف استعدادهاست، وگرنه خیلیها میتوانند اصول فنی داستاننویسی را یاد بدهند، اما همه توانایی کشف استعدادهای احتمالی را ندارند.
تراکمه سپس درباره کارگاههای هوشنگ گلشیری گفت: در آن دوران، هر وقت که به تهران میآمدم، در دورهها و کارگاههای گلشیری شرکت میکردم. گلشیری برای خود ردای مدرسی ندوخته بود که شاگرد جمع کند. او حرکتی ایجاد میکرد و با شاگردان یا شرکتکنندگان در کارگاهها یا دورههایش همراه میشد. در جایگاه استاد نمیایستاد که دیگران صرفا شنونده باشند و او گوینده. خودش بین حاضران مینشست و همه را درگیر کار و نقد میکرد. شنیدهام ناصر تقوایی در کارگاههای فیلمنامهنویسیاش هنرجویانش را گام به گام همراهی میکند تا آنها فیلمنامهنویسی را عملا بیاموزند.
او ادامه داد: در کشورهایی، و عمدتا در آمریکا، کلاسهای نویسندگی خلاق با مواد درسی مشخص و خیلی اصولمند به صورت رشته تحصیلی دانشگاهی تعریف و اجرا میشود. مدرسان ما باید از دستاوردهای آنها هم استفاده کنند.
این نویسنده درباره افرادی که پس از حضور در یک کارگاه ششماهه یا یکساله، بلافاصله یک رمان یا مجموعه داستان منتشر میکنند اظهار کرد: چه اشکالی دارد؟ مگر میشود کسی را از چاپ رمان یا مجموعه داستانش فقط به این دلیل که او در یک کارگاه ششماهه یا یکساله داستاننویسی شرکت کرده، منع کرد؟ صرف چاپ کردن کتاب که ارزش ایجاد نمیکند. مهم اتفاقی است که پس از انتشار این کتابها میافتد. مهم عکسالعمل مخاطبان، مخاطبان آگاه، با این کتابهاست و مهمتر اینکه زمانه با این آثار چه برخوردی میکند. کلاه که سر داور و قاضی زمانه نمیتوان گذاشت.
او افزود: آثار بسیار زیادی بوده که حتا برای مدتی هم مطرح شدهاند، اما بعد و خیلی زود آنچنان فراموش شدهاند که انگار اصلا وجود نداشتهاند؛ طوری که حتا در زبالهدان تاریخ هم نمیشود سراغی از آنها گرفت. البته اگر تاریخ اصلا زبالهدانی داشته باشد! خلاصه اینکه، بخیل نباید بود. همه حق دارند آثارشان را منتشر کنند، اما باید این آمادگی را هم داشته باشند که تاوان این کارشان را بپردازند. تاوانی که، گفتم، مخاطبان و زمانه طلب خواهند کرد.
انتهای پیام