• سه‌شنبه / ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ / ۱۶:۲۴
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1400052618853
  • منبع : یادداشت

/یادداشت/

پیچیدگی تحولات افغانستان و آینده مبهم آن

پیچیدگی تحولات افغانستان و آینده مبهم آن

"در میان همسایگان ایران، کشور افغانستان به جهت پیوستگی‌های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، حضور قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، تنوع و گستردگی بازیگران داخلی و شکنندگی و ناتوانی دولت آن، بر ابعاد امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایران تاثیرات فراوانی دارد. این تاثیرگذاری و تنوع مسائل سیاسی و امنیتی در افغانستان با آغاز روند تسلط طالبان بر اکثر استان­های این کشور بر پیچیدگی تحولات افغانستان و آینده مبهم آن افزوده است. با توجه به تصرف کابل توسط این گروه باید به تحولات سال‌های اخیر افغانستان و چرایی قدرت گرفتن این گروه افراطی و همینطور به تاثیرقدرت گرفتن آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران اشاره شود."

به گزارش ایسنا، حسین شاه پری، کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران در یادداشتی نوشته است: به دلیل شکنندگی دولت و پراکندگی قدرت و نبود واقعی دولت-ملت در افغانستان، انحصار تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی در اختیار دولت نیست و نخبگان، احزاب و گروه‌های متعددی در تصمیم گیری سیاسی در افغانستان حضور دارند. به طوری که زلمای خلیلزاد، فرستاده ویژه ایالات متحده آمریکا در کابل و دوحه با شمار زیادی از احزاب و شخصیت‌ها به طور جداگانه ملاقات می‌کند. به هرحال هر آنچه امروز در صحنه سیاسی و نظامی افغانستان مشاهده می‌شود نتیجه مذاکرات صلح آمریکا و طالبان و شروع مذاکرات بین‌الافغانی در قطر بوده است. مایک پامپئو، وزیر سابق امور خارجه آمریکا علاوه بر حضور در مراسم امضای قرارداد صلح با طالبان در دوحه در اسفند ۱۳۹۸، در چهارم فروردین ۱۳۹۹ نیز به کابل سفر کرده تا علاوه بر میانجی‌گری میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله، رئیس جمهور این کشور را به اجرای توافق با طالبان در آزادی زندانیان این گروه شبه نظامی وادار نماید. با امضای توافقنامه آمریکا با طالبان در ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ در دوحه، تحولات افغانستان وارد مرحله تازه‌ای گردید. بر اساس این توافقنامه آمریکا کاهش تعداد پایگاه‌ها و روند خروج نظامیان‌اش را از این کشور شروع می‌کند و طالبان متعهد شد که تهدیدی برای منافع و پرسنل آمریکا نباشد و همچنین از گروه‌هایی مانند القاعده حمایت نکند. این توافقنامه نیازهای آمریکا و طالبان را برطرف می‌کرد اما منافع بازیگر غائب در مذاکرات، یعنی دولت این کشور را در نظر نمی‌گرفت و حتی دولت را ملزم به همکاری نیز می‌کرد که با فشار آمریکا به قطع کمک‌های بین‌المللی در فروردین ۱۳۹۹ مخالفت دولت کابل فروکش کرد و اشرف غنی به خواسته آمریکا برای آزادسازی ۵۰۰۰ زندانی طالبان تن داد. حدود ۵۰۰ نفر از این زندانیان دارای جرایم کیفری سنگین مانند ترور، انفجار و قتل اتباع خارجی بودند. در این میان حتی برخی از متحدان آمریکا مانند فرانسه و استرالیا مخالف این آزادی‌ها بودند. اقداماتی از جنس آزادی زندانیان، تعطیلی پایگاه‌های نظامی و کاهش شمار نظامیان تا پایان سال ۲۰۲۰ کمکی به توقف و یا کاهش خشونت‌ها نکرد و طالبان با اعتماد به نفس بیشتر و با تکنیک ها و ابزار جدید دست به اقدامات خشونت آمیز بیشتری زد.

این عملکرد یک جانبه آمریکا و متحدان این کشور مانند آلمان، فرانسه و ناتو را نیز به انتقاد وا داشته است.  در سند راهبردی ناتو در سال ۲۰۲۰، افغانستان در ردیف اولویت‌های امنیتی خارج و طالبان تهدید اولویت‌دار به شمار نمی­‌آید. این در حالی است که با وجود آغاز مذاکرات میان طالبان و نمایندگان دولت افغانستان که چند ماه طول کشید تا در خصوص دستور کار مذاکرات به توافق برسند اما  هنوز در خصوص مسائل محتوایی، مذاکره­ای صورت نگرفته است.

اکنون با گذشت بیش از یکسال از توافق میان طالبان و آمریکا، خشونت در افغانستان از شدت بیشتری برخوردار شده است و طالبان بر پایتخت و اکثر استان­های این کشور تسلط کامل یافته است. آمریکا از اواخر دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش به دنبال خروج از افغانستان بوده است؛ با این حال همواره نگرانی گسترده‌ای از تبعات خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان وجود داشته است.

در این میان جو بایدن در سخنرانی خود در آوریل ۲۰۲۱ در مورد افغانستان به دلایل مختلف خود برای تغییر رویکرد در قبال افغانستان اشاره می‌کند. اول اینکه تجربه نشان داده است ادامه حضور نظامی آمریکا در افغانستان امکان شکست نظامی بر طالبان و جلوگیری از به قدرت رسیدن آنها را ندارد. دوم اینکه حضور نظامی آمریکا در افغانستان به دلیل تغییر ماهیت گروه‌های تروریستی علیه منافع این کشور توجیه‌پذیر نیست. سوم اینکه امکان دولت-ملت سازی در افغانستان وجود ندارد و چهارم اینکه هزینه‌های مالی بسیار زیاد حضور در افغانستان خروج نظامی آمریکا از این کشور را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرده است.

گرچه در مورد ماهیت الگوهای رفتاری طالبان امروز با طالبان دهه ۹۰ میلادی میان اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد؛ اما آنچه مسلم است آن است که طالبان از رفتارها و رویکردهای گذشته خود درس گرفته و درصدد است چه به صورت ظاهرسازی و چه به صورت تغییرات عمیق بنیادین به رویکردی عملگرایانه نزدیک شود. اخباری که از مرکز تحت تسلط طالبان در خصوص رویکرد این گروه به زنان، کودکان و اقلیت‌های دینی و قومی منتشر می‌شود؛ موید همین نکته است. علاوه بر این رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر درباره الگوی رفتاری حکومت طالبان در افغانستان در یادداشتی این گونه می‌نویسد: «ما نگرانی‌ها را درک می‌کنیم که پس از خروج نیروهای خارجی هم در اذهان افغان­ها و هم در اذهان جامعه جهانی در مورد چگونگی نظام آینده خطور می کند. ما به این متعهد هستیم که با جهت گیری‌های دیگر در فضای احترام متقابل به پیش برویم و بر چنان یک نظام سیاسی با هم به توافق برسیم که صدای همه افغان­ها در آن شنیده شده باشد. در افغانستان آینده ما بر بنیادهای دین مبارک اسلام و در روشنی عنعنات پسندیده جامعه افغانی به حقوق همه اتباع مردان و زنان کشور خود مثلا آزادی بیان، تعلیم و تربیت و کار خود را متعهد می‌دانیم.»

علیرغم وجود تغییر و تحولات ظاهری در عملکرد و رویکرد طالبان نسبت به گذشته اما تسلط طالبان بر افغانستان و تشکیل حکومت سیاسی می‌تواند دارای تبعات جبران ناپذیری برای این کشور باشد. افغانستان یک کشور دارای تنوع قومی و مذهبی زیادی است که تسلط بی چون و چرای طالبان به این کشور می‌تواند زمینه درگیری‌های بیشتر داخلی را شدت بخشد که در نهایت این وضعیت به لحاظ امنیتی-نظامی در همسایگی ایران برای این کشور مناسب نیست.

در چشم انداز آینده سیاسی افغانستان باید به این نکته اشاره کرد که این کشور در محور فعالیت بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی قرار گرفته است. پاکستان، چین، هند، آمریکا، روسیه و ایران از جمله این بازیگران هستند که هر یک از این دولت‌ها امکان برقراری ارتباط با جریان‌ها و گروه‌ها و نخبگان مختلف افغان را دارند. در مورد نقش جمهوری اسلامی ایران آن و ملاحظات امنیتی که برای کشورمان در افغانستان وجود دارد؛ باید به این نکته اشاره کرد که ایران بازیگری است که قابلیت و ابزار تعامل با دولت، نخبگان و گروه‌های منتقد دولت و طالبان را دارد و با استفاده از آن می‌تواند حتی درصورت قدرت یابی کامل طالبان تا حدودی موقعیت و سطح نفوذ کنونی خود را در این کشورحفظ کند. تنها خطر جدی که می‌تواند برای ایران در این منطقه هزینه سازی کند حضور داعش و جریان‌های افراطی نوظهور دیگر مرتبط با امریکا، پاکستان و تا حدودی عربستان سعودی است. به همین دلیل ضرورت دارد جمهوری اسلامی ایران با امکانات و ابزارهای بالقوه خود و با تلاش روز افزون در جهت آغاز گفتگوهای بین‌الافغانی تحت نظارت کشورهای منطقه تلاش کند. جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با ارائه طرح‌های دیپلماتیک مانع از گسترش بحران افغانستان و شکل‌گیری یک منازعه و جنگ داخلی گسترده در مرزهای شرقی خود شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۰-۰۵-۲۶ ۱۶:۲۹

نظام ایران هیچ! نظام ایران نگاه....!