به گزارش ایسنا، دکتر رضا اسدیفرد امروز در پنل «پیشرانهای بزرگ؛ نقش و اثر شرکتهای بزرگ در معماری آینده نوآوری و اقتصاد ایران» که در حاشیه کنفرانس مدیریت فناوری و نوآوری برگزار شد، با اشاره به سهم محدود شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد کشور، اظهار کرد: با وجود افزایش تعداد شرکتهای دانشبنیان، هنوز تحول جدی در اقتصاد کشور ایجاد نشده و سهم این شرکتها نهایتاً به حدود یک تا سه درصد رسیده است.
وی افزود: همین مساله یک پرسش اساسی را در کشور ایجاد کرده است که چگونه میتوان بخشهای اصلی و بزرگ اقتصاد مانند صنایع معدنی، فولادی، پتروشیمی، پالایشگاهی و خودروسازی را وارد اقتصاد مبتنی بر دانش کرد؟
اسدی فرد تاکید کرد: امروز این فهم عمومی در کشور شکل گرفته که بدون ورود این صنایع بزرگ به نوآوری، رسیدن به اقتصادی رقابتی و بالنده امکانپذیر نیست.
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فناوری با اشاره به همین ضرورت، خاطرنشان کرد: به همین دلیل از سال ۱۳۹۹ تدوین قانون جهش تولید دانشبنیان را آغاز کردیم. قانون قبلی جامعه هدف مشخصی نداشت و بخشهای بزرگ اقتصادی را پوشش نمیداد. اما در قانون جدید ابزارهایی مانند تولید بار اول، مشوقهای مالیاتی و اعتبار مالیاتی برای تحقیق و توسعه تعریف شد.
به گفته وی، این سؤال که «چرا شرکتهای بزرگ به سمت نوآوری حرکت نمیکنند؟» پاسخهای متعددی دارد، ولی تبدیلشدن یک سازمان بزرگ به سازمان دانشبنیان، نیازمند بلوغ تدریجی است؛ بلوغی که شرکتهای دانشبنیان طی چهار دهه به آن رسیدهاند.
وی خاطر نشان کرد: شرکتهای بزرگ نیز باید این مسیر را طی کنند و این فرآیند یکشبه اتفاق نمیافتد.
اسدیفرد عوامل اثرگذار در حرکت صنایع بزرگ بهسوی نوآوری را به دو بخش داخلی و بیرونی، تقسیم و در تشریح عوامل داخلی، اظهار کرد: برخی صنایع ذاتاً به دانش نزدیکترند؛ مانند فناوری اطلاعات و داروسازی. این صنایع حداقلی از ظرفیت دانشی و R&D را در درون خود دارند و طبیعتاً سریعتر از صنایع دیگر از ابزارهای حمایتی بهرهمند میشوند.
وی افزود: برای مثال، شرکتهای دارویی بیش از سایر صنایع از اعتبار مالیاتی سرمایهگذاری در R&D استفاده کردهاند، چون ساختار و ظرفیت لازم را در اختیار داشتند. اگر یک بنگاه فاقد واحد نوآوری یا R&D باشد، عملاً نمیتواند از این حمایتها استفاده کند.
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فناوری، تجربه شرکت فولاد مبارکه را نمونهای موفق در این زمینه دانست و گفت: این شرکت با ایجاد یک ساختار سرمایهگذاری جداگانه و بررسی زنجیره ارزش خود، توانست بخشهایی را که امکان ادغام یا سرمایهگذاری داشت، شناسایی و عملیاتی کند.
اسدی فرد همچنین به تفاوت «مساله دانشی» در صنایع مختلف اشاره کرد و گفت: در صنایع دارویی بحث دانش و تحقیق روزمره است؛ اما یک شرکت فولادی ذاتاً چنین الگوی دانشی را ندارد و مسیر نوآوری در آن متفاوت است.
وی یکی از قویترین محرکهای نوآوری در صنایع را «استانداردها» دانست و توضیح داد: برای نمونه اتحادیه اروپا اعلام کرده که از سال ۲۰۳۰ خودروهای بنزینی اجازه ورود ندارند. این تصمیم باعث میشود خودروسازان بهصورت جدی به سراغ انتقال تکنولوژی یا توسعه محصولات جدید بروند؛ چون میدانند حاکمیت در اجرای این سیاستها کوتاه نمیآید.
اسدیفرد ادامه داد: برخی کشورهایی که صنعت خودروسازی نداشتند، از ابتدا روی خودروهای برقی سرمایهگذاری کردند. اما در ایران که یک صنعت ۴۰ ساله و بزرگ با ساختار پیچیده داریم، تغییر مسیر بسیار دشوارتر است.
وی همچنین درباره صنعت ساختمان، گفت: این صنعت نیز بهشدت مبتنی بر ساخت و ساز سنتی است. در این حوزه باید پروژههای نمایشی و الگو ایجاد شود تا مسیر برای ورود فناوری و ساختوساز هوشمند باز شود.
اسدیفرد تأکید کرد: در حرکت صنایع بزرگ بهسوی نوآوری، هم ویژگیهای داخلی بنگاه و هم ابزارهای بیرونی حاکمیت نقش تعیینکننده دارند. ابزارهای حاکمیت از جنس مشوق، استاندارد و زیرساخت است و باید بهصورت هدفمند در اختیار صنایع قرار گیرد تا نوآوری در مقیاس ملی رخ دهد.
عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فناوری با اشاره به ضرورت زیرساختهای داده برای توسعه هوش مصنوعی در کشور، اظهار کرد: اگر بخواهیم صنایع در حوزه هوش مصنوعی تحول ایجاد کنند، وجود زیرساخت داده یک الزام قطعی است. شما نمیتوانید کار جدیدی مبتنی بر هوش مصنوعی انجام دهید، مگر اینکه داده کافی و بهویژه داده بومی در اختیار داشته باشید. ماشین قرار است با چه چیزی آموزش ببیند؟ هوش مصنوعی بدون داده چگونه شکل میگیرد؟
اسدیفرد تأکید کرد: پس فراهم بودن این زیرساختها یک ضرورت است و در کنار آن استانداردها نیز نقش دارند؛ استانداردهایی که تا حدی جنبه الزامآور دارند و صنایع را در مسیر درست قرار میدهند.
انتهای پیام


نظرات