« در فوریه 2009 میلادی، چند روز پس از آنکه اسرائیل جنگ خود علیه غزه را پایان داد، رئیس بخش پروتکلها در وزارت امور خارجه قطر از "روی روزنبلیت"، که در آن زمان ریاست دفتر حافظ منافع اسرائیل در دوحه را برعهده داشت، دعوت کرد تا در نشستی در دفترش حضور یابد. روزنبلیت کاملا میدانست که چه چیزی انتظارش را میکشد: چند روز پیشتر وی دیده بود که حمد بن جاسم، نخست وزیر وقت قطر در مورد تلفات فلسطینیها خشمگین بوده و در یک مصاحبه زنده از شبکه خبری الجزیره اعلام کرده بود که روند عادیسازی روابط با اسرائیل باید پایان پذیرد.»
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه "تایمز آو اسرائیل" در تحلیلی با عنوان "پیچیدگی روابط اسرائیل با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس" نوشته است: « دیپلمات قطری به گرمی از ریاست دفتر اسرائیل در قطر استقبال کرد و با وی به صرف چای پرداخت و سپس یک پاکت نامه به وی داد. در این نامه، دولت قطر به طرز مودبانهای، قاطعانه اسرائیل را از این موضوع آگاه کرد که یک هفته مهلت دارد تا دفتر خود را تعطیل کند و از قطر خارج شود. از آن زمان، اسرائیل هیچ روابط رسمی و پابرجای دیپلماتیک با هیچ کشور عربی در حوزه خلیج فارس ندارد - یا شاید هم دارد؟!
به صورت کاملا واضحی این اعتقاد وجود دارد که تلآویو همچنان در برخی از موارد با بعضی از کشورها در حوزه خلیج فارس ارتباط خود را حفظ کرده است و دولت تلآویو هنوز به صورت کامل در مورد این مساله محتاط است که مساله روابط خود با این کشورها را به صورت علنی تایید نکند و این اقدام برای این است که کشورهای حوزه خلیج فارس را به مخاطره نیندازد. یک مساله حتمی است: اسرائیل همواره به صورت کلامی از ارتباط قویتر با کشورهای عرب سنی حوزه خلیج فارس حمایت کرده و امیدوار است از این ارتباط در راه فرصتهای تجاری و منافع ژئو-استراتژیک بهره برد. در هجدهم ژوئیه وزارت امور خارجه اسرائیل یک صفحه در توییتر ایجاد کرد که هدف آن اختصاصا ترغیب مذاکره با مردم در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس است. کشورهای این شورا شامل عربستان، امارات متحده عربی، قطر، عمان، بحرین و کویت هستند. (اصلا مهم نیست که اسرائیل هنوز به صورت رسمی عربستان را یک کشور دشمن میداند و شهروندان اسرائیلی را از سفر به عربستان منع میکند.)
در کمتر از یک ماه این صفحه توییتر به عنوان "سفارت مجازی اسرائیل در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس"، بیش از 1100 طرفدار پیدا کرد. در جریان تعطیلات عید فطر، این کانال ارتباطی یک گفتوگوی زنده را با رافی باراک، دبیرکل وزارت امور خارجه اسرائیل ترتیب داد. این دیپلمات ارشد که به شعارها و حرفهایش پایبند است، گفت که اسرائیل به صلح و برقراری روابط با تمام همسایگانش تمایل دارد. در جریان این ارتباط مجازی، یک شهروند کویتی خواست بداند چگونه او میتواند در نبود سفارت، به اسرائیل سفر کند. باراک با پیشنهاد اینکه شهروندان کشورهای عربی میتوانند به سفارت اسرائیل در امان اردن بروند، پاسخ داد: شما میتوانید درخواست صدور روادید خود را به سفارتخانههای اسرائیل در خارج از کشورتان بدهید.
بنوت چاپاس، یکی از مقامهای اتحادیه اروپا مرتبط با کشورهای حوزه خلیج فارس این سوال را مطرح کرد که آیا اسرائیل برنامهای برای گشایش مجدد دفاتر خود در منطقه دارد یا خیر و رافی باراک گفت: ما از این موضوع خوشحال خواهیم شد.
