• یکشنبه / ۲۳ آذر ۱۴۰۴ / ۱۱:۵۸
  • دسته‌بندی: پژوهش
  • کد خبر: 1404092315092
  • خبرنگار : 71974

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران:

بحران اقتصادی ایران، نتیجه «شکست نهادهای علمی» در ایفای نقش تاریخی خود است

بحران اقتصادی ایران، نتیجه «شکست نهادهای علمی» در ایفای نقش تاریخی خود است

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: ریشه تورم مزمن و ناترازی‌های کلان، تنها در سیاست‌های مالی نیست؛ بلکه در «عیب کارکردی نهاد علم» است که نتوانسته به عنوان موتور محرک رشد، دانش را به ثروت تبدیل کند.

به گزارش ایسنا، مهدی محمدی، عضو هیئت علمی دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، در سی و چهارمین جشنواره پژوهش و فناوری دانشگاه تهران که صبح امروز در این دانشگاه برگزار شد، با تبریک هفته پژوهش و فناوری با تأکید بر اینکه ریشه جهش تاریخی رشد اقتصادی بشر نه در یک فناوری خاص، بلکه در پیوند علم و فناوری نهفته است، گفت: مبنای اصلی جهش بزرگ اقتصادی پس از انقلاب صنعتی، ایجاد ارتباط نظام‌مند میان دانش چرایی و دانش چگونگی بود؛ پیوندی که مسیر تاریخ اقتصاد را برای همیشه تغییر داد.

پیوند علم و فناوری؛ موتور جهش اقتصادی بشر

وی با اشاره به اینکه نظریه مورد بحث او مبتنی بر دیدگاه‌های جوئل موکی، برنده جایزه نوبل اقتصاد سال ۲۰۲۵ است، بیان کرد: برخلاف تصور ساده‌انگارانه‌ای که انقلاب صنعتی را صرفاً نتیجه ظهور ماشین بخار می‌داند، واقعیت این است که رشد اقتصادی پایدار حدود ۳۰۰ سال اخیر، حاصل هم‌افزایی میان دانش نظری و دانش فناورانه بوده است.

محمدی با مرور تاریخ توسعه اقتصادی اظهار کرد: در طول قرن‌ها و حتی هزاران سال، بشر در وضعیتی شبیه رکود بزرگ اقتصادی قرار داشت؛ به این معنا که با افزایش جمعیت، تولید و مصرف نیز افزایش می‌یافت، اما سطح رفاه دوباره به نقطه قبلی بازمی‌گشت؛ وضعیتی که در اقتصاد به تله مالتوسی معروف است.

پایان تله مالتوسی از قرن هجدهم میلادی

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به تحولات قرن‌های هجدهم و نوزدهم میلادی گفت: از اوایل قرن نوزدهم، روند رشد اقتصادی جهانی دچار جهشی کم‌سابقه شد؛ رشدی که با وجود نوسانات، به‌طور مستمر ادامه یافت و مسیر جدیدی را پیش روی اقتصاد بشر گشود.

وی ادامه داد: پرسش اساسی این است که مبنای این رشد چه بود؟ پاسخ دقیقاً به نقش جامعه علمی بازمی‌گردد؛ جایی که دانشگاه‌ها درهای خود را به روی صنعت گشودند و میان عالمان و صنعت‌گران، دیالوگی فعال و مداوم شکل گرفت.

دانش چرایی و دانش چگونگی؛ حلقه مفقوده توسعه

محمدی با تشریح نظریه موکی توضیح داد: «اتفاق بزرگ تاریخی زمانی رخ داد که میان دانش گزاره‌ای یا همان دانش چیستی و چرایی، با دانش تکنیکی یا دانش چگونگی، پیوند برقرار شد. دانشگاهیان برای نخستین‌بار به صنعت‌گران توضیح دادند که چرا یک فرایند فنی کار می‌کند و مبانی علمی آن چیست؛ نتیجه این شد که فناوری‌ها مستند، تکرارپذیر و قابل انتقال شدند.»

وی افزود: برای مثال، صنعت‌گرانی که به‌صورت تجربی به آهنگری یا ساخت ابزار می‌پرداختند، با درک مبانی علمی متالورژی توانستند محصولاتی با کیفیت یکنواخت و پایدار تولید کنند؛ دانشی که نه‌تنها به نسل بعد منتقل می‌شد، بلکه سایر صنعت‌گران نیز قادر به به‌کارگیری آن بودند.

چرا تمدن‌های باستانی به رشد پایدار نرسیدند؟

این استاد دانشگاه با اشاره به دستاوردهای فناورانه تمدن‌های باستانی ایران، چین و روم گفت: با وجود بناهای عظیم، گنبدهای بزرگ و سازه‌های شگفت‌انگیز در تمدن‌های باستانی، این دستاوردها هرگز به رشد اقتصادی پایدار منجر نشدند. پرسش کلیدی این است که چرا این تحول در اروپا رخ داد و نه در سایر تمدن‌ها.

وی تصریح کرد: پاسخ در نبود پیوند نهادمند میان عالمان و صنعت‌گران نهفته است. در تمدن‌های باستانی، دانش فنی درونی و مستند نشد و به بخشی از حافظه تاریخی و نظام‌مند جامعه تبدیل نگردید؛ به همین دلیل، امکان توسعه مستمر و گسترده آن فراهم نشد.

چالش‌های امروز ایران و مسئولیت جامعه علمی

محمدی با اشاره به شرایط کنونی کشور بیان کرد: امروز ایران با مجموعه‌ای از چالش‌های عمیق از جمله ناترازی و ورشکستگی در حوزه آب، انرژی و اقتصاد مواجه است. وجود تورم بالای ۳۰ درصد در حدود دو دهه، پدیده‌ای کم‌سابقه در تاریخ اقتصاد جهانی به‌شمار می‌رود.

وی تأکید کرد: در چنین شرایطی، ساده‌انگارانه است که جامعه علمی نقش خود را محدود و صرفاً دانشگاهی تعریف کند. تجربه تاریخی نشان می‌دهد که بدون پیوند مؤثر میان علم و فناوری، عبور از این چالش‌ها ممکن نخواهد بود.

چرخه نوآوری؛ تعامل فناوران و عالمان
 

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به الگوی تعامل علم و فناوری گفت: پس از انقلاب صنعتی، چرخه‌ای شکل گرفت که در آن فناوران ابزارهایی برای آزمایش خلق می‌کردند و عالمان نیز چرایی عملکرد این فناوری‌ها را کشف و تبیین می‌کردند. همین تعامل دوسویه، زیربنای رشد اقتصادی مدرن را بنا نهاد.

عضو هیئت علمی دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، با تشریح شروط شکل‌گیری اقتصاد و صنعت مدرن در اروپا تأکید کرد: «تحول نوع نگاه به علم، ایجاد شبکه‌های گسترده تبادل دانش، رقابت بر سر جذب استعدادها و نقش‌آفرینی نهادهای علمی به‌عنوان کارآفرینان فرهنگی، چهار پایه اصلی رشد اقتصادی پایدار در اروپای مدرن را شکل داد.

علم نافع؛ نقطه آغاز تحول در اروپای مدرن

وی با اشاره به اسلایدهای ارائه‌شده و تبیین دیدگاه جوئل موکی بیان کرد: نخستین اصل، یک اصل فرهنگی است. در اروپای مدرن، گونه‌ای از عالمان و دانشگاهیان شکل گرفتند که معتقد بودند علم باید نافع باشد و علم برای علم، فاقد کارکرد اقتصادی و اجتماعی است.
محمدی با اشاره به نقش متفکرانی چون فرانسیس بیکن و ایزاک نیوتن گفت: این اندیشه به‌تدریج در دانشگاه‌ها نهادینه شد که علم باید در خدمت منافع اجتماعی، بهبود زندگی انسان‌ها و حل مسائل واقعی جامعه قرار گیرد.

وی با انتقاد از وضعیت کنونی افزود: مگر می‌شود دانشگاهی به عظمت دانشگاه تهران، با این حجم از ظرفیت دانشجویی ـ که بر اساس برخی برآوردها از بزرگ‌ترین ظرفیت‌های دانشجویی جهان است ـ وجود داشته باشد، اما هم‌زمان با بزرگ‌ترین مسائل و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی مواجه باشیم؟ این وضعیت نشان می‌دهد که ما پشت درهای بسته نشسته‌ایم و با جامعه و صنعت ارتباط مؤثر برقرار نکرده‌ایم.

شبکه‌سازی علمی؛ شرط دوم جهش دانشی

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه شرط دوم، شکل‌گیری شبکه‌های ارتباطی میان دانشمندان بود، اظهار کرد: در قرن‌های هفدهم، هجدهم و نوزدهم، نه شبکه‌های اجتماعی وجود داشت و نه مجلات علمی به شکل امروزی؛ اما دانشمندان دستاوردهای خود را در قالب نامه برای یکدیگر ارسال می‌کردند تا نقد شوند و توسعه یابند.

وی ادامه داد: به تعبیر موکی، دانشی که در پاریس تولید می‌شد، در برلین نقد می‌شد و در لندن لایه‌ای جدید به آن افزوده می‌شد. این شبکه ارتباطی گسترده باعث انباشت دانش و افزایش ظرفیت دانشی در سطح اروپا شد؛ چیزی که امروز به‌شدت به آن نیاز داریم.
محمدی با نقد وضعیت فعلی دانشگاه‌ها تصریح کرد: ما حتی در درون دانشکده‌های خود با یکدیگر کار نمی‌کنیم، شبکه دانشی تشکیل نمی‌دهیم، در انجمن‌های علمی فعال نیستیم و انتشارات علمی‌مان عمدتاً محدود به کار با دانشجویان است، نه همکاری و نقد متقابل میان همکاران دانشگاهی.

رقابت بر سر استعدادها؛ کلید پیشرفت یا عامل عقب‌ماندگی

وی شرط سوم را برای ایران امروز «از نان شب واجب‌تر» دانست و گفت: با وجود پیشتازی فناورانه چین در بسیاری از اختراعات، این تحولات به رشد اقتصادی مدرن منجر نشد، زیرا یک دولت مقتدر و متمرکز، دانش را در انحصار خود نگه می‌داشت و اجازه تضارب و تکثر آرا را نمی‌داد.

محمدی افزود: در مقابل، اروپا به‌دلیل ساختار دولت‌شهرها، امکان جابه‌جایی آزاد عالمان را فراهم کرد. هر اندیشمندی که در یک شهر با محدودیت مواجه می‌شد، به شهر دیگری می‌رفت و دانش خود را توسعه می‌داد. همین آزادی جابه‌جایی باعث شد بسیاری از متفکران بزرگ تاریخ، خارج از زادگاه خود به شکوفایی برسند.

وی با تأکید بر مفهوم رقابت بر سر استعدادها بیان کرد: تلنت در جایی که فرصت فکر کردن، نقد کردن، نشر علمی و بروز ایده نداشته باشد، مهاجرت می‌کند و حق هم با اوست. اشتباه بزرگ ما این است که به استعدادها ارزش می‌دهیم، اما آن‌ها را فراری می‌دهیم و سپس امکان بازگشت یا حتی همکاری پاره‌وقت را هم از آن‌ها می‌گیریم.

نهادهای علمی؛ کارآفرینان فرهنگی توسعه

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به نقش نهادهای علمی در اروپای مدرن گفت: دانشگاه‌ها و انجمن‌های علمی کلیدی که در آن دوران شکل گرفتند، نقش معماران فرهنگ نوین را ایفا کردند؛ یا به تعبیر موکی، کارآفرینان فرهنگی بودند.

محمدی خاطرنشان کرد: پرسش جدی امروز این است که دانشگاه‌ها و انجمن‌های علمی ما تا چه اندازه فعال‌اند و چقدر فرصت ارائه و نقد ایده‌های جدید را برای استادان و دانشجویان فراهم می‌کنند. رشد اقتصادی پایدار بدون این نقش‌آفرینی نهادی و فرهنگی اساساً امکان‌پذیر نیست.

عضو هیئت علمی دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران، با تأکید بر اینکه بنیان رشد اقتصادی مدرن بر آزادی نقد و تضارب آرا استوار است، گفت: «علم نه بر اساس کلام اشخاص، بلکه بر پایه نقد، تکثر آرا و گفت‌وگوی مستمر شکل می‌گیرد و اگر این منطق در جامعه علمی نهادینه شود، می‌تواند به موتور محرک رشد اقتصادی تبدیل شود.

علم بر پایه تضارب آرا، نه اقتدا به اشخاص

وی با اشاره به شعار انجمن سلطنتی لندن بیان کرد: شعار محوری این انجمن این بود که علم بر اساس کلام هیچ‌کس بنا نمی‌شود. در علم نمی‌توان به افراد اقتدا کرد؛ بلکه باید آن‌ها را نقد کرد، با آن‌ها وارد تضارب آرا شد و از مسیر تز، آنتی‌تز و سنتز، دانش جدید خلق کرد.
محمدی افزود: اگر این تفکر در جامعه علمی ما نهادینه شود ـ که خوشبختانه در میان بسیاری از استادان ما وجود دارد ـ می‌تواند مبنای رشد اقتصادی پایدار را در کشور فراهم کند.

چهار عنصر کلیدی در تحقق رشد اقتصادی

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با جمع‌بندی مباحث خود اظهار کرد: بر مبنای سه شرط بنیادین مطرح‌شده، چهار عنصر کلیدی در اتحادیه اروپا توانستند رشد اقتصادی پایدار را رقم بزنند.

وی عنصر نخست را «کاهش هزینه‌های جست‌وجو و یادگیری» دانست و گفت: «یادگیری باید ارزان، در دسترس و فراگیر شود. امروز ابزارهای آن فراهم است؛ از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا هوش مصنوعی مولد که به‌شدت فرایند یادگیری را ساده‌تر و دانش را عمومی‌تر کرده است.

محمدی عنصر دوم را «گسترش پایگاه‌های دانشی» عنوان کرد و افزود: بدون دسترسی به منابع علمی گسترده، به‌روز و بین‌المللی، امکان رشد وجود ندارد. پایگاه‌های دانش، ستون فقرات توسعه علمی و اقتصادی هستند.

پیوند دانشگاه و محیط؛ حلقه مفقوده نوآوری

وی سومین عنصر را «ایجاد قابلیت‌های جدید» معرفی کرد و گفت: در درون دانشگاه و در پیوند با محیط بیرونی باید این امکان فراهم شود که دانش گزاره‌ای به دانش کاربردی متصل شود. مراکز انتقال فناوری، پارک‌های علم و فناوری دانشگاهی و سازوکارهای ارتباط با صنعت، در این زمینه نقش کلیدی دارند؛ حوزه‌ای که متأسفانه در آن عملکرد ضعیفی داشته‌ایم.

محمدی چهارمین عنصر را «کاهش ریسک نوآوری» دانست و تصریح کرد: وقتی دانش پایه‌ای یک حوزه در دسترس نباشد، نوآوری صرفاً با آزمون و خطا پیش می‌رود و ریسک بالایی دارد؛ اما دسترسی به دانش علمی معتبر، ریسک نوآوری را به‌شدت کاهش می‌دهد. به همین دلیل، پیوند دانشگاه و صنعت مستقیماً به کاهش ریسک نوآوری منجر می‌شود.

مسئولیت جامعه علمی در توسعه کشور

این استاد دانشگاه در بخش پایانی سخنان خود با جمع‌بندی نهایی تأکید کرد: وقتی از جامعه علمی سخن می‌گوییم، منظور تنها افراد نیستند؛ بلکه نهاد دانشگاه، انجمن‌های علمی، پژوهشگران و استادان را دربر می‌گیرد. وظیفه این جامعه، پیوند سه عنصر کلیدی است،نهادسازی قدرتمند برای تبادل، انتشار و ظرفیت‌سازی دانش؛ فرهنگ علم نافع و اثرگذار بر جامعه؛ و رویکرد تکثرگرایانه که به اندیشه‌های متفاوت میدان می‌دهد و امکان تضارب آرا را فراهم می‌کند.

محمدی خاطرنشان کرد: دانشگاه صرفاً محل تولید مقاله نیست. باید از خود بپرسیم چه میزان از تولیدات علمی ما اثر واقعی و عملی در جامعه داشته است.

دانشگاه توسعه‌گرا؛ میراثی شکننده اما حیاتی

وی  با اشاره به تحول نقش دانشگاه‌ها گفت: آنچه امروز به‌عنوان رشد اقتصادی و نقش جامعه علمی می‌شناسیم، حاصل بیش از ۳۰۰ سال نهادسازی و مراقبت مستمر است. در این مسیر، نهادهای متعددی به دانشگاه افزوده شده‌اند؛ از پارک‌های علم و فناوری گرفته تا مفهوم دانشگاه کارآفرین و امروز دانشگاه توسعه‌گرا که باید نقش کلیدی در توسعه ایفا کند.

این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران هشدار داد: این سازوکارها بسیار شکننده‌اند و اگر از آن‌ها حفاظت نکنیم، نه‌تنها جامعه علمی دچار شکست می‌شود، بلکه برکات وجود نهادهایی مانند دانشگاه تهران و حضور استادان و دانشجویان آن نیز به کشور و مردم نخواهد رسید.
محمدی در پایان گفت: اگر دست در دست هم بدهیم و نقش واقعی دانشگاه را در توسعه جدی بگیریم، می‌توانیم در حل مسائل کشور اثرگذار باشیم.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
دیروز ۱۳:۱۷

خدا رو شکر مقصر پیدا شد