• چهارشنبه / ۱۹ آذر ۱۴۰۴ / ۱۲:۳۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404091912343
  • خبرنگار : 71486

ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی تداوم خرافه‌گرایی چیست؟

ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی تداوم خرافه‌گرایی چیست؟

تداوم خرافه‌گرایی در برخی مناطق ایران و در میان برخی افراد نیاز به ریشه‌یابی دارد.

به گزارش ایسنا، روزنامه آرمان امروز نوشت:

خرافات، به باورهای غیرعلمی و سنت‌های قدیمی گفته می‌شود که هنوز در زندگی روزمره بسیاری از جوامع، از جمله ایران، نفوذ دارند. از ترس عدد ۱۳ و گربه سیاه گرفته تا فالگیری و رمالی، هنوز بخش قابل توجهی از جامعه به این رفتارها و باورها پایبند است. این مسئله از منظر جامعه‌شناسی اهمیت دارد، زیرا نشان می‌دهد که چگونه فرهنگ و اجتماع می‌توانند بر رفتار فرد تأثیر بگذارند و چرا تغییر نگرش در جامعه، علی‌رغم پیشرفت‌های علمی، همچنان دشوار است. حتی این موضوع در سطوح بالای جامعه نیز وجود دارد، همانگونه که شاهد هستیم، اعتقاد به جادوگر در فوتبال که ورزشی مبتنی بر عقل و قدرت بدنی است، وجود دارد. پرسش «چرا هنوز خرافاتی هستیم؟» نه تنها مسئله‌ای فردی، بلکه موضوعی اجتماعی است که نشان می‌دهد فرهنگ و جامعه چگونه می‌توانند باورها و رفتارهای مردم را شکل دهند و چرا تغییر این باورها در یک چشم‌انداز کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست.

برای درک منشأ خرافات، نباید آن‌ها را صرفا حماقت و جهل بدانیم، بلکه باید نگاهی به تکامل مغز انسان بیندازیم. همان‌طور که در یکی از اپیزودهای The Why Files می‌بینیم، مغز ما از ابتدا برای یافتن سرنخ‌ها ساخته شده و مثل نوعی ماشین الگویاب عمل می‌کند؛ ماشینی که حتی از میان داده‌های کم‌رمق، ارتباط می‌سازد تا شانس زنده‌ماندن افزایش پیدا کند. در دوران غارنشینی، بقای اجداد ما به توانایی‌شان در یافتن سریع ارتباط بین رویدادها بستگی داشت.

تصور کنید یک انسان اولیه در علفزار صدای خش‌خشی می‌شنود: او می‌تواند فرض را بر این بگذارد که صدا از باد ناشی می‌شود، یا اینکه تصور کند شیر درنده‌ای در کمین است و فرار کند. اگر فرار کند و شیری در کار نباشد (باور غلط)، فقط کمی انرژی از دست می‌دهد. اما اگر بماند و واقعاً شیری پشت بوته‌ها انتظار بکشد، جانش را از دست می‌دهد. بنابراین، طبیعت مغز ما را طوری سیم‌کشی کرده که احتیاط را بر دقت مقدم بداند. مغز ترجیح می‌دهد الگوهایی را ببیند که وجود ندارند؛ مثل دیدن چهره در ابرها یا ربط‌دادن جوراب قرمز به پیروزی در مسابقه، تا اینکه الگویی واقعی را از دست بدهد و با خطر مرگ روبرو شود. این میراث تکاملی امروز در قالب خرافات نمود پیدا می‌کند. وقتی ما به‌طور تصادفی انگشتر خاصی دستمان است و در یک مصاحبه کاری قبول می‌شویم، مغزِ الگویاب ما بلافاصله (و اشتباهاً) خطی ارتباطی بین انگشتر و موفقیت ترسیم می‌کند و خرافه متولد می‌شود: تلاشی غریزی برای نظم‌دادن به جهان پرآشوب و پر کردن جاهای خالی منطق با داستان‌های آرامش‌بخش.

معرفت جادویی

یک جامعه شناس در این رابطه می گوید: یکی از مهم‌ترین دلایل ادامه خرافات در ایران، «معرفت جادویی» است. این نوع معرفت بر پایه تجربه مستقیم، باورهای سنتی و شواهد غیرعلمی شکل گرفته و نسل‌ها به نسل بعد منتقل شده است.

مصطفی اقلیما، در ادامه می افزاید: «معرفت جادویی بر خلاف معرفت علمی، بر عقلانیت و تحلیل منطقی تکیه ندارد و به جای آن، پیوندی عاطفی و فرهنگی با زندگی روزمره مردم دارد. به عنوان مثال، بسیاری هنوز معتقدند که عدد ۱۳ بدشانسی می‌آورد یا گربه سیاه نمادی از شومی است. این باورها نه تنها در ذهن افراد جای گرفته، بلکه در فرهنگ جمعی جامعه نیز تثبیت شده‌اند. عوامل تاریخی و فرهنگی نقش مهمی در تداوم خرافات دارند. ایران، با پیشینه تمدنی چند هزار ساله و فرهنگ ترکیبی از دین، اساطیر و سنت‌های محلی، محیطی مناسب برای استمرار باورهای خرافی فراهم کرده است. در شرایطی که مسائل اجتماعی و اقتصادی پیچیده‌اند، مانند بحران کم‌آبی یا مشکلات اقتصادی، مردم به راه‌حل‌های ساده‌تر و نمادین روی می‌آورند. به عنوان نمونه، دیده شده که به جای تمرکز بر مدیریت منابع آب، برخی افراد به دعا یا مراسم‌های باران‌خوانی متوسل می‌شوند. این رفتار می‌تواند به عنوان مکانیسمی برای کاهش اضطراب و احساس کنترل بر محیط در شرایط عدم قطعیت تعبیر شود.»

خرافه، باعث کاهش انسجام اجتماعی

وی با اشاره اینکه عامل دیگر، ناکارآمدی برخی نهادهای آموزشی و کم‌رنگ بودن آموزش علمی در بخش‌هایی از جامعه است، می افزاید: «در حالی که ایران دارای دانشگاه‌ها و مراکز علمی پیشرفته است، باورهای خرافی در سطح عمومی جامعه همچنان ریشه‌دار باقی مانده‌اند. آموزش رسمی گاهی نتوانسته است با میراث فرهنگی و باورهای سنتی مقابله کند یا آنها را به شیوه‌ای منطقی توضیح دهد. علاوه بر این، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی گاه با انتشار محتواهای شبه‌علمی، تقویت‌کننده این باورها هستند.»

این جامعه شناس معتقد است که «برخی آیین‌ها و گفته ها که خرافات را ترویج می دهد، ضمن تقویت انسجام اجتماعی، گاهی مانع تفکر انتقادی و علمی می‌شوند. با توجه به این عوامل، تغییر نگرش نسبت به خرافات نیازمند فرآیندی طولانی و چندوجهی است. تنها ارائه اطلاعات علمی کافی نیست؛ بلکه لازم است جامعه از طریق آموزش، فرهنگ‌سازی و تقویت تفکر انتقادی، توانایی تحلیل عقلانی مسائل را پیدا کند. همچنین باید مکانیزم‌هایی برای کاهش فشارهای اجتماعی و اقتصادی فراهم شود تا مردم کمتر به راه‌حل‌های نمادین و غیرعلمی روی بیاورند. در نهایت، می‌توان گفت خرافات در ایران پدیده‌ای اجتماعی است که ریشه در تاریخ، فرهنگ و شرایط اجتماعی دارد. برای مقابله با آن، باید علاوه بر آموزش علمی، به تغییرات فرهنگی و اجتماعی توجه کرد. از دیدگاه جامعه‌شناسی، درک چرایی تداوم خرافات اهمیت دارد؛ زیرا تنها با فهم ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی این پدیده می‌توان راهکارهای مؤثر برای کاهش آن ارائه داد.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha