به گزارش ایسنا، طاهر قلیزاده محمدی کارشناس مباحث ارتباطات اجتماعی و خانواده در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار ایسنا قرار داد، آورده است: حسّ و مفهومی زیبا که بسیاری از انسانها تشنه رسیدن و تجربه کردن آن هستند. واژهای که از ماهیتی عظیم حکایت میکند و میتواند تمامی نیازهای عاطفی را با آن برطرف و رسیدن به کمال را ممکن کرد. مفهومی که دارنده آن به حدّی از عواطف خواهد رسید که برای معشوق خود حاضر است از تمامی خواستهها و تمایلات خود دست کشیده و تنها آن چه را بخواهد که محبوب میخواهد.از میان تمامی اقسام عشق، بیشکّ، عشق مادر به فرزند را میتوان از مثال زدنیترین عشقها دانست. علاقهای که رنگ و جنس آن با تمامی علاقهها متفاوت است.
مادری که از ابتداییترین زمان تولد فرزند، درد را بر جان خود پذیرا میشود تا اسباب ورود کودک را به دنیا فراهم آورد و از شیره وجود خود، او را غذا میدهد تا امکان رشد پیدا کند. مادری که اگر فرزندش کوچکترین آسیبی ببیند بیتاب شده و خواب و آرامش را بر خود حرام میکند تا از کودک مراقبت کند و آرام نخواهد نشست تا زمانی که درد و رنج را از فرزند خود دور ببیند. و چه بسیار سخت است اگر بین این عاشق و معشوق فاصله افتد و مادری فرزند خود را از دست دهد و احساس کند دیگر در زندگی دنیوی، قرار نیست او را ببیند!
با دقت بر این موضوع، شاید بتوان ذرهای از آن چه بر مادران شهدا میگذرد را تصوّر کرد.
مادرانی که در آغوش و دامان خود فرزندانی را تربیت کردند که از بهترین خلایق بودند و به مقامی رسیدند که خداوند متعال، دیگران را از فهم آن و آن چه بر آنها گذشته عاجز میداند؛ آنجا که میفرماید: «وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَ لکِنْ لَا تَشْعُرُونَ» [سوره بقره/ 154] و به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده اند، ولی شما نمیفهمید!»
مادرانی که جگرگوشههایی را فدایی شده میدیدند که فخر کائنات بودند و دل کندن از آنها با ذهنی مادّی و دنیوی ممکن نمیشد.
مادرانی که الگویشان حضرت امّالبنین است که در اوج عشق به فرزندانش، هدف را میدید و در مقابل بشیر، از فرزندان خود خبری نمیخواست و تنها این جمله را تکرار میکرد «از ابا عبدالله الحسین (ع) به من خبر بده! … فرزندانم و تمام کسانی که زیر آسمان کبودند، همه به فدای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) باد!» [1] و جگر گوشههایش را فدایی حسین بن علی (علیهما السلام) میدانست.
سختی آن چه بر این مادران میگذرد را نمیتوان انکار کرد و این را باید دانست:
میتواند که تو را سخت زمینگیر کند / درد یک بغض اگر بین گلو گیر کند
و باید اقرار کرد که هر چه پیرامون عظمت مقام مادران شهدا و سختی آن چه بر آنان گذشته، نوشته شود ذرّهای حقّ آنان را ادا نخواهد کرد.
چگونه میتوان از کسانی به سادگی عبور کرد که عشق خود را پرپر شده میدیدند تا آرمانها حفظ شود؟ آرمانهایی که مالک و ناظر آن خود خداوند است و با گذشت زمان و تغییر انسانها، مدیران و سبکهای زندگی، خللی بر آن وارد نخواهد شد چرا که اگر انسان خود را در مسیر اهداف والا ببیند، مشکلات، او را از پای در نخواهد آورد و صبر بر آن چه که برایشان پیش آمده را امری ممکن خواهد کرد؛ چون معتقدند آن چه را فدا کردند فنا نشده بلکه در حقیقت آن چه را داشتند جاودانه ساختهاند و با خدایی معامله میکنند که بهترینها را عنایت و بهترین کفایت کننده است. چنان که خود فرموده: «وَ مَنْ یتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیءٍ قَدْرًا [طلاق/ 3] و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، و خدا فرمان و خواستهاش را (به هر فرد و به هر شکلی که بخواهد) میرساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.»
پینوشت:
[1] «أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین، … أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین» [منتهی المقال، ج 2، ص70؛ تذکره الشهداء، ص 443]
انتهای پیام
نظرات