به گزارش ایسنا، ژوئیه ۲۰۰۹ زمانی که ماسیمو موراتی، رئیس وقت باشگاه اینتر، با مارکو ماتراتزی تماس گرفت و به او قراردادی سهساله را پیشنهاد داد، «ماتریکس» شوکه شد. با این حال واکنشش نه از روی خوشحالی که از روی ناامیدی بود.
مارکوی ۳۶ساله برای بازنشستگی آماده میشد و همسرش دانیلا و سه فرزندشان رویای بازگشت به زادگاهشان پروجا را در سر میپروراندند. تمدید قرارداد با مارکو به معنای ماندن در میلان برای سه سال دیگر بود اما او تصمیم درستی گرفت. اگر این تصمیم نبود او با الگویش، ژوزه مورینیو، نمیتوانست آشنا شود و لیگ قهرمانان اروپا را نمیبرد.

سال ۲۰۰۹ شایعاتی مبنی بر انتقال مارکو به اورتون وجود داشت اما او این پیشنهادها را رد کرد و به نراتزوری وفادار ماند.
پست بازی
«خیلیها یادشان نیست ولی من کارم را به عنوان مهاجم شروع کردم. همیشه عاشق گلزنی بودم و بله، وقتی مدافع شدم، تواناییهای تهاجمیام خیلی در گلزنی به من کمک کرد.»

بسکتبال، موسیقی/جردن یا بونو؟
«من عاشق هر دوی آنها هستم. مایکل و بونو (پاول دیوید هیوسن معروف به بونو وکس، خواننده ایرلندی گروه راک U2) از هر نظر الگوی من هستند. من بونو را سه بار و مایکل را فقط یک بار ملاقات کردم. بونو، من را ببخش! فکر میکنم شخصیت من بیشتر شبیه جردن است.»
«حداقل بزرگی آنها در این واقعیت نهفته است که سادهتر و صادقتر از آن چیزی هستند که نشان میدهند. اگر میخواهید آنها را ملاقات کنید، باید از هزاران فیلتر عبور کنید اما بعد دو انسان واقعی را پیدا خواهید کرد که ساعتها حاضرند برای شما وقت بگذارند.»
اورتون و سه اخراج در ۲۷ مسابقه
«من هر سه اخراج را بهخوبی به یاد دارم اما یکی از آنها کاملاً ناعادلانه بود. آن فصل (۱۹۹۹-۱۹۹۸) زیاد بازی کردم. این اخراجها خیلی بد نبودند چون میتوانستم به ایتالیا برگردم.
والتر اسمیت اسکاتلندی بازیکنان خارجی را به خوبی درک میکرد و به ما اجازه میداد به خانه برگردیم. او میدانست که در پروجا به طور جدی تمرین میکنم و هر بار که محروم میشدم یا در تعطیلات بینالمللی وقفهای پیش میآمد، میتوانستم به ایتالیا برگردم.»

«ماتریکس»
«این لقب در نتیجه یک نظرسنجی در وبسایت اینتر انتخاب شد. در ابتدا آن را دوست نداشتم اما بعد فیلم را تماشا کردم و متوجه شدم که این نام واقعا افتخار بزرگی است. من هم مثل نئو خواهم بود... نظر شما چیست، آیا من بدل کیانو ریوز هستم؟»
قویترین بازیکنی که تا به حال مقابلش بازی کرده است؟
«بیشک باتیستوتا اگرچه ویهری و شیرر هم خیلی شبیه گابریل بودند، من بوبو ویهری را جزو پنج مهاجم برتری میدانم که با آنها بازی کردهام. بسیار خوششانس بودهام چون با بزرگترینها بازی کردهام. سه نفر دیگر رونالدو، اتوئو و توتی هستند.
وقتی باتیستوتا به ایتالیا رسید، هیچکس به او اعتقادی نداشت. او مثل یک تایتانیک واقعی در زمین میچرخید و از هر جایی با هر دو پا شوت میزد. غیرممکن بود که در مقابل او آرام باشید. با توجه به کلاسش، لیاقتش بیشتر از این بود اما مسیر زندگی خودش را انتخاب کرد.»
خالکوبیها
«بیشتر آنها را وقتی جوان بودم زدم. به خالکوبیهای بازیکنان دیگر نگاه نمیکنم. بیشتر به کسانی که اصلاً خالکوبی ندارند حسادت میکنم. امروز واقعاً میخواهم از خواب بیدار شوم و هیچ خالکوبیای نداشته باشم و همه چیز را از نو شروع کنم. با وجود این هنوز هم برای خالکوبیهایم ارزش زیادی قائلم، چون هر کدام مربوط به یک لحظه از زندگی مناند.»
اشکهای جدایی مورینیو
«احساس من بیشتر از هر چیز دیگری خشم بود. میدانستم که بدون او نمیتوانستیم چنین فصل موفقی را داشته باشیم. مطمئنم که اگر او با ما میماند، حداقل سوپرجام یوفا و اسکودتو را میبردیم.»
ملاقات با اریک کانتونا
«کانتونا مثل من است. او مردی است که عاشق حقیقت است! او همیشه آنچه را واقعاً فکر میکند میگوید. با سیستم روبهرو میشود و نه فقط در فوتبال. چند بار جانش را برای مردمش به خطر انداخت؟ او کاملاً با افرادی که به دلیل علاقه شخصی سکوت میکنند متفاوت است. چنین مردی که با ذهن خود فکر میکند، برای من یک الگو است! و ملاقات با او برای من الهامبخش بود.»

درگیری با زیدان
فرانسه به فینال جام جهانی ۲۰۰۶ رسید و باید برابر ایتالیا قرار میگرفت. زیدان نمایش درخشانی در این رقابتها داشت و هیچ ستارهای نمیتوانست او را زیر سایهاش قرار دهد. هافبک فرانسوی کاملا شایسته دریافت عنوان بهترین بازیکن جهان را داشت و در دیدار نهایی از روی نقطه پنالتی با یک ضربه چیپ توانست برای فرانسه گلزنی کند.
مارکو ماتراتزی خشن که گل مساوی را به ثمر رسانده بود، پیراهن زیدان را چند بار کشید. بازیکن فرانسوی به او گفت: اگر پیراهنم را میخواهی، از من درخواست کن! در پایان مسابقه آن را به تو خواهم داد اما ماتراتزی با توهین به خواهر زیدان پاسخ بازیکن فرانسوی را داد.
در فرهنگ زیدان چنین حرفی غیر قابل تحمل بود و جواب او نیز عمق این موضوع را نشان داد. هافبک پیشین رئال مادرید ضربه سر محکمی را به بالای قفسه سینه مدافع ایتالیایی زد که منجر به زمینخوردن ماتراتزی شد. جایزه بهترین بازیکن جام، توپ طلا و بهترین بازیکن سال فیفا از دست رفت. بازی در ضربههای پنالتی دنبال شد و ایتالیا به عنوان قهرمانی دست یافت. تمام افتخارات آن بازی و آن سال به فابیو کاناوارو، کاپیتان ایتالیا، رسید. این پایان غمانگیزی برای یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال بود.
رویارویی با زیدان
«برای من، ماجرای زیدان دیگر تمام شده است. من او را در میلان، در پارکینگ هتلی که رئال مادرید در آن توقف داشت، ملاقات کردم. من برای دیدن مورینیو رفته بودم و او با برادر و یکی از دوستانش آمده بود. رفتم و با او دست دادم. همه چیز آرام و تمامشده به نظر میرسید اما بعد گفت که من را نمیشناسد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ نمیدانم...»
«من همیشه او را به یاد خواهم داشت چون به ما «کمک کرد» تا تیمش را شکست دهیم.»
انتهای پیام


نظرات