• جمعه / ۱۲ آبان ۱۳۸۵ / ۱۱:۴۰
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8508-05716
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

خاتمي: دين عامل بقاي دموكراسي است بايد براي خشكانيدن زمينه‌هاي خودكامگي و فزون‌خواهي چاره‌اي نو يافت

خاتمي:
دين عامل بقاي دموكراسي است 
بايد براي خشكانيدن زمينه‌هاي خودكامگي و فزون‌خواهي چاره‌اي نو يافت
رييس جمهور سابق كشورمان لزوم دستيابي به راهكاري نو در جهت انزواي خشونت و خشكانيدن زمينه‌هاي خودكامگي و فزون‌خواهي و نقد مطلق بيني و خودمداريدر كل جهان و حتي در جهان اسلام را مورد تاكيد قرار داد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد خاتمي كه در کالج سن آنتوني دانشگاه آکسفورد سخن مي‌گفت با طرح اين سووال كه دموكراسي در جهان ما، از سوي كدام انديشه ها و نظرها تقويت و از سوي كدام انديشه ها و صاحبنظران تضعيف شده است؟، لزوم سخن گفتن درباب سكولاريزم را براي پاسخ به اين پرسش لازم برشمرد واظهار داشت:مي توان براي سكولاريزم معاني متعدد عامِ غيرتاريخي فرض كرد و آن ‏معاني را به همه جا و همه وقت تسري داد، اما غيرتاريخي كردنِ امري كه با ‏تمام وجود تاريخي است، اشتباهي است ،واضح!. ‏ وي با بيان اينكه سكولاريزم، تجربه‌ي فرهنگ و تمدن غربي است،اضافه كرد: دلايل اختصاص اين پديده به ‏غرب را كم و بيش همه مي دانيم. اصرار بر تسري سكولاريزم به نقاطي كه فاقد ‏زمينه‎‎هاي تاريخيِ پيدايشِ آن و فاقد علل سياسي و اجتماعي و مذهبي سكولاريزم ‏هستند، قبل از اينكه امري مطلوب و نامطلوب باشند، آشكارا غلط است.‏ رييس جمهور سابق كشورمان همچنين ادامه داد :سكولاريزم كه بيشتر و در اصل مخالفت با تئوكراسي مسيحي است، معلول آن نيز هست. منتهي معلولي كه با علت خود مخالف است. تخلف و مخالفتِ معلول از علت، در سياست و تحولات اجتماعي امري است مشهود و رايج. گفت و گو بر سر مسائلي از اين دست در جهان ما، گريزناپذير است و گفت و گو ميانِ اسلام با غرب، وجه بارز اين ضرورت است.البته منظورم از اسلام هم آيين اسلام و هم جهان و تمدنِ اسلامي است و غرب نيز در نظرم عبارت از دين مسيحيت، جهان مسيحي و سكولاريزم است. وي در عين حال خاطر نشان كرد: البته وجه ‏عرفي شده‌ي (‏Secular‏) جامعه غربي، وجه مهمي از هويت غرب است؛ اما كاهش ‏غرب به اين وجه، ما را از قبل در مقابل موانعي قرار مي دهد كه كار ‏به سامان رساندن هر چه زودترِ گفت وگو ميان اسلام و غرب را به تأخير ‏مي رساند. منظور از به سامان رساندن گفت و گو، كسب نتايجِ مشخص سياسي و ‏اجتماعي است؛ نتايجي كه مانع بروز خشونت، جنگ و خونريزي شود. اگر اين نتايج حاصل ‏شد، بحثهاي مفصل فلسفي و كلامي و جامعه شناختي را با فراغ بال مي توان ‏پيگيري كرد. رييس موسسه‌ي بين المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در ادامه به مسألة دموكراسي و اين كه چگونه و در چه موقعيت هايي دمو كراسي مي تواند در پرتو دين تقويت شود ،پرداخت و گفت:خوب است امروز فکر کنيم چگونه دين مي تواند به پيشبرد دموکراسي کمک کند؟، وي كه براي پاسخ به اين پرسش بر ضرورت تبيين نسبت ميان دين و دموكراسي و تفكيكِ مرزهاي آن از سكولاريسم تأكيد مي كرد، گفت: پاره اي از متون کلاسيک مربوط به سکولاريزم، با تأکيد بر تبعيد دين به عرصه‌ي خصوصي، عملاً دين را روياروي جامعه‌ي جديد و دموکراسي قرار داده‌اند. اين مسأله که با بسياري از تجربيات غرب نيز ناسازگار است، در جهان غيرغربي، به ويژه در جهان اسلام، نتايج نامطلوبي درپي داشته است. رييس جمهور سابق كشورمان همچنين اظهار داشت:امروز اين ادعا كه تجربه‌ي برخي كشورهاي غربي در روند نيل به دموكراسي با برخي نظريه هاي كلاسيك تفاوت دارد، ادعاي گزافي نيست. بر خلاف باور برخي از فيلسوفان عصرِ روشنگري، عصر جديد نه تنها بر خاكستر قرون وسطي استوار نشده، بلكه به گفته‌ي مشهورِ راسل، دستاوردهاي عصر جديد بر دوش غولهاي بزرگي قرار داشته كه در قرون وسطي به وجود آمده اند. «اصالت فرد» و «عقلانيت غربي» - دو ميراث بزرگ عصر جديد- ، به واقع در آموزه هاي ديني ريشه دارند. وي كه در اظهاراتش از قرن بيستم به عنوان نقطه‌ي عزيمتي در تغيير برداشتِ مغرب زمين از تجربه قرون وسطي نام مي‌برد ،اضافه كرد : بنابراين بدون تجربه هاي تاريخي و نقشي كه دين در زمينه سازي آن ها داشته است، نه دموكراسي و نه ساير تجربيات عصر جديد ممكن نبوده است. همانقدر كه دين موجب پيدايش تجربه عصر جديد و دموكراسي بوده است، مي توان نشان داد كه از عوامل بقاي آنها نيز به شمار مي آيد. خاتمي در ادامه اظهار داشتژ: اصرار نادرست بر ناسازگاري ميان دين و دموكراسي در كشور هاي غير غربي به ويژه در جهان اسلام، پيامدهاي وخامت بارِ بسياري در همراهي جهان اسلام با تجد د داشته و از عواملِ اصلي ظهور و بروز سنت‌گراييِ افراطي و افراط‌گراييِ ديني به شمار رفته است. وي با تاكيد بر اينكه بخواهيم يا نخواهيم عصر جديد و دموكراسي در برابر جهان اسلام، پديده و متاعي نو بوده، تصريح كرد : فرهنگ و سنت اسلامي، مانند هر سنت ريشه دار بشري، استعدادهايي براي همراهي با اين پديده و متاعِ جديد، در عين حفظ هويت و معناي خود داشته است. مي توان با اندكي تأمل به اين واقعيت رسيد كه در جوامع اسلامي، هر جا مواريث غربي كمتر با زبان هجوم و توهين و نقدهاي شالوده شكن وارد شده اند، فرصتهاي جديد و فراخ براي نوزايي سنت اسلامي و شكوفايي ظرفيت ها و استعدادهاي نهفته در آن ، بي آنكه دين اصالت و هويت و معناي خود را از دست بدهد، گشوده اند. وي اضافه كرد:هر جا تمدن جديد غربي بيشتر از راه و از زبان سخنگوياني عرضه شد كه شرط پيشرفت و توسعه را در مبارزه با مباني و مواريث اسلامي جستند و اسلام را مانع اصلي دموكراسي و تمدنِ جديد به شمار آوردند، موانع پيش روي جهان اسلام را براي همراهي با عصر جديد بيشتر كرد و نطفه‌هاي مقاومت در مقابل تجدد را به صورت افراطي و بنياد گرايانه بارور ساخت. در مقابل هرچه پديده هاي تمدنيِ جديد، با زباني سازگارتر و از طريق كساني عرضه شد ، كه حريم و حرمت ارزشهاي ديني را نگاهباني مي كردند، بيشتر با استعدادهاي نهفته در انديشه و جهان اسلام و نهادها و پديده هاي نويني چون دموكراسي پيوند خورد. رييس موسسه‌ي بين المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌هابا تاكيد بر اينكه يكي از عوامل مهم ريشه گرفتن هويتهاي افراط‌ گري و خشونت در جهان اسلام رويكرد و عملكرد حاملان و عاملان تمدن مورد تأييد غرب است،گفت : در چشمِ بخش مهمي از جهان اسلام، غرب از زاويه و در حمايتهاي يك‌جانبه و جهت‌دار از قدرت‌هاي زورمدار و خودكامه و مستبّد منطقه اي و در چهره‌ي جنگ تجاوز كارانه و خلاصه در صورت دفاع از حكومتهاي ديكتاتور و حمايت از اشغال سرزمين ها و تحقير و سركوب ساكنان آنها پديدار شده است. نحوه پديدار شدن حاملان دموكراسي، مقوله دموكراسي را در سطوحي از جهان از صورت يك ارزش اخلاقي والا و انساني خارج كرده است، بايد به اين مسأله واقعي از زاويه اي ديگر نگريست. وي ادامه داد: يكي از موضوعات بسيار مهمي كه مي توان در گفت و گوي ميان اسلام و غرب، به ويژه در گفت و گوي ميان اديان بزرگ ‏پيشنهاد كرد، بحث در باب “ اخلاق جهاني” است. اين بحث طبعاً منحصر به ‏مباحث شناخته شده در حوزه‌ي فلسفه اخلاق نخواهد بود، بلكه لازم است ،بحث ‏كنيم که چگونه مي توان راهي به سوي مباني روشن، قابل اجرا و الزام آور احكام اخلاقي ‏پيدا كرد؟ راهي كه در سايه‌ي‌ احكام آن، قدرتهاي كوچك و بزرگ جهان موظف و ‏مكلف به رعايت حقوق اساسي انساني و كرامت و احترام نسبت به آحاد بشر شوند. خاتمي همچنين اضافه كرد : ‏در اين صورت ما به جاي پرداختن به مباحثي كه اگر حتي از معايب نظري و ‏فلسفي بري باشد، چندان اثري در وضع اسف‌بار زندگيِ بخش بزرگي از مردمان ‏جهان ندارد، به مباحثي پرداخته‌ايم كه ما را قادر خواهد ساخت قدمهايي ولو ‏كوچك اما استوار و پر اميد در راه بهبود اوضاع سياسي و اقتصادي و اجتماعي ‏مردم مظلوم در سراسر جهان و همچنين بسط امنيت در هم‌ كشورها برداريم.‏ وي تصريح كرد :دموكراسي حتي در كشورهاي غربي نيازمند دفاع اخلاقي است. تئوري پردازان و فيلسوفان غربي روايتهاي گوناگوني براي دفاع اخلاقي از دموكراسي ارائه كرده اند. اين مهم در كشورهاي اسلامي نيز به طريق اولي موضوعيت يافته است. رييس موسسه‌ي بين المللي گفت‌وگوي فرهنگ‌ها و تمدن‌ها كه براي برخورداري دموكراسي از وجاهت اخلاقي در كشور هاي اسلامي وجود دو زمينه را لازم بر مي‌شمرد ،اظهار داشت : ما نيازمند آن هستيم كه نظم دموكراتيك را از نحوه‌ي ظهور و بروز آن در رفتار برخي كشورهاي غربي در عرصه‌ي بين المللي متمايز كنيم. همانطور كه كشورهاي غربي نيز نياز دارند كه اسلام را از نحوه بروز و ظهور آن در بخش مهمي از جهان اسلام متمايز كنند.همانطور كه در در غرب بايد باور كنند كه اسلام قطع نظر از مباني قدسي اش، يكي از مواريث تمدني بزرگ بشري است كه بر خرد و تجربة جمعي در پاسداشت حقوق مردم استوار بوده است. در جهان اسلام نيز بايد بپذيرند كه تمدنِ غربي دستاورد اخير عقلاني و تجربي بشر است كه فراتر از قدرتهاي مسلّط غربي رهاوردهاي فراوان دارد. فضاي اتهام و افترا، چشم انداز گفت و گو را تيره و كور مي كند،زيرا از اين فضا با هر وسيله اي بايد دور شد. وي در ادامه با تاكيد بر اينكه وجاهت اخلاقي بخشيدن به هر منظومه معرفتي، تنها با تكيه بر مواريث فرهنگي و تاريخي ممكن است، يادآور شد : بر اين مبنا است كه دموكراسي براي ريشه گرفتن در جهان اسلام، نيازمند بهره گيري از وجاهت ناشي از ارزشهاي اسلامي دارد . همانطور كه در جهان غرب نيز دورانِ تجدّد با وجاهت اخلاقي ناشي از آموزه هاي مسيحي رشد و نمو يافت. رييس جمهور سابق كشورمان در پايان خاطر نشان كرد:آخر اينکه نه تنها در جهان اسلام بلكه در همه جاي جهان بايد براي انزواي خشونت و خشكانيدن زمينه‌هاي خودكامگي و فزون‌خواهي و نقد مطلق بيني و خودمداري چاره‌اي نو يافت. پيشبرد گفت و گو در همه جا و در همه سطح و بر سر مسائل حاد و عام بشري مي تواند به اين چارة نو بيانجامد. بكوشيم كه گفت و گو را در جهان واقعي و در باب مسائل واقعي مطلوب تر و ممكن تر از آنچه هست كنيم. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha