• سه‌شنبه / ۹ دی ۱۴۰۴ / ۲۰:۰۰
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 1404100906178
  • خبرنگار : 71486

ماجرای تریاکی شدن ادوارد براون در ایران از زبان مرحوم باستانی پاریزی

ماجرای تریاکی شدن ادوارد براون در ایران از زبان مرحوم باستانی پاریزی

ادوارد براون می گوید که یک وقت دیدم مثل این که این درد مثل سوزن های سنجاق تو چشم من بوده، و یکی یکی دارند سوزن ها را بیرون می کشند و بیرون می اندازند. و ظهر بود که خواب رفتم. خوابی عمیق. خواب رفتم تا به یک وقتی بیدار شدم دیدم غروب است. گفتم خب یک چایی به من بدهید. چایی درست کردند. به پیشخدمت گفتم خیلی خوابیدم، سه یا چهار ساعت شد؟ پیش خدمت گفت: ارباب دیروز خوابیدی و حالا بیدار شده اید.

به گزارش ایسنا، خبرآنلاین نوشت:

داستان تریاکی شدن ادوارد براون در ایران خیلی جالب است. این موضوع را مرحوم دکتر باستانی پاریزی در یکی از جلسات که فیلم آن در کانال جرعه منتشر شده، نقل می کند.  ویکی پدیا در باره او این چنین می نویسد: ادوارد گرانویل براون (به انگلیسی: Edward Granville Browne؛ زادهٔ ۷ فوریهٔ ۱۸۶۲ – درگذشتهٔ ۵ ژانویهٔ ۱۹۲۶) که با نام ادوارد براون شناخته می‌شود، شرق‌شناس و ایران‌شناسِ بریتانیایی بود. او کتاب‌های زیادی در تاریخ و ادبیاتِ ایران نگاشت. براون در سال ۱۸۸۵ میلادی در لندن با حاجی پیرزاده نائینی، از عارفانِ روشنفکر و جهانگرد دوران قاجاریه آشنایی و خصوصیت پیدا می‌کند و از پیرزاده لقب مظهرعلی را اخذ می‌کند و کسوت دراویش را به اهدا می‌گیرد، که پس از آن، براون در دیدارهایش با ایرانیان با آن کسوت و در تام مکاتباتش با ایرانیان، از آن نام استفاده و نوشته‌هایش در مورد ایران را با آن لقب امضا می‌کرد. خاطره پاستانی پاریزی به شرح زیر است: 

«ادوارد براون، وقتی ایران آمد،  در باره ادیان جدیدی که داشت پیدا می شد تحقیق می کرد، بعد متوجه شد مباحثی که او دنبال می کند در آن طرف کرمان یافت می شود و این مباحث در آن جا خیلی قوی است. لذا راه افتاد و به کرمان رفت. همزمان، وقتی به کرمان وارد شد، دچار چشم درد شدیدی شد. در کرمان آن زمان تراخم زیاد بود. براون می گه که دچار چشم درد سختی شد. می گوید که در خانه زرتشتی ها بودم و معالجه می کردم دوا و دارو می خوردم. دیدم نه، چشمم دارد از حدقه در می آید.  می گوید پیشخدمت آمد گفت: ارباب  من دوایش را دارم. بهش گفتم میتونی بگو چیه؟ گفت ببین یک حبه تریاک بکش، استراحت می کنی. گفت که من تریاکی نیستم. پیشخدمت گفت خب نمیتونی، بسیار خب، من می کشم، دودش را می دم به چشمات. ادوارد براون که به تنگ آمده بود گفت که چیکار کنم؟ پیش خدمت گفت بیا. منقل و تریاک را آوردند، بنا کرد به چسباندن و مصرف کردن. ادوارد براون می گوید که یک وقت دیدم مثل این که این درد مثل سوزن های سنجاق تو چشم من بوده، و یکی یکی دارند سوزن ها را بیرون می کشند و بیرون می اندازند. و ظهر بود که خواب رفتم. خوابی عمیق. خواب رفتم تا به یک وقتی بیدار شدم دیدم غروب است. گفتم خب یک چایی به من بدهید. چایی درست کردند. به پیشخدمت گفتم خیلی خوابیدم، سه یا چهار ساعت شد؟ پیش خدمت گفت: ارباب دیروز خوابیدی و حالا بیدار شده اید. این ماجرا باعث شد که ادوارد برون در کرمان بماند. ادوارد براون تریاکی شد و به کشورش نمی رفت. کرمان جای خوبی بود. ادوارد براون هم به کرمان درمانی عادت کرده بود. (خنده حضار) کنسولگری شیراز، کنسولگری کرمان سفارت در تهران به تنگ آمده بودند، از بس دانشگاه لندن نوشت بابا این مرد چرا نمی آید. این باید بیاید به دانشجویان درس بدهد. و باالاخره به زور او را به کشورش فرستادند.» 

توضیح ایسنا: ادوارد براون بعد از یک سال توانست با روش ابن‌سینا و با نامنظم کردن ساعات کشیدن، تریاک را ترک کند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha