“شهابي كه نميخواهد خاموش شود” گزارشي بر روند نقاشي قهوهخانهيي در ايران
نقاشي قهوهخانهيي با اينكه هنري ملي است و در باورهاي ملي و مذهبي ما ريشه دارد، سالهاست كه مهجور مانده است. اين هنر با مضامين مذهبي چون عاشورا در دلها حك شده است. نقاشي قهوهخانهيي بازتابي صادق و اصيل از هنر هنرمنداني عاشق، تنها و دلسوخته است؛ هنرمنداني مظلوم و محروم از تبار دل ساده و آيينهصفت كوچه بازار. اينان كه پس از قرنها سكوت زير سقف نمور و تاريك قهوهخانهها در خلوت عارفانه تكيهها و حسينيهها در سر هر كوي و برزني چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان بغض معصومانهشان را با كشيد نقشي و نشاندن رنگي در دفاع از آبرو و اعتبار و اعتقادات همين مردم به يكباره شكستند، نقشها در ستايش راستيها و مردانگيها زدند، حكايت كژيها و پليدي ها را فاش كشيدند.
نقاشي قهوهخانهيي پديدهاي نوظهور در تاريخ نقاشي اين ديار بود كه همراه حفظ تمامي ارزشهاي منطقي هنر مذهبي و سنتي ايران به ضرورت نياز و خواست مردم و به پاس احترام به باورهاي مردم متولد شد. مردمي كه شمايل مقدس امامان بزرگوارشان و تصاوير حماسههاي جانبازي و ايثار پيشوايان ديني را نه به دليل آذين نقش و نگاري كه به دليل حرمت ايمانشان و برآوردن نذر و نيازشان ميخواستند. در چنين روزگاري بود كه هنرمندان بيادعاي مردمي نشستند مقابل ديوار قهوهخانهها در ايوان حسينيهها و تكيهها و كاسههاي سفالي و شكستهشان را پر از رنگ كردند. هر چه را كه شنيدند و در دل داشتند بر تن ديوار و بوم نقش زدند.
نقاشي قهوهخانهيي شيوهاي از نقاشي ايراني است كه در دوره صفويه و خصوصا در زمان شاهعباس پايههاي اوليهاش در قهوهخانهها مستقر و نام نقاشي قهوهخانهيي را به خود گرفت. نقاشي قهوهخانهيي برگرفته از مضاميني چون وقايع مذهبي، شاهنامه فردوسي و ... است كه تجسم داستانهاي نقال را بر روي پرده نقش ميكرد.
نقالان اين داستانها را در مجامع عمومي مثل قهوهخانهها و تكايا براي مردم نقل ميكردند. باشكوهترين نقاشي قهوهخانهيي در اوايل دوره قاجاريه عمدتا با موضوعات مجالس بزم و بادهگساري با تكچهرههاي درباريان و شاه به تصوير درآمد؛ ولي پس از انقلاب مشروطيت و نفوذ روشنفكران در جامعه و بيشتر شدن آزاديهاي مردم براي ابراز نظرياتشان فضايي ايجاد شد تا نقاشان از موضوعاتي مطابق با ذائقه مردم در آثارشان استفاده كنند و موضوعات جنگ و پهلواني اساطير ايراني - زندگي ايمه اطهار (ع) و قصههاي عامه مضاميني بودند كه به نقاشي قهوهخانهيي اضافه شد. به گزارش ايسنا بنيان نقاشي قهوهخانهيي به شيوهاي مرسوم در عصر حاضر در دوران قاجاريه و توسط استاد حسين قوللر آغاسي و محمد مدبر گذاشته شد. اين دو استاد شاگردان زيادي را تربيت كردند كه همگي پيرو شيوه كاري اساتيد خود بودهاند و تنها بازماندگان اين هنر شش نفر هستند: استاد احمد خليلي، استاد حسين اسماعيلزاده، استاد جواد عقيلي، استاد حسين عمراني، استاد علي لرني و استاد محمد فرهاني؛ اساتيدي كه عمري با دستان هنرمند و چشمان منتظر طرح عشق را بر صفحه بوم نقش ميكردند امروز با دستاني لرزان و چشماني كم سو رد پاي هزار راز نهفته در دل را بدرقه ميكنند و از دل ميگويند. روزي كه ياد و نام حسين (ع) آغازگر راهشان بود تا امروز كه باز هم عشق به حسين مرحم دل رنجورشان است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات