به گزارش ایسنا، چهلوششمین نشست از مجموعه برنامههای فرهنگی ـ تاریخی «شبهای ایران» با عنوان «شب دکتر علی شریعتی» و با محوریت «پروندههای گمشده؛ رمزگشایی از روایتهای متضاد درباره دکتر شریعتی»، عصر چهارشنبه در خانهموزه دکتر علی شریعتی برگزار شد؛ خانهای که خود بهعنوان بخشی از حافظه تاریخی اندیشه معاصر ایران شناخته میشود.
این نشست با حضور قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر، عباس پرورده، روزنامهنگار و کارشناس تاریخ و سیاست، و با دبیری محمدرضا وحدتی برگزار شد و جمعی از پژوهشگران، دانشجویان، روزنامهنگاران و علاقهمندان اندیشه دینی و تاریخ سیاسی ایران در آن حضور داشتند.
شریعتی؛ از چهرهای جریانساز تا نام یک خیابان
محمدرضا وحدتی، دبیر نشست، در آغاز برنامه با اشاره به اهمیت نمادین برگزاری این نشست در خانه دکتر شریعتی، گفت: پرداختن به شریعتی در این فضا، صرفاً یک یادبود نیست؛ بلکه تلاشی است برای بازخوانی اندیشهای که هنوز درباره آن اختلاف نظر جدی وجود دارد.
وی با ارائه نتایج یک نظرسنجی انجامشده در میان ۶۲۰ نفر از اعضای گروه «شبهای ایران» افزود: بیشترین سهم پاسخها، مربوط به افرادی است که جریان فکری شریعتی را مطالعه کردهاند اما با آن مخالفاند. در مقابل، درصد قابل توجهی نیز شریعتی را تنها در حد یک نام میشناسند.
وحدتی با اشاره به این نکته که «فقط نام خیابان شریعتی را شنیدهام» یکی از گزینههای پاسخ بوده است، تصریح کرد: اینکه یکی از طولانیترین خیابانهای تهران به نام شریعتی است، اما بخشی از نسل جدید هیچ تصویری از خود او ندارد، نشانه گسست تاریخی است که باید درباره آن اندیشید.
تمرکز بر شریعتیِ سیاسی؛ نه فقط شریعتیِ فکری
در ادامه، عباس پرورده، روزنامهنگار و کارشناس تاریخ، با بیان اینکه درباره آثار مکتوب و سخنرانیهای شریعتی بارها بحث شده است، اظهار کرد: آنچه کمتر بهصورت روشمند بررسی شده، نقش تاریخی شریعتی در نسبت با سیاست، نهاد قدرت و ساختار امنیتی رژیم پهلوی است؛ بخشی که بدون مراجعه به اسناد، نمیتوان درباره آن داوری کرد.
وی با اشاره به اسناد منتشرشده درباره دکتر شریعتی گفت: این اسناد از نخستین بازداشت شریعتی در دهه ۳۰ آغاز میشود و نشان میدهد که حساسیت نهادهای امنیتی نسبت به او، تدریجی اما فزاینده بوده است؛ بهویژه از اواخر دهه ۴۰ و همزمان با اوجگیری فعالیتهای حسینیه ارشاد.
پرورده تأکید کرد: پرسش اصلی این نشست آن است که چرا ساواک در سال ۱۳۵۱ تصمیم گرفت شریعتی را عملاً از عرصه عمومی حذف کند و این تصمیم چه ارتباطی با میزان اثرگذاری اجتماعی او داشت.
طیفهای داوری درباره شریعتی
سپس قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر، در سخنرانی خود با مرور بیش از پنج دهه داوری درباره دکتر شریعتی گفت: در مورد شریعتی، کمتر شخصیتی را میتوان یافت که تا این اندازه همزمان ستایش مطلق و نفی مطلق شده باشد.
وی داوریها درباره شریعتی را به چند دسته تقسیم کرد و افزود: مدافعان متعصب، مخالفان سرسخت مذهبی، جریانهای مارکسیستی، غربگرایان، سلطنتطلبان و حتی برخی گروههای مبارزه مسلحانه، هر یک از زاویه ایدئولوژیک خود به شریعتی نگاه کردهاند.
تبریزی با تأکید بر ضرورت نگاه تاریخی تصریح کرد: نمیتوان شریعتی را با معیارهای سال ۱۴۰۴ سنجید، بدون آنکه شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی را در نظر گرفت.
شریعتی؛ جامعهشناسی مسلمان و «در حال شدن»
این پژوهشگر تاریخ معاصر شریعتی را «جامعهشناسی مسلمان در حال شدن» توصیف کرد و گفت: شریعتی نه فقیه بود، نه فیلسوف و نه متکلم سنتی؛ او تلاش میکرد با زبان جامعهشناسی، دین را به مسئلهای اجتماعی و رهاییبخش تبدیل کند.
وی افزود: شریعتی با نقد سرمایهداری، استعمار، صهیونیسم، غربزدگی و تحجر دینی، توانست دین را از انفعال خارج کرده و آن را به نیرویی برای آگاهی اجتماعی بدل کند؛ مسئلهای که نسل جوان آن دوران بهشدت به آن نیاز داشت.
تبریزی در عین حال تأکید کرد: شتاب فکری، محدودیت منابع و شرایط خاص سیاسی باعث شد برخی تحلیلهای شریعتی درباره مدرنیته، رنسانس و علوم انسانی غرب، دچار خطا یا سادهسازی شود.
اسناد ساواک؛ پنجرهای به یک فضای بسته
بخش مهمی از نشست به بررسی اسناد ساواک درباره دکتر شریعتی اختصاص داشت. تبریزی در این باره توضیح داد: این اسناد شامل گزارش منابع، شنود جلسات، بازجوییها، تحلیلهای امنیتی و ارزیابیهای درونسازمانی است که در فضای کاملاً محرمانه تولید شدهاند.
وی افزود: فضای آن دوران بهگونهای بود که حتی در جلسات خصوصی، امکان حضور منابع ساواک وجود داشت و این مسئله ارزش تاریخی این اسناد را دوچندان میکند.
تبریزی با اشاره به بازجوییها و فشارهای امنیتی علیه شریعتی گفت: با وجود فشارهای سنگین، شریعتی حاضر نشد در مصاحبههای تبلیغاتی علیه جریانهای مذهبی یا در حمایت از حکومت پهلوی شرکت کند؛ امری که در اسناد بهوضوح قابل مشاهده است.
شریعتی و انقلاب ۵۷؛ پرسشی همچنان باز
در بخش پایانی نشست، دبیر جلسه مجددا بر طرح پرسشهای بنیادی تأکید کرد؛ پرسشهایی که به گفته او، بدون تعصب و با تکیه بر اسناد باید بررسی شود، از جمله:
• آیا شریعتی از عوامل فکری زمینهساز انقلاب ۱۳۵۷ بود یا صرفاً یک منتقد اجتماعی؟
• نسبت اندیشه او با روحانیت و نهاد دین چگونه باید فهم شود؟
• اگر شریعتی زنده میماند، چه مسیری را در تحولات پس از انقلاب طی میکرد؟
این نشست با شعرخوانی، گفتوگوی آزاد و ثبت عکس یادگاری حاضران در خانهموزه دکتر علی شریعتی به پایان رسید؛ نشستی که بیش از آنکه به پاسخهای قطعی برسد، تلاش کرد پرسشهای دقیقتری درباره یکی از اثرگذارترین متفکران معاصر ایران مطرح کند.



نظرات