• جمعه / ۱۴ مرداد ۱۳۸۴ / ۱۲:۵۱
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 8405-05776

عباس بخشنده نصرت: تحول فكري و فرهنگي در يك جامعه‌ي غيرمذهبي سريع‌تر انجام مي‌شود تاثيرگذاري حكومت‌ها بر آداب و رسوم به كندي صورت مي‌گيرد

استاد دانشگاه تربيت معلم گفت: تحول فكري و فرهنگي در يك جامعه‌ي غيرمذهبي در قياس با يك جامعه‌ي مذهبي سريع‌تر صورت مي‌گيرد؛ چراكه نمي‌توان مذهب را به‌راحتي متحول كرد. دكتر عباس بخشنده نصرت در گفت‌وگو با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ادامه داد: اگر براي تغيير فرهنگها، زمينه يا برنامه‌هايي را عنوان كنند كه در خود جامعه پيش زمينه داشته باشد، مي‌توان براي تحول فرهنگ و آداب و سنن يك جامعه، محدوده‌ي زماني تعيين كرد. در غير اين صورت، اين تغيير و تحول بسيار مشكل خواهد بود. وي درخصوص چگونگي تاثيرگذاري و تاثيرپذيري حكومت‌ها و فرهنگ و سنن گفت: ‌در اين مورد مي‌توان سه ديدگاه در نظر گرفت؛ اول زماني است كه دولتها از ميان يك قوم خاص به قدرت رسيده و از ميان قاطبه‌ي مردم باشند. اين حكومتها كه سابقه‌ي طولاني در امور دموكراسي سياسي دارند، تحمل آراي مختلف را داشته و آداب و رسوم مردم با توجه به تحول فرهنگي روز جهاني پيش مي‌رود. بخشنده ادامه داد: ‌در اين نوع دولتها، حكومت محلي براي اداره‌ي مملكت است و اعضاي هيات حاكمه به عنوان افراد برگزيده مورد تقليد يا اعتناي فرهنگي قرار مي‌گيرند. براي نمونه، در سال 1357 رييس‌جمهور مراكش كه «اميرالمؤمنين حسن دو» خوانده مي‌شد، در رفتار غيرمذهبي مورد تقليد مردم قرار گرفت. او افزود: در اين نوع حكومتها، دولت و مردم كاملا در يك جهت حركت مي‌كنند و در اين مورد مي‌توان برخي كشورهاي جهان اول يعني كشورهايي كه معادن كافي، افراد متفكر و صنعت پيشرفته دارند يا كشورهاي جهان دوم يعني كشورهايي كه معادن كافي ندارند اما داراي افراد متفكر و صنعت پيشرفته هستند، را در نظر گرفت. اين مدرس دانشگاه گفت: حالت دوم زماني است كه دولتها با برنامه‌ريزي استعمار يا كودتا روي كار آمده باشند كه در اين صورت هميشه در چنين رويدادهايي اقليتي معدود كه نماينده‌ي جامه نيستند، بر جامعه حاكم مي‌شوند و در اينجا هيات حاكمه ممكن است براي حفظ منافع خود به تخريب فرهنگ جامعه اقدام كرده و حتا فرهنگ مطلوب خود را با ايجاد رعب و زور به مردم تحميل كنند. او ادامه داد: اين جريان فقط مي‌تواند به عنوان يك ابزار فرهنگي و آن هم در كوتاه‌مدت مؤثر باشد و در درازمدت از تعاملي ذوجنبتين برخوردار خواهد شد كه حتا ممكن است دوباره به انقلاب منجر بشود. عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم عنوان كرد: براي تاثيرگذاري كوتاه مدت مي‌توان به حكومت طالبان كه از اسلام تفاسير عجيب و غريبي كردند تا بتوانند با ايجاد رعب به حكومت خود ادامه بدهند، اشاره كرد كه اثر منفي داشت و براي تاثيرگذاري در درازمدت مي‌توان حكومت سلوكيان را نمونه آورد. او افزود: از آنجا كه ايران تمدن و فرهنگ پيشرفته داشت، سلوكيان نه تنها نتوانستند آداب و رسوم خود را به ايرانيان تحميل كنند، بلكه خود خلق و خوي ايراني پيدا كرده و در فرهنگ ايران حل شدند. اين مردم‌شناس گفت: در حالت سوم اين است كه از ميان اقوام مختلف يك قوم يا دارندگان يك طرز تفكر خاص گروهي كه قوي‌تر هستند به حكومت برسند و الزاما براي تخريب فرهنگ جامعه، بلكه براي ترويج فرهنگ و تفكر خود. در اين صورت و حتي در حالت دوم اين افراد مورد قضاوت مردم خود قرار مي‌گيرند. شايد در حالت دوم مردم به زور سرنيزه مجبور به پذيرش ظاهري عقايد آنها شوند؛ اما ناگفته پيداست كه عكس‌العمل مخالف در جامعه بروز پيدا مي‌كند. وي افزود: در حالت سوم هم فاكتورهاي منفي و مثبت مورد ارزيابي مردم قرار مي‌گيرد و همين تعامل گاه موجب تحول فرهنگي مي‌شود و اگر هم قومي بخواهند به زور فرهنگ و تفكر خود را به منظور حفظ حكومت خود به جامعه تحميل كنند، مجددا حالت دوم تكرار خواهد شد. او گفت: با اين وصف ممكن است اثر يك حكومت در فرهنگ مادي يك جامعه زودتر به چشم بخورد. براي نمونه حكومت مي‌تواند تغيير پوشاك، مسكن و برخورداري از تكنولوژي پيشرفته را باب كند، يا جلوي آن را بگيرد؛ اما همين كه زور كنار برود، همان عادات و آداب و رسوم قبلي تكرار خواهد شد. بخشنده اظهار كرد: حكومتها به كندي مي‌توانند در آداب و رسوم اثر بگذارند؛ مگر در جهتي كه آداب و رسوم ريشه قبلي داشته باشد. وي گفت: از ميان آداب و رسوم جوامع رفتارهايي كه از زمينه مستدام‌تر برخوردارترند، ممكن است بيشتر در مقابل ديگري كه زمينه‌ي ضعيف‌تري دارد، مقاومت كند. او ادامه داد: اين مقاومت گاه مانع از انحراف آداب و رسوم قبلي مي‌شود و در اين صورت جامعه حالت ايستا دارد؛ ولي اگر انحراف از فرهنگ قبلي در جهت جهاني شدن فرهنگ اثر بيشتري داشته باشد، سبب تحول در فرهنگ و بالاخره حالت پويا در جامعه مي‌شود كه باز هم حالت ذوجنبتين دارد. وي در ادامه گفت: از ديد ملي دوره‌ي باستان از دوره‌هاي درخشان تحول فرهنگي ماست. ما در زمان داريوش پست را ايجاد كرديم و چاپار را ايران بدعت گذارد و غرب آن را از ما گرفت. آزادي مذهب و عقيده‌اي كه كوروش ايجاد كرد، چيز كمي نبود و اگر او اين كار را نكرده بود، معلوم نبود مذاهب چه وضعي داشتند. او گفت: در زمان ساسانيان هم ما از مللي بوديم كه شهرنشيني در جامعه‌مان شكل گرفت، بعد در نقاط ديگر به عنوان يكي از مظاهر زندگي رشد كرد و براي نمونه وقتي سلوكيان به ايران آمدند، مجبور شدند شهرنشيني را توسعه دهند؛ چراكه اگر اين كار را نمي‌كردند، خودشان هم مضمحل مي‌شدند. بخشنده در ادامه گفت: تا آنجا كه تاريخ نشان مي‌دهد، پس از آن كه اعراب به ايران آمدند و سعي كردند ايراني‌ها را مسلمان كنند، همواره ميان مذاهب بومي ايران و مذاهب اسلامي درگيري و تضاد وجود داشت و هر دو طرف در نابودي يكديگر تلاش مي‌كردند. اين جدالها تا زمان صفويان ادامه داشت و بعد صفويان شيوه‌اي را كه در آداب و رسوم ما ريشه داشت، عنوان كردند؛ تا بتوانند اولا خود را حفظ كنند و ثانيا مذهب تشيع را براي آداب و رسوم مذهبي در جامعه‌ي ما گسترش دادند. او افزود: انواع رفتارهاي مذهبي شيعه در دوره‌ي صفويه رونق گرفت. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha