• یکشنبه / ۱۳ آذر ۱۳۸۴ / ۱۳:۴۴
  • دسته‌بندی: رسانه
  • کد خبر: 8409-06983
  • منبع : خبرگزاری دانشجویان ایران

احساس گناه مانع رسيدن به خود‌باوري است

روانشناسان امروزه احساس گناه و تقصير را يكي از مهمترين عوامل فشار روحي انسان‌ها مي‌دانند. واقعيت اين است كه اكثريت مردم در سراسر جهان از اين احساس بيمار گونه در زندگي خود رنج مي‌برند و نمي‌دانند كه اين احساس تنها توهمي است كه آنها را ذره ذره به سمت ناملايمات روحي و رواني سوق مي‌دهد. به گزارش خبرنگار سرويس نگاهي به وبلاگ‌هاي ايسنا بلاگر http://honest1973.persianblog.com مي‌نويسد: شايد براي بسياري از انسانها داشتن احساس گناه كاملا طبيعي و براي بسياري از افراد افراطي لازم و ضروري نيز به نظر برسد. اغلب دليل آنها اين است كه فردي كه وجدان سالمي دارد بايد احساس گناه نيز داشته باشد. اما واقعيت حقيقتا چيز ديگري است و متاسفانه يافته‌هاي علم روان شناسي نيز خلاف عرف را ثابت مي‌كند. احساس گناه از كودكي در ما شكل مي‌گيرد. زماني كه صرفا به دليل بازيگوشي به منظور كسب تجربه و آشنايي با دنياي مبهم (مثلا جسمي را پرتاب كرده‌ايم يا شكسته‌ايم يا روي فرش ادرار كرده‌ايم يا كتابهاي دوست پدر را كه با او رودربايستي دارد پاره كرده‌ايم) مورد سرزنش پدر و مادر قرار گرفته‌ايم و با برچسب بچه بد ، بچه شيطون ، ... تنبيه شده‌ايم تا احساس گناه بابت ناآگاهي والدين در ما شكل بگيرد. احساس گناه ناشي از بچه بد بودن. در حاليكه خود نمي‌دانستيم كه بد نيستيم، بلکه ما به طور طبيعي با تعامل با محيط و اجتماع در حال آموختيم و از قضا بسياري از رفتارهاي بد خود را از خود پدر و مادر ياد گرفته‌ايم! پس احساس گناه در ما شرطي مي‌شود يعني به محض انجام رفتار ناردست يا احساس نادرست احساس گناه مي‌كنيم . جالب است بدانيم كه ايجاد احساس گناه در تعاملات اجتماعي خواست كساني است كه مي‌خواهند انسان‌ها را تحت كنترل و يا نفوذ خود قرار دهند. مثلا وقتي پدر و مادر مي‌خواهند كودك خود را با ايجاد احساس خطا در او تربيت كنند يا معلمي كه با ايجاد احساس گناه در شاگردانش - بجاي آگاهي دادن – مي‌خواهد هدف خود را پيش ببرند و از اين طريق بچه ها را وادار به درس خواندن كند، در حاليكه نمي داند كه اگر در بچه‌ها احساس بي‌كفايتي ايجاد كند آنها اين حقيقت را - به اين دليل كه معلم همه چيز را مي‌داند – مطلق تلقي كرده و موجب سرخوردگي و احساس بي استعدادي آنها مي‌شود. گاهي ايجاد احساس گناه در ديگران براي تحت كنترل درآوردن ذهن مردم انجام مي شود. مثلا نسبت به شادي كردن هاي طبيعي ، اعتراض مسالمت آميز ، نقد و تحليل بسياري از خرافات و افراد به بهانه مقدس بودن احساس گناه كنيم تا حكومت از اين طريق همواره حصار ايمني نامرئي دور تاج و تخت خود بكشد. پس شايد بتوانيم بگوئيم كه بسياري از احساسهاي تلقيني گناه و تقصير به منظور استثمار كردن اذهان انسانها در طول تاريخ بكار گرفته شده است. اخلاق، مهمترين عامل بروز احساس گناه مي دانيم كه يكي از معيارهاي سلامت جامعه ،رعايت مسائل اخلاقي توسط مردم آن جامعه است. اما گاهي خود همين اخلاق موجب سردرگمي، ابهام و ايجاد احساس گناه در افراد مي شود. واقعيت اين است كه بسياري از معيارهاي اخلاقي از رسم و روسوم و سنتهاي غلط در طول تاريخ توسط پدر و مادران و اجداد ما حاصل شده است. امروز مي بينيم كه بين مردم اختلافات شديدي وجود دارد و مردم دائما در حال متهم كردن ديگران هستند. عده اي ديگران را بي اخلاق يا بد اخلاق مي دانند چون آنها بر معيارهاي آنها - كه گاهي هم كاذب هستند – منطبق نمي شوند. بايد بدانيم كه بسياري از معيارهاي اخلاقي ما از آگاهي هاي ناقص ما ريشه گرفته است. گاهي بزرگتر ها - به دليل همان ايجاد احساس گناه براي كنترل كوچكترها – قوانين من در آوردي زيادي خلق كرده‌اند . مثلا حرف بزرگتر را گوش بده . بزرگتر هر چه گفت بگو چشم . جلوي بزرگتر نفس نكش و ووووو. اما آيا بزرگتر همواره حرف درست را مي زند؟ آيا بزرگتر شرايط من را بهتر از خودم مي فهمد؟ آيا بزرگتر معيارهاي اخلاقي امروز را كه با ديروز فرق مي‌كند درك مي‌كند؟ نمي‌گويم كه حرف بزرگترها را گوش نكنيم نه ، تنها مي‌گويم كه تامل كنيم و اگر خلاف حرف آنها كه به نظر خود صحيح مي‌آيد عمل كرديم، احساس گناه نكنيم. واقعيت اين است كه هيچ معيار اخلاقي مطلقي وجود ندارد . بسياري از ضابطه‌ها در موقعيت‌هاي مختلف تغيير مي‌كنند. بنابراين موقعيت‌ها بايد بر اساس عقل و ارزش زماني و مکاني آنها سنجيده شوند. آنچه امروز از ما سر مي‌زند بر اساس سطح آگاهي فعلي ماست. در صورت خطا بايد دنبال علت آن باشيم و نه احساس گناه. احساس گناه فقط باعث مي‌شود انرژي لازم براي تامل بر خطا و تحليل باورهايمان را به هدر دهيم. امروز دانشمندان روانشناسي اعتقاد دارند كه هر كس بايد حداكثر 5 تا " چه بكنم ؟ " و " چه نكنم ؟ " اخلاقي داشته باشد . مثلا به مردم نيازمند واقعي كمك كنم – دروغ نگويم و ... اما متاسفانه در كشور ما هزاران چه كنم چه نكنم از مذهب و عرفان و مراقبه گرفته تا پدر و مادر و معلم و دوست و سيگار فروش سر خيابون در ذهن ما سر و صدا راه انداخته‌اند. ازدياد اينها و گاهي مغايرت اساسي آنها با يکديگر باعث تضاد ، سردرگمي رواني و احساس گناه بيشتر مي‌شود..... انتهاي پيام انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha