ميهن بهرامي: زبان ادبيات امروز، جامعه ما را به تحميق و تنبل شدن سوق ميدهد
زبان داستانهاي امروزي، زبان آسان طلب و بدون تكيه بر قيود، فنون و عوامل يا خاستگاه زبان مردمي است.
ميهن بهرامي - داستاننويس - بابيان اين مطلب به خبرنگار بخش ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: اين زبان، حتا زبان اصيل عوام و اصطلاحات زبان مردم كوچه و بازار نيست. زبان مردم هميشه پر از اطلاعات زندگي عيني مثل ضربالمثلها و حكايات كوچك است و به نوعي انتقال تجربيات فردي و ادراكهاي خصوصي است.
وي افزود: به عنوان مثال ” بار كج هرگز به منزل نميرسد” اشاره به يك واقعيت كمال طلب دارد و داراي جنبه آموزشي است، كه فروغ فرخزاد آن را با معنايي فلسفيتر و انسانگراتر در شعرش به كار ميگيرد: هيچ صيادي از جوي حقيري كه به گودالي ميريزد، مرواريدي صيد نخواهد كرد. در واقع فروغ فرخزاد در اينجا به زبان مردم نزديك ميشود، اما زبانش زباني است والايش طلب و پالايش يافته.
بهرامي در ادامه اظهار داشت: نويسندگان آگاه و واقعي با زبان عصر خودشان كه مردم با آن صحبت ميكنند نوعي افت و خيز تعليم يافته دارند. آنان به محاورات مد روز كه به صورتي سريع مقبوليت عام يافته و بعد از مدتي از ياد ميرود، اما اثرات مخرب خود را نيز بر فرهنگ زبان مردم باقي ميگذارد توجهي ندارند.
اين داستاننويس گفت: زبان و واژههايي كه در ادبيات به كار گرفته ميشود، همواره به نوعي از جانب نويسندگان مورد نقد و بررسي قرار ميگيرد و نويسنده متفكر و روشنفكر، زبان مردم را در كارگاه فكر خود نقادي ميكند و شكل هنري ميدهد.
وي سپس تصريح كرد: گزارشنويسي، خاطرهنويسي و نوعي گفتار سطحي روزنامهيي نميتواند زبان دورهاي معرفي كننده ادبيات واقعي يك مردم باشد.
او درباره ورود واژههاي لمپني به عرصه ادبيات، اظهار داشت: ممكن است در طنزنويسي و به زبان شوخي، به كار گرفتن پارهاي از دشنامهاي رايج كه نويسنده ميتواند آنها رامطرح كند، قابل قبول باشد. اما اين مساله در حيطه طنزنويسي باقي ميماند و ربطي به گستره ادبيات ندارد.
او سپس عنوان كرد: زبان مردم حتا ممكن است در حيطه شعر هم به كار گرفته شود؛ چنان كه سهراب سپهري اين كار را ميكند. اما زبان او، زباني پالايش يافته و دوستانه است و زباني با طرح معناي منفي نيست.
بهرامي سپس درباره نپرداختن داستاننويسان امروز به زبان فاخر، گفت: فخر زبان بازي با كلمات نيست، بلكه تسلط به يك فن برتر است. اما جوانترها به تاريخ ادبيات گذشته ما و به فن ادبي ما نه پي بردهاند و نه اعتقادي دارند.
او افزود: ما پشكسوتاني مانند فردوسي داريم و در تفكر قصهنويسي چهرهاي چون سعدي را داريم، فخرالدين اسعد گرگاني و نظامي بزرگترين قصهنويسان ما به نظم هستند و اهميت و ماندگاري همه آنه نيز در همين فخر زبان و انديشه است.
وي در ادامه تصريح كرد: نويسنده اگر فن اصلي را بداند، زبان مردم كوچه و بازار را نيز هنرمندانه به كار خواهد گرفت. زبان كوچه و بازار زبان ملپنيزم نيست، زبان مردم است.
بهرامي در پاسخ به اينكه برخي اين شيوه نوشتن امروز را نوعي راحتتر ارتباط برقرار كردن با مخاطب ميدانند، عنوان كرد: موضوع ارتباط با مخاطب كه اتفاقا امروزه در سينما و تلويزيون هم مد شده است، دقيقا قضيه همان تعهد است كه چند سال پيش مطرح بود. اين نوع برخورد با مخاطب، جامعه را به تحميق و تنبل شدن سوق ميدهد.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات