• یکشنبه / ۱۳ مهر ۱۳۹۹ / ۱۵:۳۷
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 99071309869
  • منبع : فضای مجازی

چرا تلویزیون حرف رهبری را نشنید؟

چرا تلویزیون حرف رهبری را نشنید؟

«چرا با وجود سخنان اخیر رهبری مبنی بر عاقلانه‌ و مدبرانه‌ بودن قبول قطعنامه باز هم برنامه‌سازان صداوسیما ادامه می‌دهند و اصرار دارند ثابت کنند اگر اواخر جنگ امکانات بیشتری داده می‌شد، سرنوشت جنگ تغییر می‌یافت؟»

به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «گفت‌وگوی اخیر برنامۀ «سرچشمه» شبکه پنج سیما با محسن رفیق‌دوست که عصر پنج‌شنبه دهم مهر ۱۳۹۹ از تلویزیون پخش شد حاوی نکات جالب و درخور تأملی بود. مهم‌تر از همه این‌ که به رغم تصریح رهبری در «عاقلانه و مدبرانه» دانستن تصمیم پذیرش قطعنامۀ ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷ برای پایان جنگ و موافقت امام خمینی با آن، تفکر سیاسی غالب بر صداوسیما - که به جناح «پایداری» در «اصولگرایان» تعلق دارد - همچنان درصدد آن است که القا کند جام زهر به امام خورانده یا نوشانده شد؛ هر چند نه مانند قبل به تصریح که به کنایه و تلویح.

وزیر سپاه در دهۀ ۶۰ در این مصاحبه می‌گوید: اواخر جنگ آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا مرا خواست و به طعنه به من گفت: «تو جنگ‌افروز هستی و اگر مدتی دور باشی بهتر است.» و صراحتاً گفت: «تصمیم به پایان جنگ داریم.»

رفیق‌دوست ادامه داد: «آقای هاشمی از محسن رضایی (فرمانده کل سپاه) پرسیده بود: «جنگ، کی تمام می‌شود؟» او هم پاسخ می‌دهد: «با سقوط صدام.» هاشمی دوباره می‌پرسد: «صدام کی ساقط می‌شود؟» رضایی هم می‌گوید: «با سقوط بغداد.» این بار هاشمی می‌پرسد: «بغداد را چگونه می‌توان گرفت؟» اینجاست که محسن رضایی منوط به تأمین امکانات می کند و هاشمی از او می‌خواهد مکتوب کند. رضایی هم لیست بلندبالایی از امکانات و تجهیزات و نفرات مورد نیاز برای فتح بغداد به قصد ساقط کردن صدام به آقای هاشمی می‌دهد و او همراه با گزارش اقتصادی نخست‌وزیر (موسوی) که نشان می‌دهد چنین توانی وجود ندارد و گزارش وضعیت نیروی انسانی آقای خاتمی به‌عنوان معاون تبلیغات به امام ارایه می‌دهد و می‌تواند جنگ را تمام کند. (رضایی لیست را به قصد فتح بغداد داده بود و هاشمی به سند نامتناسب بودن نیازها و واقعیت‌های اقتصادی بدل می‌کند.)

بر اساس تحلیل اخیر مقام معظم رهبری و واقعیت‌های اقتصادی و انسانی جنگ (و البته بیم حملۀ شیمیایی و مخالفت صریح آیت‌الله منتظری با ادامۀ جنگ) قبول قطعنامه کاری عاقلانه و مدبرانه بوده (خاصه این که تلفات و اسرای ایران در سال پایانی جنگ بیش از سال آغازین است: تحقیق جعفر شیرعلی‌نیا) اما مشکل مجری «سرچشمه» این بود که چرا جانشین فرمانده کل قوا مخالفان ادامۀ جنگ را گرد خود جمع کرده بود!

در آغاز مصاحبه هم محسن رفیق‌دوست دربارۀ اولین بودجه‌های سپاه گفت: ابتدا «‌خودمان» تأمین می‌کردیم و اواخر تابستان ۵۸ دولت موقت یک چک ۲۰ میلیون تومانی در وجه آقای هاشمی رفسنجانی صادر کرد که رقم قابل توجهی در آن زمان بود و زمان دولت موقت یک چک ۱۰۰ میلیونی دیگر هم دادند و من مدت‌ها بعد دربارۀ این چک به مراجع نظارتی و محاسباتی توضیح می‌دادم.

مجری اما با تعجب پرسید: چرا در وجه آقای هاشمی؟ (گویا پایداری‌چی‌های تلویزیون نمی‌دانند هاشمی عضو ارشد شورای انقلاب و به امام بسیار نزدیک و معتمد گروه‌های مختلف بوده است.)