او ممکن بود اینگونه پاسخ دهد: "ما قبلا اینکار را انجام دادهایم" چرا که از آغاز سال جاری میلادی اسرائیلیها میدانند وزارت امور خارجهشان اخیرا گامی سمبلیک، معنادار و مهم برداشته که نشانگر این است که روابط میان اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس بار دیگر در حال بهبود است. ویراست کلی بودجه 2013 اسرائیل نشان داد که اسرائیل یک دفتر دیپلماتیک در جایی در خلیج فارس ایجاد کرده است. در صفحه 213 این سند مشخص شده که بین سالهای 2010 تا 2012 اسرائیل 11 دفتر نمایندگی جدید در سراسر جهان از جمله یکی در خلیج فارس تاسیس کرده است. منابع مطلع وزارت امور خارجه اسرائیل اعلام کردند که از وزارت دارایی اسرائیل خواستهاند تا اطلاعات این بند حساس را از بودجه حذف کند اما این بند هنوز برای همگان قابل رویت است.
ماهیت اصلی این هیات نمایندگی - اینکه کجا قرار دارد، چه تعداد دیپلمات هم اکنون در آن مستقرند یا بودهاند یا اینکه آیا هنوز فعال است یا نه- همچنان نامشخص است. همانطور که انتظار میرفت، وزارت امور خارجه اسرائیل تمایلی به اظهارنظر در مورد این مساله ندارد. یک دیپلمات اسرائیلی متخصص در روابط تلآویو با جهان عرب میگوید: دیگران در وزارت امور خارجه اسرائیل با من موافق نیستند، اما همانطور که من میبینم صحبت کردن در مورد این مساله به صورت علنی مطلقا هیچ نتیجهای ندارد و تنها باعث به خطر افتادن همکاری ما میشود.
در واقع مخفیکاری در رابطه با دفتر سری اسرائیل در کشورهای حوزه خلیج فارس تا حدی پیشرفته که حتی دیپلماتهای ارشد، از جمله آنهایی که با کشورهای حوزه خلیج فارس همکاری میکنند، به روزنامه تایمز آو اسرائیل اطلاعات متناقضی در این باره دادهاند. برخی از این دیپلماتها تاکید کردند که اسرائیل هیچ دفتری در کشور حوزه خلیج فارس ندارد و درج این مساله در بودجه اسرائیل حتما یک خطا است اما برخی دیگر تایید میکنند که چنین دفتری بوده یا هست اما از دادن جزئیات در این باره امتناع میکنند.
اسرائیل و جهان عرب برای چندین دهه با یکدیگر همکاری داشتهاند که اکثر این فعالیتها نیز مخفانه بوده است. در دهه 1990 میلادی و در پی امضای معاهده اسلو، روابط تجاری و سیاسی میان دو طرف قویتر شد به طوری که اتاق بازرگانی اسرائیل یک راهنما به زبان عبری در مورد چگونگی انجام معاملات در خلیج فارس منتشر کرد. در سال 1994 میلادی، اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل در سفرش به عمان با سلطان قابوس، پادشاه این کشور (که همچنان برمسند قدرت است)، دیدار و گفتوگو کرد. در سال 1995 میلادی، چند روز پس از ترور اسحاق رابین، شیمون پرز، نخست وزیر موقت وقت، پذیرای یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان شد.
در ژانویه سال 1996 میلادی، اسرائیل و عمان - که همواره بهترین دوست اسرائیل در میان کشورهای شورای همکاری بوده است- توافقنامهای را در مورد گشایش دفاتر نمایندگی تجاری به صورت دو جانبه امضا کردند. وزارت امور خارجه اسرائیل در آن زمان با اعلام اینکه نقش اصلی این دفتر ایجاد تحول و ارتقای روابط دوجانبه اقتصادی و تجاری با عمان و همکاری در زمینههای آب، کشاورزی، پزشکی و ارتباطات است، اعلام کرد: "دولت مسقط گمان میکند که این گام اخیر به تداوم پیشبرد روند صلح منجر میشود و ثبات در منطقه را افزایش میدهد." چهار ماه بعد، شیمون پرز به عمان و قطر سفر کرد تا به صورت رسمی دفاتر نمایندگی تجاری اسرائیل را در پایتختهای این دو کشور عربی افتتاح کند.
در آن زمان نخست وزیر اسرائیل در فرودگاه دوحه قطر با استقبال گرم گارد سلطنتی مواجه شد پیش از آنکه به کاخ سلطنتی برود و با امیر حمد بن خلیفه آل ثانی، پادشاه وقت قطر که ماه گذشته میلادی به نفع پسرش از سلطنت کناره گیری کرد، دیدار کند. یکی از مقامهای مستقر در دفتر نمایندگی تجاری اسرائیل میگوید: دفاتر اسرائیل در مسقط و دوحه به ریاست گروه کوچکی از سه دیپلمات اسرائیلی و بدون استفاده از پرچم اساسا به عنوان یک سفارتخانه عمل میکرد.
البته روابط علنی و گسترده اسرائیل با عمان حتی به نیمه یک دهه هم نرسید. در اکتبر2000 میلادی و در پی وقوع انتفاضه دوم، حکام عمان در حالیکه احساس کردند عقاید عمومی در حال جبهه گرفتن علیه اسرائیل است، روابط خود را با تلآویو به حالت تعلیق درآورده و این هیات دیپلماتیک را تعطیل کردند. وزارت امور خارجه اسرائیل مراتب تاسف خود را در مورد این تصمیم ابراز داشت و تاکید کرد که توقف روابط و مذاکرات باعث پیشبرد روند صلح میان اسرائیلیها و فلسطینیها نمیشود. این وزارتخانه در آن موقع اعلام کرد: "در این برهه بحران، این امر از اهمیت و ضرورت برخوردار است که خطوط ارتباطی میان کشورها باز بماند."
با این حال اگرچه دفتر نمایندگی اسرائیل در عمان تعطیل شد، اما دولت مسقط پنهانی از دیپلماتهای اسرائیلی خواست تا زمانی که روابط میان دو طرف محرمانه باقی بماند، از مسقط نروند.
روابط رسمی دیپلماتیک با قطر نیز برای مدت 9 سال دیگر ادامه یافت تا زمانی که دولت حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر مجبور شد تا از اسرائیلیها بخواهد فعالیت خود را در این کشور حوزه خلیج فارس پایان دهند. اما دقیقا مانند حاکم عمان، رهبر قطر نیز به این نکته اشاره کرد که گرچه کانالهای رسمی ارتباط باید بسته شوند اما تا زمانی که مخفیانه بماند دیپلماتهای اسرائیلی میتوانند به فعالیتشان ادامه دهند.
چند ماه پس از آنکه قطر هیات اسرائیلی را بست، حکام این کشور حوزه خلیج فارس بار دیگر احیای روابط را پیشنهاد دادند - از جمله گشایش مجدد دفتری در دوحه. در عوض قطریها خواستند که اسرائیل به این کشور کوچک حوزه خلیج فارس اجازه دهد تا نقش پیشرو را در بازسازی غزه ایفا کند. دولت دوحه همچنین از تلآویو خواست تا به صورت علنی از نقش قطر قدردانی کرده و بر موضعش در منطقه اذعان کند.
به نوشته روزنامه هاآرتص، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در ابتدای امر مایل به پذیرش این پیشنهاد از سوی قطر بود اما در نهایت آن را رد کرد که علت اصلی آن هم این بود که دولت قطر خواسته بود تا اجازه یابد حجم گستردهای از تجهیزات و وسایل ساختمانی را به غزه ارسال کند؛ اقدامی که مقامهای اسرائیلی گفتند با منافع امنیتی اسرائیل مغایر است. در آن زمان یک مقام ارشد اسرائیلی در سخنانی که در وبسایت ویکیلیکس منتشر شد، گفت: دولت قطر نمیتواند به احیای روابط و همکاری با اسرائیل بدون توافق بر سر گشایش مجدد دفتر تجاری امیدوار باشد.
تا به امروز قطر و عمان تنها کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند که توافق کردند به صورت کاملا واضح و آشکار با اسرائیل در تماس و ارتباط باقی بمانند. البته هنوز مشخص نیست که اسرائیل ارتباطات بیشتری با کشورهای منطقه داشته
یا خیر(البته ممکن است هنوز هم چنین ارتباطاتی داشته باشد). اینچنین روابط مخفیانهای اکثرا تحت نفوذ و تسلط سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) است. این سازمان در وب سایت خود آورده که یکی از مهمترین و کلیدیترین اهدافش توسعه و ابقای روبط مخفیانه و دیپلماتیک خاص است و به راحتی میتوان تصور کرد که عوامل اسرائیلی با مقامهایی از چند کشور عربی در منطقه که هیچگاه ارتباط داشتن با اسرائیل را تایید نمیکنند، در تماس هستند.
بگذارید در این میان بحرین را مثال بزنیم. تلآویو و منامه هیچگاه روابط پا برجا و دائم دیپلماتیک نداشتهاند اما در سال 2005 میلادی ملک حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین به یکی از مقامهای آمریکایی گفت که کشورش با اسرائیل در سطح امنیتی و اطلاعاتی ارتباط داشته است (به عنوان مثال با موساد). این موضوع در اسناد محرمانه آمریکا که وب سایت افشاگر ویکیلیکس منتشر کرد، آمده است. ملک حمد بن عیسی آل خلیفه همچنین تمایل خود را برای برقراری روابط در زمینههای دیگر نیز ابراز داشته؛ با این حال برای بحرین سخت خواهد بود که برای اسرائیل نفر اول در برقراری روابط باشد. گرچه پادشاه بحرین گفته، توسعه روابط تجاری منوط به اجرای راه حل دو کشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین است.
سایر اسناد منتشر شده در ویکیلیکس نشان میدهد که مقامهای ارشد بحرین و اسرائیل در سالهای اخیر با یکدیگر گفتوگوهایی داشتهاند نظیر دیدار تزیپی لیونی، وزیر سابق امور خارجه اسرائیل با شیخ خالد بن احمد آل خلیفه، همتای بحرینیاش در نیویورک در سال 2007 میلادی. وزیر امور خارجه بحرین همچنین در سال 2009 میلادی اعلام کرد که تمایل دارد تا با نتانیاهو به عنوان تلاشی برای پیشبرد روند صلح دیدار کند اما در نهایت تصمیم گرفت تا چنین تصمیمی را عملی نکند.
اینکه چرا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس مایل به همکاری نزدیکتر با اسرائیل هستند، پاسخ سادهای دارد. یکی از مهمترین دلایلش این است که اسرائیل یک ابرقدرت منطقهای است و به صورت مشخصی یک زرادخانه گسترده اتمی دارد و به صورت علنی متعهد شده تا مانع ایران از دستیابی به چنین تسلیحاتی شود. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که برخی از آنها با ایران مناقشات مرزی دیرپایی دارند، همچون اسرائیل نگران ایران با تسلیحات اتمی هستند.
پروفسور جاشوآ تیتلبائوم، دستیار ارشد تحقیق در دانشگاه بار-ایلان مرکز بگین سادات در امور مطالعات استراتژیک میگوید: در میان کشورهای حوزه خلیج فارس نگرانی خاصی درباره ایران و عملکرد ضعیف دولت باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در متوقف کردن ایران هستهای وجود دارد. این امر باعث میشود که روابط میان اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس نزدیکتر شود (گرچه تاکنون چنین نبوده است).
در واقع اعراب در خلیج فارس به دلیل استنباطشان از رابطه نزدیک اسرائیل با آمریکا و این حس که میتوانند در مقابل ایران بر روی اسرائیل حساب کنند، به نقش تلآویو در مقابله با ایران معتقدند. این را یعقوب هاداس-هندلسمن، معاون سابق دبیرکل وزارت امور خارجه اسرائیل و سفیر کنونی اسرائیل در آلمان در جریان دیدار با مقامهای ارشد آمریکا در سال 2009 میلادی اعلام کرد و گفت: آنها (کشورهای حوزه خلیج فارس) معتقدند که اسرائیل میتواند جادو کند!
اما موضوع فقط ایران نیست. اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس همچنین نگرانی مشترکی در مورد اسلام سیاسی تندرو دارند که نمونه آن را میتوان در حماس، اخوانالمسلمین یا حزبالله دید. در حالیکه این مساله حقیقت دارد که قطر روابط خوبی با اخوانالمسلمین و حماس دارد - سال گذشته میلادی امیر قطر، حمد بن خلیفه آل ثانی، اولین رئیس عربی بود که از زمان به دست گرفتن کنترل غزه توسط حماس در سال 2007 میلادی به این منطقه رفت- کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در حالت کلی نگران افراطگرایی مذهبی و سیاسی هستند که حکومتشان را به ویژه از جانب عناصر شیعی تهدید میکند. (قطر در این حس که مدیریت خوبی در روابط با تمام بازیگران منطقهای و حتی آمریکا دارد، یک نمونه منحصر به فرد است).
به گفته کارشناسان، امارات متحده عربی، عربستان و کویت بیش از سایر همسایگانشان در حوزه خلیج فارس نگران اخوانالمسلمین هستند تا ایران. جاشوآ تیتلبائوم که تحقیقاتش بر تحولات سیاسی و اجتماعی در جهان عرب و بالاخص خلیج فارس است، میگوید: اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس به دنبال ثبات هستند و برای دستیابی به این روند با یکدیگر همکاری میکنند. این مساله تا زمانی که مخفی بماند موقعیتهای مشترک بسیاری را به وجود میآورد.
وی میافزاید: اگر کشورهای عضو شورای همکاری و تلآویو در یک راستا عمل کنند و مذاکراتشان ژئو-استراتژیکی باشد، چرا باید این همکاری مخفیانه باشد؟ چرا باید برای خودشان مشکل ایجاد کنند؟ آنها مسائل بسیار زیادی برای پرداختن دارند و آخرین مسالهای که باید به آن توجه شود موضوع همکاری علنی با اسرائیل است.
عقیده و نظر عمومی در جهان عرب همواره علیه اسرائیل بوده و قطر و عمان تنها زمانی میتوانند روابطشان را علنی کنند که طرح صلح ارائه شده از سوی اسحاق رابین به جریان بیفتد. به محض اینکه خشونتها میان اسرائیل و فلسطین شدت گرفت، آنها تمام روابط رسمی خود را قطع کردند.
کارشناسان میگویند شاید متناقض به نظر برسد که بهار عربی راه را برای رهبران خودکامه کشورهای حوزه خلیج فارس برای همکاری نزدیکتر با اسرائیل سهل نکرده است. برای اولین بار در تاریخ، مردم در این کشورها به فاکتوری تعیینکننده در سیستم سیاسی جهان عرب تبدیل شده و حکام کشورهای عرب خلیج فارس باید پیش از تایید هرگونه فکر به ایجاد رابطه با "کیان صهیونیستی"، در مورد آن تامل کنند.
البته این مساله ربط چندانی به "عشق به فلسطین" در میان ملتهای کشورهای حوزه خلیج فارس ندارد. یک منبع آگاه در تلآویو که به سیاستهای آن آشناست، میگوید: رهبران و حکام کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نمیتوانند در مورد مرزهای 1967 بیاعتنا باشند زیرا این عاملی است که باعث تقویت نیروهای رادیکال در منطقه میشود.
از سرگیری مجدد مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین - بعید به نظر میرسد که نتیجهای در بر داشته باشد- امری نیست که به کشورهای حوزه خلیج فارس اجازه دهد تا همکاری و ارتباطشان را با اسرائیل برقرار کنند. در هر حال راههایی وجود دارد که اسرائیل میتواند با استفاده از آنها از تنشهای موجود بیرون بیاید. به عنوان مثال، صحبت کردن به صورت مثبت درباره طرح صلح ابتکاری اعراب در سال 2002 که در آن تمام جهان عرب برقراری رابطهای دیپلماتیک با اسرائیل در عوض توافقی کامل و جامع با فلسطینیها یا ارایه یک پیشنهاد مشابه برای دستیابی به صلح منطقهای را پیشنهاد دادند.
در این میان، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس خود را در حاشیه قرار میدهند و به طور معمول به امور تجاریشان میپردازند - همکاریهای پنهان تجاری و اطلاعاتی بدون اعلام رسمی.
تیتلبائوم میافزاید: تا زمانی که یک معاهده رسمی با فلسطینیها امضا نشده، من گمان نمیکنم که بتوانیم انتظار داشته باشیم روابط رسمی برقرار شود. این دقیقا همان صورتی است که کشورهای حوزه خلیج فارس هستند. از دیدگاهها آنها این مساله آنقدرها هم حساس نیست. آنها ادامه روند کنونی را برخلاف خواست خود نمیبینند.»
انتهای پیام
نظرات