به گزارش ایسنا، احسان سعیدی نویسنده و روزنامه نگار در یادداشتی با عنوان "از بد حادثه اینجا به پناه آمده اند..." نوشت:
مرد منتظر دخترکش را تنگ در آغوش گرفته است. نمیخواهد دختر بداند که در دل پدر چه آشوب و طوفانی برپاست. حتی طوفانیتر از مدیترانه و مانش که با هراس و بیم جان از آن گذشتهاند تا مگر آرام و قراری بیابند. مقامات دولت بریتانیا از انتقال گروه اول پناهجویان به روندا میگویند، محمد مرد سوری به دقت سعی در گرفتن آستانهی گوشهای دخترش دارد تا نشنود که این میهمانداران نامهربان چه نان بینمکی برایشان پختهاند. سالها قبل از پدربزرگش شنیده بود که استعمارگران انگلیسی و فرانسوی چگونه بیاذن و اجازه چون مور و ملخ به سرزمینشان ریختند و به روایت تاریخنگار ایرانی جوینی "کشتند، سوزاندند و بردند" حال اما چنان حق به جانب از ورود بیاجازه و اخراج مهاجران میگویند انگار تاریخ به تمامی آب رفته است و صفحات جنایات به مرور زمان قابل لاک گرفتن و انکار هستند.
دولت بریتانیا با وجود همهی مدعاهای حقوق بشری همیشه پای میدان عمل متزلزل و البته ریاکارانه رفتار نموده است. نمونه اخیر در راهی نمودن (بخوانید اخراج یا تبعید) پناهجویان از این کشور به روندا در آفریقا موردی دیگری بر این سیاهه ی بلند بالا از تناقض ادعا و عمل در سلوک سیاسی ساکنان عمارت شماره ده داونینگ استریت و کاخ باکینگهام است.
کسی این پرسش را مطرح نمیکند که لندن با کدامین حق تصمیم به فرستادن گروهی پناهجوی نیازمند کمک و حمایت به سرزمینی دیگر میکند؟ اگر به روایت "پریتی پاتل" وزیر کشور انگلستان، روندا تا این میزان بستر مناسبی برای ادغام و ارتقا مهاجران و پناهجویان است چرا شهروندان بریتانیا راهی این کشور نمیشوند؟ تنها استرالیا، کانادا و زلاندنو برای جماعت انگلوساکسون ماوا و پناه و محل پیشرفت و ادغام است و برای دیگران رواندا می شود محل تحقق آرزوها؟
ممکن است لندن نشینان یا برخی ناظران بگویند این انتقال شامل حال مهاجران غیرقانونی و کسانی میشود که به طور قاچاقی وارد خاک بریتانیا شدهاند، در مورد این استدلال میتوان ملاحظاتی را در ادامه بیان داشت، اول اینکه در طی چند سده وقتی بریتانیاییها با کشتی و توپ راهی سرزمینهای دیگران در آفریقا، خاورمیانه و ... شدند آیا از حاکمیت و مردمان آن سرزمینها کسب اجازه و تکلیف کرده بودند؟ مجوز استعمار و غارت منابع طبیعی و نیز انسانی (استفاده به عنوان برده و نیز جذب مکارانه و ماهرانهی نخبگان و ثروتمندان) با کدامین قانون مهاجرت و روابط بین الملل یا دول همخوان و همراستا بوده است؟ زخمهای کهنهی استعمار از ترسیم خطوط جعلی مرزی تا ایجاد کشورهای مصنوعی و برجای نهادن کینههای دامنهدار قومی-مذهبی در مناطق مختلف تا کنون از جان و زندگی ساکنان این مناطق قربانی میگیرد و لندن در این موارد کمترین میزان مسئولیتپذیری را از خود نشان داده است؟
چگونه است که لندن در حمله به عراق و افغانستان و بمباران مردم و زیرساخت ها و نیز تجهیز و تهییج جانوران داعشی برای ویرانی سوریه پایبند و دلبستهی هیچ قانونی مگر شقاوت و منفعت نیست اما اینجا که بر سر کجکرداری تاریخی خود و همپیمانانش مردمانی رنج کشیده و رانده شده، راه به این کشور یافتهاند از مسئولیت شانه خالی نموده و دست به این اقدام غیرانسانی و عجیب می زند؟
خانم پاتل وزیر کشور انگلستان خود از یک خانواده مهاجر است. ظاهرا شخص ایشان بانی و مجری این اقدام ضد انسانی و تاراندن مهاجران بیپناه به روندا است. اینکه استحاله و ضعف فرهنگی-ذهنی در یک شخص تا کجا میتواند باشد که علیه بنیاد و بنیانی که خود در آن قد کشیده بشورد و برای خوش خدمتی برشاخه بنشیند و ریشههای درخت اصالت خویش را ببرد. تاریخ البته از این موارد کم به خود ندیده است. از کسانی که کاسهی داغتر از آش شده و منافع و اصالت سرزمینی-دینی خود را فراموش نموده و به ابزار و آلت فعلی برای بیگانگان تبدیل میشوند یا در خوش خدمتی "به جای کلاه آوردن سر بیاورند" و موجب حیرت صاحبکار خود شوند.
این اقدام در فهرست سیاهکاریهای تاریخی نهادینه شده دولت بریتانیا برگی دیگر و البته فراموش ناشدنی خواهد بود. نهادهای بین المللی، افکار عمومی و همهی کسانی که دغدغهی حرمت و شرافت نوع بشر را دارند باید به میدان بیایند و با روشنگری و تحت فشار قرار دادن لندن در مسیر این اقدام فجیع مانع و رادع شوند.
دولت بریتانیا به جای تمرکز و مظلوم نمایی برای آزادی جاسوسهایش در دیگر کشورها و ریختن اشک تمساح برای حقوق بشر و نیز ابراز نگرانیهای فریبکارانه بهتر است تمرکز و توجه خود را بر حقوق این آوارگان متمرکز کند و نسخه رواداری و انساندوستی بپیچد نه بلیط یکطرفهی روندا صادر نماید! زیرا آنها اگر میخواستند به روندا مهاجرت کنند بار سفر خویش را به مقصد انگلیس نمیبسته و از علایق و خانواده خویش دست نمیشستند.
*عنوان مطلب با کمی تغییر مصرعی از این بیت یگانهی حافظ شیرازی است "ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم/ از بد حادثه اینجا به پناه آمدهایم."
انتهای پیام
نظرات