در جای دیگر هم مجری ناگهان بی‌ربط پرسید: «آقای هاشمی رفسنجانی چرا شما را در جریان سفر مخفیانۀ مک‌فارلین به ایران قرار نداد؟»

منظور او سفر مشاور امنیت ملی دونالد ریگان در سال ۱۳۶۳ است. در آن زمان هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس شورای اسلامی و نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع بوده و رفیق‌دوست، وزیر سپاه و مسئول تأمین تدارکات آن. رفیق‌دوست هم پاسخ داد: چون فرمانده ما بود و نیازی ندید و موضوع سیاسی بود نه نظامی.

خط تبلیغی برنامه این بود که دولت و وزارت صنایع سنگین و هاشمی رفسنجانی همۀ امکانات اقتصادی و فنی کشور را در اختیار جبهه‌ها قرار ندادند و اگر چنین کرده بودند جنگ با پیروزی ایران تمام می‌شد و کار به قطعنامه نمی‌کشید؛ حال آن که در آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای، رییس‌جمهوری و رییس شورای عالی دفاع بودند و تصمیم کلان این نبود که همۀ ایران مانند عراق درگیر جنگ شود و زندگی عادی و حمایت از حنگ در شهرهای غیر درگیر ادامه داشت.

گویا پایداری‌چی‌های صداوسیما به هر بهانه می‌خواهند نیشی به هاشمی رفسنجانی بزنند و نقش او را در پایان جنگ سرزنش کنند؛ حال آن که مسئولیت ختم جنگ را شخص رهبر فقید انقلاب به رغم شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» بر عهده گرفت. ثانیا: نقش هاشمی قابل ستایش است نه سرزنش و به جز آیت‌الله منتظری مراجع دیگر هم اندک‌اندک با ادامه جنگ مخالفت می‌کردند.

نکتۀ سوم اما این است که از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران انتظار می‌رفت تعبیر مقام معظم رهبری دربارۀ پایان جنگ را تبیین کند نه این که باز سراغ این تئوری برود که اگر امکانات می‌دادند و اگر محسن رفیق‌دوست کنار نمی‌رفت، می‌توانستیم با آن سلاح‌ها و تجهیزات پیروز شویم و نیاز به قبول قطعنامه نبود؛ ضمن این که در سخنان امسال رهبری در دیدار با پیشکسوتان دفاع مقدس پایان جنگ با قبول قطعنامه و حفظ تمامیت کشور و نظام را نیز عین پیروزی دانستند و معلوم نیست که سرچشمه‌سازان بر چه مویه می‌کنند؟!»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۹-۰۷-۱۳ ۱۷:۲۷

جناب خدیر خودت راناراحت نکن.صداوسیما مخاطب ندارد.برای نمونه بنده که فرهنگی هستم گاهی سه روزتمام تلویزیون خاموش هست البته این در۶۰،۵۰درصدمردم تسری دارد.راستی این رفیقدوست برادرمرتضی نیست؟

avatar
۱۳۹۹-۰۷-۱۳ ۱۹:۱۳

با تشکر از نگارنده محترم از بیان شیوا و صریح من یک شهروند خوزستانی هستم. از ابتدای جنگ هیچ چیز به یاد ندارم. جنگ که تمام شد، شش ساله‌ بودم. خاطرات مبهمی در پستوی ذهنم نقش بسته، که به جملاتی مانند؛ صدای که هم‌اکنون می‌شنوید، آژیر قرمز است و معنی‌اش حمله‌ی هوایی است، این جمله و مانند آن، مرتب از رادیو پخش می‌شد. و امل بعد باور کنید، هنوز هم شادی و نشاط بچه‌های ده دوازده که با پای برهنه به دنبال توپ پلاستیکی می‌دوند، در یک چشم بهم زدن و با صدای بلند مین‌هایی که بیشتر از چهل سال پیش در دل زمین کاشته شدند، تبدیل به عزایی مادام‌العمر می‌شود. بچه‌هایی که نه توپ و تانک دیدند و نه میدان جنگ. شمایی که به دنبال بازنده و برنده جنگ هستید، چند صباحی به مناطق جنگی تشریف بیاورید و نظاره‌گر خرابی‌های به جامانده از جنگ.، آن هم بعد از ۳۲ سال از پایان جنگ باشید. سخن کوتاه کنم، در جنگ هر دو طرف بازنده هستند، امید که دیگر هیچ‌گاه، کودکی، مادری، همسری ‌چشم‌انتظار نباشم.

avatar
۱۳۹۹-۰۷-۲۲ ۰۷:۵۱

با سلام من با کسی کاری ندارم ولی خودم خیلی وقته ؛ یعنی از زمانی که بدلیل گرانی افسار گسیخته نمیتوانم خواسته های مالی بچه هایم را برآورده کنم و میبینم که حاصل زحمات چگونه بر باد میره جام زهر را نوشیده ام ومطمئن هستم خیلی از مردم هم مثل من هستند!!!!!!!!!!!!