«رسالت اصلي طنز، ايجاد آگاهي و روشنگري است» “بررسي طنز فارسي از سنايي غزنوي تا صابري فومني” گفتوگو با عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم تهران
كيومرث صابري فومني با يك زبان شسته و رفته متناسب با متن و با الهامگيري از آثار قبل از دوره خود توانست در عالم طنز جايي براي خويش باز كند و خود را به عنوان يك طنزنويس صاحب سبك عنوان كند؛ به طوريكه حتا عدهاي به پيروي از سبك او پرداختند.
دكتر شادرويمنش ـ عضو هيات علمي گروه ادبيات فارسي دانشگاه تربيت معلم تهران ـ در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به بررسي تاريخچه و وضعيت فعلي طنز در ادبيات ايران پرداخت و اظهار داشت: طنز، گاه بهعنوان مفهوم خاص و گاه بهعنوان مفهومي عام مطرح ميشود؛ مفهوم عام طنز در روحيه ايراني به چشم ميخورد و از قديميترين زمان در ادبيات شفاهي وجود داشته و در انبوهي از ضربالمثلها، داستانها و مثلهاي طنزآميز، نمونههايي عالي از اينگونه طنز به چشم ميخورد كه با نگاهي گذرا به امثال و حكم دهخدا اين مطلب نمودار ميشود. اين معناي عام همراه با روحيه ايراني امتداد پيدا كرده تا به روزگار معاصر رسيده است، در روزگار معاصر نيز مجموعهاي از لطيفهها موجود است كه حاوي نكاتي طنزآاميزند. بسياري از اين نمونهها، طنزهاي درخشان سياسي هستند و اين مطلب بيانگر وسعت طنز از گذشته تا به امروز است. نمونههاي نخستين طنز به معناي خاص آن در آثار نخستين شاعران فارسي به چشم ميخورد؛ به عنوان مثال در آثار رودكي گاه نكتههاي طنزآميز به چشم ميخورد كه البته اين آثار را نميتوان آثار مستقلي در ادبيات طنز ايران دانست. همچنين در تاريخ ادبيات كشورمان سنايي از شاعراني است كه هرچند اثر مستقلي به طنز ندارد، اما در آثار وي از قبيل حديقه نمونههاي طنزآميز خوبي از او به جا مانده است.
وي در ادامه با طرح عنوان طنز فلسفي گفت: در بعضي رباعيات منسوب به خيام نوعي نگره طنزآميز فلسفي به پديدههاي جهان وجود دارد كه حاكي از نوع خاصي از طنز است كه ميتوان از آن به عنوان طنز فلسفي ياد كرد؛ هر چند اين خط طنز فلسفي در تاريخ ادبيات ما به شكل جدي دنبال نشده؛ ولي آنچه موجود است بسيار ارزشمند و درخشان است و شايد نمونههايي از اين نگرش در بعضي اشعار حافظ هم ديده شود. در اين نگرش شاعر نسبت به پديدههاي مسلمانگاشته جامعه ترديد ميكند و پيرامون آنها سؤالاتي مطرح ميكند كه گاه شكلي شكآميز و آميخته به چاشني طنز را ايجاد ميكند:
گناه اگرچه نبود اختيار ما حافظ
تو در طريق ادب باش دگر گناه من است
به طول مثال در اين بيت حافظ مساله جدي جبر و اختيار را با نگره فلسفي خاص خود بازگو ميكند؛ اما اين خط به صورت جدي و مستقل در آثار ادبي ما مطرح نشده است. ميراثداران سنايي شاعراني بودند از قبيل انوري ابيوردي كه در آثار او هم البته گونههاي همخانواده طنز مثل هجو و هزل ديده ميشود. پس از آن نمونههاي خوب طنز در قرن 7 در آثار سعدي اعم از گلستان و بوستان به چشم ميخورد؛ ضمن اينكه مولانا نيز از بزرگترين شاعراني است كه از طنز استفاده شايسته كرده و از طريق حكايات طنزآميز عاليترين مفاهيم عرفاني را بررسي كرده است. مولانا در گرايش مردم از شيوه هزلآميز استفاده ميكند و سعي در رساندن آنان به معرفت دارد؛ اما اولين كسي كه در ادبيات ما صاحب اثر مستقل در طنز است، عبيد زاكاني است كه بهترين و درخشانترين اثر او رساله اخلاقالاشراف است، درواقع قرن هشتم به دليل وجود حافظ و عبيد زاكاني در كنار هم از اهميت فراواني در آغاز طنز فارسي برخوردار است؛ چراكه در آثار حافظ نيز نوعي شادمانگي موج ميزند. حافظ با زبان طنزآميز انتقادات اجتماعي بسياري را به صوفيان دروغين و زاهدان ريايي وارد ميسازد. در كنار حافظ ميتوان از ابو اسحاق شيرازي نام برد كه به دليل خوراكستاييهايي كه دارد به اطعمه شهرت يافته است، اين سه نفر كه در يك حوزه تاريخي و جغرافيايي نزديك به هم قرار دارند، اوج طنز فارسي را در قرن هشتم ميسازند.
دكتر شادرومنش در بيان ادامه تاريخچه طنز به خبرنگار ايسنا اظهار داشت: پس از اين دوران طنز فارسي افول مييابد، تا زماني كه اوج حقيقي طنز كه درحقيقت معناي درست طنز است، در دروه مشروطه پيدا ميشود. اين اوج به دليل آشنايي با آثار اروپايي ايجاد ميشود و انتقادات بيشتري صورت ميگيرد، شاعران و نويسندگان مشروطه شروع به استفاده از ابراز طنز در جهت خدمت به مبارزات سياسي و روشنگرانه خود كردند. بزرگترين طنزپردازان اين دوره بيشك دهخداست كه با انتشار آثار معروفش تحت عنوان ”چرند پرند” كه در روزنامه صوراسرافيل منتشر ميشد، به نوعي بنيانگذار طنز فارسي است كه راه را براي شروع داستان طنز در ايران باز كرد. در حوزه شعر طنز هم در درجه اول بايد از سيداشرفالدين قزويني معروف به نسيم شمال ياد كرد كه با انتشار روزنامه معروفش نسيم شمال حركتهاي اجتماعي جدي در جامعه ايجاد كرد و براي به هيجان آوردن و آگاه كردن مردم از همان بيان طنزآميز استفاده ميكرد. افراد ديگري هم در اين دوره بودند كه اگرچه رويكرد سياسي نداشتند، صاحب رويكرد اجتماعي بودند؛ مثل ايرج ميرزا كه در پناه يك زبان بسيار خوب توانسته است نام خود را در تاريخ طنز به ثبت برساند، افراد يگري هم مثل ملكالشعراي بهار و ميرزاده عشقي بودند كه در آثارشان نمونههاي طنز به چشم ميخورد. درواقع از زمان مشروطه فارسي به عنوان يك نمونه مستقل ادبي شناخته ميشود.
وي در پايان در خصوص وضعيت كنوني طنز در كشور گفت: در حقيقت از معروفترين آثار اين دوره ميتوان در درجه اول به كيومرث صابري فومني و آثاري با عنوان گلآقا اشاره كرد. انتشار چنين مطالبي از ستون دو كلمه حرف حساب در روزنامه اطلاعات تا مجموعه نشريات گلآقا در دورهاي كه مطبوعات كمتر اجازه انتقاد پيدا ميكردند، جسارت ويژهاي را ميطلبيد. كيومرث صابري با يك زبان شسته رفته متناسب با متن و با الهامگيري از آثار ماقبل دوره خود توانست جايي در عالم طنز براي خود باز كند و خود را به عنوان يك طنزنويس صاحب سبك عنوان كند؛ به طوري كه حتا عدهاي به پيروي از سبك وي پرداختند. چهره ديگر، سيدابراهيم نبوي است كه در ماجراهاي دهه اخير توانسته است با انتشار بعضي آثار در روزنامهها كه عموما هم سياسي هستند توجه جامعه علاقهمند به سياست را به خود جلب كند. همچنين بايد به ابوالفضل زرويي نصرآباد اشاره كرد كه با بعضي نوآوريها توانسته است جايگاهي در اين عرصه براي خود كسب كند.
وي در پايان با اشاره به اين مطلب كه اكثر اين افراد خود را از طريق مجله گلآقا معرفي كردند، افزود: مسلما افراد مستعد ديگري نيز در اين زمينه فعاليت ميكنند.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات