• شنبه / ۹ آذر ۱۳۸۱ / ۱۲:۵۴
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8109-01107
  • منبع : نمایندگی خراسان رضوی

عبدالله كوثري: سليقه‌هايي در انتخاب اعضاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي دخالت دارد

برخي از مترجمان ما كه به خاطر سلايقشان در فرهنگستان زبان و ادب فارسي راه ندارند، صلاحيتشان بسيار بيشتر از خيلي از اعضاي فعلي آنجاست. عبدالله كوثري ـ مترجم ـ كه در پنجاه‌وششمين سالگشت تولد خويش (1325 ـ همدان) با خبرنگار ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت‌وگو مي‌كرد، با بيان اين مطلب، افزود: معادل‌سازي واژه‌هاي بيگانه، در مرحله اول، توسط مترجم صورت مي‌گيرد و اوست كه اين واژه‌ها را پيشنهاد مي‌دهد؛ در مرحله بعد، فرهنگستان مي‌تواند اين مجموعه لغت‌ها را البته اگر صلاحيت اين كار را داشته باشد، غربال كند. وي ادامه داد: براي واژه‌سازي، بايد به دو زبان فارسي و بيگانه تسلط داشت و ريشه لغت را شناخت. اين مترجم برگزيده سال 1379 معيار مطلوبيت واژه ساخته شده را پذيرش جامعه عنوان كرد و ادامه داد: مرحوم كسروي واژه‌ه‌هايي چون خوراك و پوشاك را به جاي اطعمه و البسه ساخت كه امروزه به كار مي‌رود؛ ولي نوشتاك را كه پيشنهاد كرد، مي‌بينم امروزه به كار نمي‌رود و همچنين لغت پيكره به جاي عكس كه توسط مردم به كار نمي‌رود؛ پس اين مساله، به ذوق مردم برمي‌گردد. مي‌بينيم برخي از واژه‌هايي كه فرهنگستان ساخته است، بسيار مضحك است و مردم آن‌ها را مسخره مي‌كنند. وي افزود: ما ناچاريم واژه‌سازي كنيم؛ ولي نبايد تعصب داشته باشيم و مشكل ما هلي‌كوپتر نيست كه به جايش واژه‌ بالگرد را قرار دهيم؛ يعني نبايد روي اشيا خيلي حساسيت نشان دهيم؛ بلكه مشكل اصلي آنجاست كه لغت‌هاي فرنگي بخواهند از راه ترجمه‌هاي بد در نحو زبان ما تاثير بگذارند. حال آنكه روي اين امر حساسيت لازم وجود ندارد؛ چنانچه مي‌بينيم در تلويزيون، مثلا بسيار گفته مي‌شود كه ”صداي شما را داشته باشيم”. اين، ترجمه لفظي we have your voice است؛ يا غلط قرار دادن راي مفعولي در جمله كه بسيار به‌كار مي‌رود. مترجم ”جنگ آخر زمان” ماريو بارگاستي يوسا، خاطرنشان كرد: البته واژه‌سازي علمي، بحثش جداست و ما بايد بتوانيم براي مفاهيم علمي و فرهنگي، واژه‌هاي مناسب توليد كنيم. وي با انتقاد از دخالت سليقه‌ها در انتخاب اعضاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي، گفت: يك بخش مشكل واژه‌سازي ما مربوط به اين است كه مفاهيم جديدي كه گرته برداري ساخته مي‌شوند، چون وارد فرهنگ ما نمي‌شوند، حالت تصنعي به خود مي‌گيرند. متاسفانه ورود و رسوخ فرهنگ در جامعه ما بسيار كند است؛ زيرا مردم، كتاب نمي‌خوانند و راديو و تلوزيون ما هم حامل فرهنگ نيست و اغلب برنامه‌هايش ضدفرهنگي است. حتا در قشر تحصيلكرده كه ما هم رسوخ فرهنگ به دليل رواج نيافتن مطالعه كتاب در بين آنان، بسيار كند است؛ چنانچه مي‌بينيم كتابي با تيراژ دو هزار نسخه چاپ مي‌شود. اين مترجم، همچنين در پاسخ به پرسشي مبني بر نبود تشكل صنفي مترجمان در كشور، گفت: مترجم هم بايد عضو كانون نويسندگان باشد؛ منتها اين كانون كه بخش عمده‌اي از فرهنگسازان واقعي اين مرز بوم در آن عضوند، تاكنون نتوانسته است وجود حقوقي داشته باشد. وقتي اين كانون اجازه فعاليت پيدا كند، مي‌تواند يك بخش را هم براي ترجمه اختصاص دهد؛ چون امر ترجمه هم زير مجموعه نويسندگي است. مترجم ”محاكمه ژاندارك در روان” تاكيد كرد: اگر قرار است يك كانون نويسندگان واقعي، نه دولت‌ساخته و حكومت‌ساخته وجود داشته باشد، كانون نويسندگان، تاسيس‌شده در سال 1340، بوده، هست و خواهد بود كه اغلب نويسندگان خوب اين مملكت هم يا عضو آنند، يا با آنجا بيشتر رابطه دارند؛ تا هر جاي ديگر. اين مترجم آثار كارلوس فرانتس، درباره وجود چند ترجمه از يك كتاب نيز تاكيد كرد: هيچ كس ـ نه دولت و نه مترجم ـ حق ندارد جلوي مترجم را بگيرد؛ خلاقيت، آزاد است و نبايد جلوي افراد را گرفت؛ ولي ناشران، بايد به اين فرهنگ برسند كه هر ترجمه‌اي را كه به دستشان مي‌رسد، چاپ نكنند؛ بلكه ترجمه‌هاي قوي را انتخاب كنند و بپذيرند. وي با رد تعارض ذاتي بين زيبايي ترجمه يا وفاداري به متن اصلي، گفت: ترجمه‌هايي داريم كه هم معنا دارند و هم زيبايند؛ چنانكه ترجمه كشف‌الاسرار از قرآن، هم زيباست و هم وفادار؛ يا ترجمه پاسترناك از شكسپير به روسي كه نمونه زيباي روسي هم است، منتهاي بحث بر سر آن است كه ترجمه وفادار را چه بناميم؟ بعضي‌ها فكر مي‌كنند كه ترجمه وفادار، يعني ترجمه لغت به لغت؛ در حالي كه اين، بدترين نوع ترجمه است و به هيچ وجه ترجمه وفاداري نيست. ترجمه وفادار، آن است كه شما بتوانيد آن متن را در زبان ديگر بازسازي كنيد و آنچه را كه نويسنده نوشته و منظور نظر داشته است، به زبان فارسي بيان كنيد. تا وقتي متني را در خودتان جذب نكرده‌ايد، نمي‌توانيد ترجمه خوبي بنويسيد. ترجمه، يك فرآيند هنري است؛ بازپردازي و بازآفريني اثر در زبان ديگر است. در واقع، مترجم مفهوم را بگيرد و در زبان ديگر آن را بازآفريني كند؛ ولي اگر از اين حد پايين‌تر بياييم، به ترجمه ادبي لطمه مي‌خورد. وي افزود: البته اين به معناي دخالت در جهان نويسنده نيست؛ بلكه به بيان ديگر، برگرداندن منظور و حرف نويسنده به زبان ديگر است؛ به شيوه‌اي كه اگر آن نويسنده به فارسي صحبت مي‌كرد، همان جور بگويد. البته آنچه ترجمه مي‌شود، از صافي ذهن مترجم، رد و با واژگان او شكل‌گيري مي‌شود. مترجم است كه تشخيص مي‌دهد مراد نويسنده اصلي از يك واژه چه چيزي بوده است. بنابراين، مترجم در متن تاثير دارد؛ ولي نه در مفهوم آن؛ بلكه در ارايه و بيان آن مفهوم تاثيرگذاري مي‌كند. اين مترجم آثار يوسا درباره مرز ترجمه‌ناپذيري يك اثر ادبي نيز گفت: گاهي به دليل صنايع ادبي خاصي كه در يك زبان به كار رفته است، تاثير زبان با ترجمه از بين مي‌رود؛ مثلا يك مصراع حافظ كه مي‌گويد: ”چراغ صاعقه آن سحاب روشن بايد”، كه اينقدر در زبان فارسي زيباست، وقتي ترجمه مي‌شود، ديگر آن زيبايي را ندارد. اين را حد ترجمه‌ناپذيري مي‌گوييم. همچنين در مورد بعضي واژه‌ها كه معناي خاص خود را در يك فرهنگ دارند، يك مترجم خوب، همان واژه را در ترجمه لغت ساقي از مثنوي نموده است. اين مترجم، در پايان، ميزان استقبال جامعه از ادبيات آمريكاي جنوبي را بسيار خوب ارزيابي كرد و گفت: در دنيا در اين دو سه دهه اخير، بار توليد ادبيات و رمان، مركزيت ثقلش را از اروپا و ايالات متحده از دست داده است و يك بخش عمده‌اش در آمريكاي لاتين بخشي‌ از آن هم در اروپاي شرقي، متمركز شده است. گفتني است: از اين مترجم، ”سوربز” اثر ”ماريو گاستي يوسا” در انتظار اجازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي چاپ و انتشار است. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha