جشن 17سالگي "مترجم" برگزار شد عبدالله كوثري: ترجمه زبان ديگري را بهوجود آورد
شب ترجمه همراه با جشن 17سالگي فصلنامه "مترجم" روز گذشته در تالار ناصري خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، علي دهباشي در اين مراسم گفت: امشب براي دوستداران فرهنگ و ادبيات شبي فراموشنشدني است؛ آنهم در زماني كه عمر مفيد يك نشريه اگر به پنج سال برسد، ستايش و تحسين به همراه دارد. علي خزاعيفر بار سنگين و طاقتفرساي مجله مترجم را به زمين نگذاشته و به آغاز هفدهمين سال انتشار آن رسانده است.
مديرمسؤول بخارا و برگزاركننده شب مترجم اظهار داشت: نكته مهم اين است كه در تاريخ يكصد و پنجاه سال اخير هيچگاه مساله ترجمه در همه ابعادش از انتقال علوم تا ادبيات و فرهنگ براي ما همچون امروز ضرورت آني نداشته و به عبارت ديگر از نان شب هم براي ما واجبتر شده است.
دهباشي تصريح كرد: در چنين هنگامهاي كه قافله عمر و تمدن جهاني سرعتش با ساعت و دقيقه مشخص ميشود، اهميت ترجمه براي فرهنگ ما و مردمي كه در اين سرزمين زندگي ميكنند، ابعاد حياتي پيدا ميكند. در چنين شرايطي انتشار يك نشريه تخصصي كه به امر ترجمه بپردازد، تحسينآميز است؛ مجلهاي كه عليرغم تخصصي بودنش براي دوستداران ادبيات در سطوح گوناگون خواندني و جذاب است و اين هنر سردبير و همكارانش است كه موفق شدند مباحث بسيار جدي را ميان مخاطبهاي وسيعتري گسترش بدهند و اين نكته يكي از موفقيتهاي مجله مترجم محسوب ميشود.
وي در تبيين ديگر ويژگي مجله مترجم اظهار داشت: مجله مترجم از پرداختن به مباحث انتزاعي پرهيز كرده و به آن دسته از مباحث نظري و عملي ترجمه ميپردازد كه در عمل به كار يك مترجم ميآيد.
او در پايان در معرفي كوتاه از علي خزاعيفر و مجله مترجم گفت: اولين شماره مجله مترجم بهار 1370 در مشهد انتشار يافت و تاكنون 44 شماره آن منتشر شده است. خزاعيفر استاد دانشگاه فردوسي مشهد است. ليسانس خود را در رشته ادبيات انگليسي، و كارشناسي ارشد را در رشته آموزش زبان انگليسي دارد. همچنين در رشته زبانشناسي از دانشگاه يوميست انگلستان موفق به اخذ رتبه دكتري شد.
در ادامه عبدالله كوثري دربارهي فصلنامه مترجم اظهار داشت: پيشنهاد تاسيس نشريه را در سال 1370 خزاعيفر با من مطرح كرد. عليرغم اين كه من آن سالها درگير كار ترجمه بودم، اما فكر نميكردم كه دامنه بحث ترجمه اينقدر گسترده باشد كه 17 سال به طول بيانجامد.
همكار نشريه مترجم افزود: در نگاهي كلي آنچه كه مترجم انجام داده است، جايگاه ترجمه را تا حدود زيادي در عرصه ادبيات مشخص كرد و به عبارتي پيش چشم آورد.
كوثري با اشاره به اين كه ترجمه زبان ديگري را به وجود آورد، اظهار داشت: پيش از آن كه نهضت ترجمه اخير شروع شود و تا امروز ادامه داشته باشد، اين زبان را به واقع در زبان فارسي نداشتيم و آن زباني بود كه ما به وسيله آن، رمان و داستان كوتاه مينويسيم و همچنين زباني است كه با آن نقد مينويسند و اين زبان از طريق ترجمه به ما شناسانده شد.
او معتقد است: فصلنامه مترجم كوشيده ترجمه ايران را در ابعاد مختلفش تا آنجا كه در توان مترجم بوده است، به جامعه بشناساند.
اين مترجم در ادامه تأكيد كرد: بديهي است كه ارزش و گسترش فعاليت هر نشريهاي جدا از زحمتهاي بنيانگذاران و هيأت تحريريه واقعا حاصل همكاري ديگران است. به عبارتي آن مطالبي كه به مترجم ميرسد، هويتش را تعيين ميكند و از اين حيث فصلنامه مترجم كمبود زيادي نداشته است. همه دوستان مترجم با ما همكاري كردهاند.
كوثري تصريح كرد: شايد ما نتوانيم به طور عيني تاثير انتشار مترجم را در كيفيت ترجمهها ببينيم، اما به زعم من فضايي كه فصلنامه مترجم به وجود آورد، خواه از طريق نقدهايي كه انجام گرفت، فضاي مناسبي بوده است. نقدهايي كه مترجم چاپ كرد، ميتواند تا حدودي معيار نقدهاي خوب زمانه ما باشد. همچنين فضاي نقد و نقدپذيري را در بين اهالي ترجمه گسترش داده است و مهمتر اينكه كم و بيش توانسته زمينهاي باشد كه همه اهل ترجمه بتوانند نظرات خود را در نشريه مترجم منعكس كنند.
سپس علي صلحجو ضمن برشمردن تعدادي از تجربههاي خود طي چهار سال كار ويرايش اظهار داشت: در فراز و نشيبها و مواجهههايي كه با كارهاي ترجمه براي ويرايش داشتهام، متوجه شدم كه در واقع ويراستار در مسير خواندن اثر متحول ميشود؛ يعني آن چيزي را كه در ابتداي كار اصلا نميپذيرفتم،
در پايان كار برايم كاملا مقبول بود و اين در كار من تاثير گذاشت و به همين دليل در قضاوت درباره يك اثر ترجمه احتياط ميكنم.
وي با تقسيم آثار ترجمه به قابل ويرايش و غيرقابل ويرايش، گفت: آن دست از آثار ترجمهيي را كه رد ميكنيم و در نگاه اول گمان ميرود غير قابل ويرايش است، در واقع يك نثر متفاوت با نثر ويراستار است، ولي نثر سامانداري است؛ يعني در واقع آن نثر براي خود يك ساماني داشت و سامان اين نثر با سامان اصلي من به عنوان ويراستار هماهنگ نبود؛ اما مقداري كه در كار ويرايش پيش ميرفتم، متوجه ميشدم كه نثر خوبي است.
صلحجو در ادامه تاكيد كرد: بدون همدلي با يك اثر ترجمه نميتوان آن را ويرايش كرد و در ضمن بايد تمام پيشداوريهاي خود را در كار ويرايش اثر به كناري بگذاريم. البته منظور من اين نيست كه به خود بقبولانيم هر نثري، نثر خوبي است و به زعم من، مرزي بين نثر صحيح و غلط هست.
اين ويراستار در پايان تصريح كرد: البته هر ويراستار براي انجام ويرايش يك اثر، فيلتري دارد و آن اثر بايد از فيلتر ويراستار بگذرد؛ اما ما بايد به اين صافي با نظر باز گناه كنيم، چرا كه تنوع نثري اين روزها در حوزه ترجمه بسيار زياد است و لازم است اين فراواني تنوع را در نظر بگيريم.
در ادامه برنامه علي خزاعيفر دربارهي مبناي كار در نشريه مترجم، اظهار داشت: اين روزها بخصوص بعد از تاسيس حوزه مطالعاتي ترجمه و تاسيس رشته ترجمه در دانشگاهها، صحبت كردن درباره ترجمه صنعت پولسازي شده است، ولي واقعيت اين است كه سنت ترجمه قدمت طولاني دارد.
سردبير مترجم اظهار داشت: دست كم شش گروه درباره ترجمه صحبت كردهاند؛ فلاسفه، انسانشناسان، منتقدان ادبي و اديبان، مترجمان، زبانشناسان و معلمان زبان. ما هم درباره ترجمه در نشريه مترجم صحبت ميكنيم. همچنين ترجمه نقد ميكنيم و نظريههاي كلي و جزيي درباره ترجمه ميدهيم. سوال اين است كه كساني كه درباره ترجمه صحبت ميكنند، مباني حرفشان چيست؟
او معتقد است: ترجمه علم نيست. در عمل ترجمه هم فرديت مترجم دخالت دارد، چون به گونههاي مختلف ميشود ترجمه صحيح ارايه داد، و همچنين صحبت كردن دربارهي ترجمه نميتواند يك مبناي علمي و آبجكتيو داشته باشد. البته هر كس درباره ترجمه صحبت ميكند، استدلال ميكند.
وي ضمن برشمردن مباني استدلالها از منظرهاي مختلف اخلاقي، فلسفي و حقوقي و … گفت: مبناي ما در فصلنامه مترجم، زبان فارسي است و ترجمه بايد بر اساس قابليتها، ظرفيتها و محدوديتهاي زبان فارسي باشد.
فرزانه فرحزاد نيز در سخناني درباره نقد ترجمه گفت: بايد بين نقد ترجمه و سنجش ترجمه تمايز قايل شد و همواره ما هر جا با نقد ترجمه روبهرو ميشويم، با مساله سنجش ترجمه نيز روبهرو ميشويم.
وي ضمن برشمردن مثالهايي اظهار داشت: آنچه ميتواند نقد ترجمه را از سنجش ترجمه متمايز كند، وجه اختلاف اين دو حوزه است.
در ادامه برنامه نشستي با حضور حورا ياوري، منوچهر بديعي، مجدالدين كيواني و علي خزاعيفر برگزار و به پرسشهاي حاضران پاسخ داده شد.
در اين بخش، حورا ياوري دربارهي وضعيت ترجمه ادبيات معاصر ايران در زبان انگليسي گفت: هرچند آمريكا نسبت به كشورهاي اروپايي ديرتر با آثار توليدشده در كشورهاي ديگر آشنا شد، اما حاصل اين آگاهي كه عمر طولاني ندارد، بويژه در طول ساليان اخير استقبال چشمگير ادبيات فارسي در بين انگليسيزبانها است.
منوچهر بديعي نيز ضمن نقل خاطرهاي تصريح كرد: واحد ترجمه جمله است و البته جمله به آن معنايي كه در كتابهاي زبانشناسي فارسي آمده است.
وي همچنين اظهار داشت: به زعم من شعر قابل ترجمه نيست و به واحدش هم فكر نكردهام.
سپس مجدالدين كيواني درباره تسلط و احاطه و درك مفاهيم عرفاني نويسندگان غربي كه به تاليف كتابهايي در اين حوزه دست زدهاند، اظهار داشت: عموما كساني كه آثاري در حوزه تصوف و عرفان ايراني تاليف كردهاند، نويسندگان و محققان موجهي هستند. اين افراد زبان فارسي و عربي را خيلي خوب ميدانند و برخي از اين مستشرقان در ايران زندگي كردهاند و حتا تحصيلات عالي خود را در ايران به پايان بردهاند.البته به يكسري اشتباهات دچار شدند و اشكال عمده آنها در درك و فهم شعر فارسي است و در عين حال، روششان قابل دفاع است.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نظرات