راه درازي در پيش داشتيم. خودرو حامل خبرنگاران از پيچ و خم جاده شرق تهران در حركت بود.60 دقيقه از اولين توقفگاه ميگذشت، تابلوي راهنما مسير «جاجرود» را نشان ميداد. دو طرف جاده مغازهداران با پهن كردن بساط ميوهفروشي، مسافران بين راهي را دعوت به خريد ميكردند. آفتاب درست بالاي سرمان بود. به زحمت ميشد سايهاي پيدا كرد. كمي جلوتر ازدحام جمعيت، توجه هر عابري را جلب ميكرد.
ايستگاه بعدي آنجا بود. عنوان «كمپ صابرين جاجرود» بر روي پارچه زرد رنگي نوشته و بر روي سردر نصب شده بود. وقتي وارد شديم اتاقهاي كوچكي كه هر يك مخصوص انجام كاري بود، توجهمان را جلب كرد. يكي براي پذيرش بيمار، ديگري مشاوره، آن يكي انجام آزمايش و ... .
بيرون از اين محوطه، پلههاي تنگي، مراجعه كننده را به طبقه بالاي اين كمپ راهنمايي ميكرد. سمت چپ، اتاقي شبيه به اتاق نشيمن يك خانواده متوسط بود. پشتي، تلويزيون، فرش، جاكفشي و ... .
در گوشه شمالي اتاق، درب كوچكي بود. يك سالن باريك كه نسبت به اتاق قبلي حدودا 30 متر طول و 4 متر عمق داشت و 15 پله فلزي اين دو را از هم جدا كرده بود.
از بالا ميشد براحتي نزديك به يكصد تن كه لباس راحتي آبي روشن بر تن داشتند را ديد. تعدادي دراز كشيده، تعدادي ديگر مشغول كشيدن سيگار و تعدادي هم در حال حرف زدن.
چهرههايشان از اعتياد آنها به مصرف مواد مخدر حكايت ميكرد و غمي كه در عمق نگاهشان فرياد ميزد. با حسرت نگاه ميكردند؛ گويي از ميان هم حلقه گمشده خود را جستوجو ميكردند. چشمهاي به گود نشسته، دندانهاي زرد و صورتهاي رنگ پريده. دردي جز ترك اعتياد نداشتند.
به گزارش خبرنگار «حوادث» ايسنا، از ديدن خبرنگاران و مسوولان انتظامي متعجب نبودند. براحتي به پرسشهاي مطرح شده پاسخ ميگفتند.
نايب رييس كمپ هنگام بازديد، توضيحاتي را به امير پيمانياصل، معاون هماهنگ كننده نيروي انتظامي در خصوص تعداد نفرات حاضر در كمپ ترك اعتياد داد.
كراكي 18 ساله كمسنترين معتاد در حال ترك
... 18 ساله بود، ميگفت كه «چند سالي است كه به همراه گروه دوستان كراك مصرف ميكند». تنها دو شب از حضورش در اين مكان ميگذشت. هنوز مراحل سمزدايي را شروع نكرده بود.
دوست همسالش نيز در كنارش دراز كشيده بود. سر و وضعشان مناسب بود و هنوز نشاني از ترك مواد بر روي آنها مشهود نبود، اما به گفته سيفالله ابراهيمي، نايب رييس كمپ، قرار بود چند روز ديگر مرحله بعدي «ترك» آغاز شود.
«كم نياوريد، مردانه مقاومت كنيد»
اين را امير پيمانياصل به يكي از معتادان ميگفت.
سپس رو به خبرنگاران اظهار كرد: مبارزه و درمان اعتياد، يكي از دغدغههاي اجتماعي است. براي تمام كسانيكه در اين محل حضور دارند، آرزو ميكنيم تا به سرعت از اين معضل رها شده و به آغوش خانوادههايشان بازگردند.
هنگام خارج شدن از اين سالن و رفتن به سوي طبقات ديگر، وي در پاسخ به پرسشي در خصوص فعاليت مراكز ترك اعتياد، اضافه ميكند: در تهران مراكز متعدد ترك اعتياد وجود دارد كه با هماهنگي استانداري، بهزيستي، ستاد مبارزه با مواد مخدر، هياتهاي ورزشي، دانشگاهها و نهادهاي تاثيرگذار به كار خود ادامه دادهاند. در اين بين نيز ردپاي خيرين در راهاندازي اين اماكن به چشم ميخورد.
به گزارش ايسنا، اتاقهاي كوچك و تو در توي پشتبام، محلي براي ورزش معتادان در حال ترك بود. چند اتاق كوچك با تختهاي مرتب نيز در گوشهاي بنا شده بود. مسوول اين كمپ تاكيد ميكرد: «اين مكان براي نگهداري معتادان كم سن و سال است».
دو ميز پينگپنگ در وسط پشتبام، افراد حاضر در محل را براي بازي دعوت ميكرد. مرد ميانسال آبيپوش در حالي كه در دست چپش سيگار بود، با دست ديگر راكت پينگپنگ را گرفته و با حريف خود بازي ميكرد.
ساختمان فضاي كوچكي داشت، اما به نظر ميرسيد با احداث اتاقهاي كوچك قصد توسعه آن را دارند.
ابراهيمي ميگفت: «صاحب اين موسسه، خود فرزند معتادي داشت كه در سن جواني جانش را در مصرف مواد مخدر از دست داده بود. همين موضوع انگيزهاي شد تا اين موسسه را در ابتدا با يك اتاق 10 متري و پذيرش 7 معتاد راهاندازي كند».
