• چهارشنبه / ۲۶ آذر ۱۴۰۴ / ۱۳:۳۷
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 1404092617640
  • خبرنگار : 90089

رابطه شریعت و مدرنیته از نگاه زیباکلام

رابطه شریعت و مدرنیته از نگاه زیباکلام

یک استاد علوم سیاسی ابراز عقیده کرد: تضاد میان شریعت و مدرنیته، تضادی عمیق و ریشه‌دار است؛ چراکه مدرنیته بر کفایت عقل بشر برای اداره زندگی اجتماعی بنا شده و همین مسئله، پیوند کامل آن با ساختارهای سنتی دینی را با دشواری جدی مواجه کرده است.

به گزارش ایسنا، صادق زیباکلام در نشست بررسی کتاب چالش قانون و شریعت از دیروز تا امروز که در کانون توحید برگزار شد، اظهار کرد: صورت مسئله به درستی در این کتاب طرح شده و آن هم این است که چرا تلاش‌های نسل اول منورالفکران و روشنفکران ایرانی برای ایجاد تحول و حاکمیت قانون، با وجود همه کوشش‌ها، به سرانجام نرسید.

وی افزود: مستشارالدوله، میرزا ملکم‌خان و میرزا حسین‌خان سپهسالار تمام دغدغه فکری‌شان این بود که قانون در ایران حاکم شود، اما کتاب نشان می‌دهد که این جریان نتوانست تضاد بنیادین میان شریعت و قانون را حل کند. هرچند تلاش‌هایی، به‌ویژه از سوی مشیرالدوله برای نشان دادن نبودِ تعارض میان قانون و شریعت انجام شد، اما این تلاش‌ها در عمل موفق نبود.

این استاد علوم سیاسی ادامه داد: مسئله‌ای که در نیمه دوم قرن نوزدهم شکل گرفت، همچنان در جامعه ایران ادامه دارد. پرسش اصلی این است که چرا مدرنیته، که یکی از ستون‌های اصلی آن حاکمیت قانون بود، در ایران مستقر نشد؛ آن هم با وجود تلاش برخی روحانیون مانند نائینی، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی برای ایجاد آشتی میان شریعت و مدرنیته.

زیباکلام با نگاهی کلی‌تر به موضوع گفت: باید پرسید اساسا آیا پیوند میان شریعت و مدرنیته ممکن است یا خیر؟ تا پیش از قرن نوزدهم، جامعه ایران شناختی از غرب نداشت، اما از این دوره به بعد، بخش‌هایی از جامعه ایران با غرب آشنا شدند و تفاوت عمیق میان ایران و کشورهای اروپایی را دیدند.

وی با اشاره به گفت‌وگوی تاریخی عباس میرزا با یک دیپلمات فرانسوی گفت: این مواجهه باعث شد پرسش عقب‌ماندگی ایران برای نخستین بار به‌صورت جدی مطرح شود. پس از آن، بسیاری از ایرانیانی که غرب را دیدند، با مفاهیمی مانند مدرسه، دانشگاه، صنعت، راه‌آهن و قانون آشنا شدند و همین مسئله زمینه‌ساز شکل‌گیری اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه و در نهایت انقلاب مشروطه شد.

این استاد دانشگاه افزود: منورالفکران ایرانی بیشتر سخت‌افزارهای مدرنیته مانند دانشگاه، کارخانه و راه‌آهن را دیدند، اما به نرم‌افزار مدرنیته توجه کافی نداشتند در حالی که بنیان مدرنیته بر اصولی مانند عقل‌گرایی، علم، فردیت، نفی گناه ذاتی انسان، مشروعیت حکومت از رای مردم و محدود بودن قدرت حکومت استوار است. در مدرنیته، حکومت نه مشروعیت الهی دارد و نه رسالت آسمانی، بلکه تنها مشروعیت آن از مردم ناشی می‌شود و قدرتش به قانون محدود است. حکومت همچنین موظف به پاسخگویی است، در حالی که در سنت فکری پیشامدرن، پادشاه سایه خدا تلقی می‌شد و اطاعت از او واجب دانسته می‌شد.

وی با اشاره به دیدگاه‌های فقهی سنتی اظهار کرد: در آثاری مانند نوشته‌های میرزای قمی، پادشاه منصوب خدا دانسته می‌شود و حتی در صورت ستمگری نیز مردم حق اعتراض ندارند. در چنین فضایی، طبیعی بود که تلاش روشنفکران برای محدود کردن قدرت شاه و استقرار قانون با مقاومت جدی روبه‌رو شود. در جریان مشروطه نیز این تعارض ادامه یافت. هرچند قانون اساسی تدوین شد، اما با روی کار آمدن محمدعلی شاه و حمایت شیخ فضل‌الله نوری، مجلس به توپ بسته شد و بسیاری از مشروطه‌خواهان سرکوب شدند.

زیباکلام با بیان اینکه این پرسش مطرح است که آیا مخالفت‌ها واقعا بر سر دفاع از شریعت بود یا برای حفظ قدرت، گفت: در بسیاری موارد، شریعت بهانه‌ای برای جلوگیری از محدود شدن قدرت سیاسی بود، هرچند نمی‌توان همه مخالفان مدرنیته را متهم به قدرت‌طلبی دانست.  تضاد میان شریعت و مدرنیته، تضادی عمیق و ریشه‌دار است؛ چراکه مدرنیته بر کفایت عقل بشر برای اداره زندگی اجتماعی بنا شده و همین مسئله، پیوند کامل آن با ساختارهای سنتی دینی را با دشواری جدی مواجه کرده است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha