عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی تاکید کرد: مدل سیاستگذاری در آموزش عالی ایران بیش از اینکه از سپهر دانش اجتماعی و پژوهشهای مستقل میدانی و مدلهای تبیین و توضیح علی و علمی نشات بگیرد، برآمده از ایدئولوژی رسمی است، به عبارت دیگر آموزش عالی کشور بیش از حد سیاسی و کمتر عقلانی و اجتماعی است.
به گزارش خبرنگار دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مقصود فراستخواه در کرسی نقد اجتماعی سیاستهای آموزش عالی با عنوان "ارزیابی انتقادهای سیاستهای آموزش عالی"، با بیان اینکه مسئله اصلی و مهم داشتن سیاست خوب است، گفت: سیاست خوب سیاستی از جنس پروتکل و پلتوکروم است، یعنی طرحی برای پیجویی اهداف و انتخاب گزینههای بدیل است که در چارچوب راهنما و قواعدی برای تصمیم گیری صورت میگیرد که در پیکره آن شیوهها و سازو کارها و ابزارهای دستیابی به هدفها و ارزشیابی آنها قابل صورتبندی است.
مدرکگرایی و بیتناسبی آموزشهای دانشگاهی با نیازهای جامعه از تبعات سیاستهای آموزش عالی است
وی با اشاره به مطالعات و مستندات و شواهد، اظهارکرد: بخش بزرگی از مسائل دانشگاهی در ایران به یک جهت از کاستیها و ناراستیهای سیاستهای کلان نشات گرفته است، به طور مثال مسائلی مانند ضعف استقلال و قدرت ابتکار در دانشگاههای ایران، مدرک گرایی، عرضه گرایی، بی تناسبی برنامهها و آموزشهای دانشگاهی با نیازهای واقعی جامعه و بازار کار و جهان زندگی، درماندگی آنها از پرورش تواناییهای ساختن دانش، تفکر انتقادی، خلاقیت و کارآفرینی، رشد کمی به دور از حداقل ضابطه معیارهای کیفی، موانع رشد و بالندگی هیات علمی، عدم توسعه مطلوب همکاریهای بین المللی و مانند آن از آثار و تبعات سیاستهای آموزش عالی محسوب میشود.
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با اشاره به تحقیقات صورت گرفته، اظهار کرد: دانشگاههای دولتی به طور متوسط 2.7 درصد برابر ظرفیت واقعی خود دانشجو میپذیرند که دلیل این مسئله چیزی جز پیامدهای سیاستی در حوزه آموزش عالی نیست.
فراستخواه با اشاره به وضع مطلوب سیاست، خاطر نشان کرد: سیاستهای عمومی نوعی مداخله در حیطه منابع و اختیارات و حقوق ذینفعان اجتماعی است و منافع شهروندان و گروههای اجتماعی و حتی نسلهای آتی را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی افزود: انتظار معقول آن است که نه تنها دلایل هنجاری و اخلاقی کافی و رضایت بخش و مشروعیت لازم برای این کار خطیر وجود داشته باشد، بلکه باید اهداف سیاستی را بر مبنای مدل علی توجیح کرد. به عبارت دیگر مدل سیاستگذاری باید مبتنی بر تفکر علی و مستظهر به پژوهشهای معتبر علمی و اجتماعی باشند، یعنی اهداف سیاستی در حکم متغیرهای مستقل و یا تعدیل کنندهای تلقی شوند که به صورت منطقی، ربط علی با اهداف و مطالبات و نیازهای ذینفعان به عنوان متغیرهای وابسته دارند.
وی افزود: زمانی که اهداف سیاستی با لوازمش در شبکه علل موجود باشند، میتوان منطقا انتظار داشت که کارماندههای اجتماعی و مطالبات و نیازها تامین شود و تنها در این حالت است که میتوان از پیوند دانش و سیاست به صورت معتبر و موثق برای حل مسائل اجتماعی سخن گفت.
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با اشاره به مشارکت بخش غیردولتی در آموزش عالی ایران، گفت: این متغیر تابع شبکهای از علل و عوامل است که تنها یک مدل سیاستی مبتنی بر تفکر علمی میتواند آن را تبیین کند.
فراستخواه اظهار کرد: کنشگران غیردولتی که انتظار داریم در آموزش عالی سرمایهگذاری و مخاطره جویی کنند، تبعا موجودیتهایی عقلانی هستند و انتخابهای عقلانی میکنند و تنها زمانی سرمایههای خود را در آموزش عالی به صورت مولد و مفید به راه میاندازند که توجیهی فایده انگیز و یا مطلوبیت معقول اجتماعی داشته باشند.
وی افزود: اگر عرصه برنامههای مهم و متقاضی دار آموزش عالی هرچند هم به دور از کیفیت لازم در انحصار بخش دولتی باشد، نمیتوان انتظار داشت که عاملان عاقل اجتماعی بدون داشتن فضاهای لازم رقابتی وارد میدان ریسک شوند و موسسات و ابتکارات آموزش عالی خوب به راه اندازند.
یک بسته سیاستی موثر از انحصار زدایی و رقابتی کردن در آموزش عالی لازم است
فراستخواه با بیان اینکه یک بسته سیاستی موثری از انحصار زدایی و رقابتی کردن در آموزش عالی لازم است، گفت: برای پیشبرد اهداف این بسته به عنوان متغیر مستقل میتواند جذابیت و مطلوبیت سرمایه گذاری غیر دولتی در آموزش عالی را همچون یک متغیر تابع پیشبینی کند.
عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، تصریح کرد: روشهای شهودی و گرایشهای جناحی معمولا در قالبهای سنتی در ساختار بوروکراتیک به سیاستگذاری غالب میشود و مدارهای باز و پویای کافی برای بحث و نقادی آزاد و محدود نشده در حوزه عمومی و تفکر گفتوگویی نهادینه نشده است، به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که دریچههای دستورگذاری در نظام سیاست آموزش عالی به درستی گشاده شود و ایدههای مورد نیاز جامعه را وارد مسیرهای سیاستگذاری کرد.
فراست خواه تصریح کرد: تدابیر و تمهیدات موثر نظاممند و قانونمندی در حد کفایت وجود ندارد که نهادهای مدنی و صنفی و علمی، سازمانهای حرفهای و پژوهشی مستقل، انجمنهای تخصصی و شبکههای اجتماعی به صورت غیر دولتی و غیربوروکراتیک و پویا قادر و مایل باشند در فرایندهای سیاستگذاری نفوذ بکنند و آنها را به طور موثر تحت تاثیر قرار دهند.
صداهای خاموش آموزش عالی دانشجویان و اساتیدی هستند که باید به صحنه سیاستگذاری دعوت شوند
وی با بیان اینکه دانشگاه و نهادهای متنی دانشگاهیان غریبترین هستیهایی هستند که سیاستهای آموزش عالی در فاصلهای دور از آنها و در غیاب آنها شکل میگیرد و آنگاه کار و بار و فعالیتهای علمی و آموزشی و پژوهشی و اجتماعی آنها را از نزدیک تحت تاثیر قرار میدهد، اظهار کرد: این غایبان و صداهای خاموش را که همان دانشجویان و اساتید هستند باید به مرکز صحنه سیاستگذاری دعوت کرد.
انتهای پیام
نظرات