به تدريج اين مكان توسعه يافت، به طوري كه هم اكنون 180 تن در اين كمپ در حال ترك اعتياد هستند و اين در حاليست كه از زمان تاسيس اين موسسه در سال 83 تا كنون نيز نزديك به 6 هزار تن از مصرف مواد مخدر پاك شدهاند.
وي تاكيد ميكند: «افراد حاضر در اين مكان، همه «خودمعرف» بوده و به صورت داوطلبانه براي ترك اعتياد اقدام كردهاند. حدود يك ماه در اين مكان نگهداري شده كه يك هفته آن به سمزدايي فرد معتاد بدون استفاده از روش متادون درماني و يا هرگونه داروي ديگر اختصاص مييابد و پس از آن، فرد در حال ترك، هفتهاي سه بار براي انجام مشاوره به اين مكان مراجعه ميكند. اين افراد، خود قبول دارند كه اعتياد خانمانسوز است و به همين دليل با اميد از دست رفته و بدن بيتوان براي پاك شدن به اين مكان ميآيند و از اين رو آنها را به عنوان «ره يافته» ميشناسيم».
او عنوان ميكند: كم سنترين معتاد در حال ترك 18 سال و مسن ترين 75 ساله است.
«اينجا عشق ورزيدن را آموختم»
نوجوان 18 ساله كه به تازگي اعتياد را ترك كرده بود و صورتش همچنان رنگ پريده به نظر ميرسيد، كمسنترين معتاد پاك شده بود.
ميگفت كه سه سالي از اولين مراجعهاش به اين كمپ ميگذرد و در مرحله سمزدايي با ديدن معتاداني كه حين ترك از درد فراوان به خود ميپيچند، درد خود را فراموش كرده است.
ادامه داد: همديگر را مشت و مال ميداديم تا دردمان كمتر شود. بعد از مدتي با روش «12 قدم» آشنا شدم؛ اين روش عشق ورزيدن را به ما ميآموخت.
اين جوان كه پيش از اين، قرصهاي روانگردان مصرف ميكرد، در حال حاضر از ترك اعتياد احساس خوبي داشت.
همسرم يك فوتباليست بود...
همسر 29 ساله يكي از رهيافتگان نيز از اين كه شوهر فوتباليستش بعد از سالها توانسته مواد مخدر را كنار بگذارد، خدا را شكر ميكرد.
او معتقد بود: وقتي فردي نسبت به ديگران احساس برجستگي ميكند، مغرور شده و فكر ميكند با ديگران متفاوت است؛ غافل از آنكه اين احساس، او را به سمت انواع و اقسام فسادها ميكشاند.
«همسرم، يك فوتباليست بود، زندگي ما در آغاز از همه نظر در وضعيت مناسبي قرار داشت. همه چيز از يك جرعه مشروب آغاز شد و به اعتياد شديد همسرم در كنار خيابانها كشيده شد. اگر كسي بداند، معتاد كنار جوي، عاقبت مصرف مواد مخدر است، ديگر به سمت آن نميرود».
«مرتب ترك ميكرد، اما از آنجا كه با روش صحيح ترك آشنا نبود، دوباره آلوده ميشد. وضعيت زندگيمان بسيار نابسامان بود، همه ما را از خانواده طرد كرده بودند و هيچكس ما را نميخواست. به شدت گرفتار مشكل اقتصادي شده بوديم تا اين كه از طريقي با فعاليت اين كمپ آشنا شدم. تصميم گرفتم همسرم را براي ترك به اينجا بياورم. وقتي اين جاده را طي ميكردم، بسيار نااميد بودم، اما اكنون با پاك شدن همسرم احساس خوشبختي ميكنم».
صداي آواز غمگيني از سالن كناري، همه را وسوسه كرد تا به سمت صدا بروند. جاي سوزن انداختن نبود، آوازخوان در انتهاي سالن، بلندگو را در دست گرفته و ترانهاي غمگين ميسرود. گروه موسيقي نيز همراه با ترانه، شروع به نواختن كرده بودند.
روز گذشته به مناسبت ولادت حضرت فاطمهزهرا(س)، جشني براي رهيافتگان كه هزار نفري ميشدند، برگزار شد، اما جشن معتادان در حال ترك، حال و هواي ديگري داشت.
ترانه همه را تحت تاثير قرار داده بود. همه دست در دست هم دادند: «سكوت ميكنيم، سكوت بلندترين فريادهاست»
و سپس :
«دعا ميكنيم براي پدر و مادراني كه از درد اعتياد ما دق كردند...
دعا ميكنيم براي دوستان و آشناهايمان كه از اعتياد ما رنج كشيدند...
دعا ميكنيم براي فرزندانمان كه الان در گوشه يتيمخانهها هستند...
دعا ميكنيم براي معتاداني كه در گوشه خيابانها اسير موادند و از خداوند ميخواهيم آنها را هرچه زودتر به جمع ما بياورد.
دعا ميكنيم براي آنها كه خونبهاي ما شدند...»
از تو ميخواهيم تا آخر عمر، ما را در اين حلقه پاك نگهداري، تو شاهد بودي كه چقدر خطا كرديم و بلند فرياد ميزنيم: «خداوندا به ما آرامش و شهامت بده».
انتهاي پيام
نظرات